اخلاق اسلامی (دستغیب): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ')
    جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[دستغیب، عبدالحسین]] (نويسنده)
    [[دستغیب، عبدالحسین]] (نویسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏5‎‏الف‎‏3
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏5‎‏الف‎‏3
    خط ۵۶: خط ۵۶:
    #عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و...
    #عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و...


    در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوين و خلقت انسان بيان شده است. آيت‌الله دستغيب، معتقد است كه انسان بايد در دستگاه بدن خود، دقت كرده و ببيند كه يك عضو بدن، بدون فايده آفريده نشده است، يك رگ زيادى نيست، يك استخوان كه نفعى نداشته باشد، يافت نمى‌شود و اگر كسى خيال كند كه عضوى بى‌فايده است، بايد در فهم خودش خدشه كند.
    در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوین و خلقت انسان بيان شده است. آيت‌الله دستغيب، معتقد است كه انسان بايد در دستگاه بدن خود، دقت كرده و ببيند كه يك عضو بدن، بدون فايده آفريده نشده است، يك رگ زيادى نيست، يك استخوان كه نفعى نداشته باشد، يافت نمى‌شود و اگر كسى خيال كند كه عضوى بى‌فايده است، بايد در فهم خودش خدشه كند.


    جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيت‌الله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مى‌دارد كه در اين آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوين انسان، مبرهن و روشن مى‌گردد. در اين آيه خداوند مى‌فرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خويش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است.
    جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيت‌الله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مى‌دارد كه در اين آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مى‌گردد. در اين آيه خداوند مى‌فرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است.


    در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيت‌الله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، اين نيست كه درس‌هاى متداول در دانشگاه‌ها و مدارس، از جمله فيزيك، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل اين علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامه‌هاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كامل‌تر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور اين است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسان‌ها بايد خوى‌هاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوى‌هاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود.
    در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيت‌الله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، اين نيست كه درس‌هاى متداول در دانشگاه‌ها و مدارس، از جمله فيزيك، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل اين علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامه‌هاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كامل‌تر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور اين است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسان‌ها بايد خوى‌هاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوى‌هاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود.
    خط ۶۶: خط ۶۶:
    در پايان اين جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مى‌كند يا خلاف ميلى مشاهده مى‌نمايد، پيدا مى‌شود.
    در پايان اين جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مى‌كند يا خلاف ميلى مشاهده مى‌نمايد، پيدا مى‌شود.


    در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيت‌الله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمى‌تواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خويش ادامه مى‌دهد؟ اما اگر اين خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آن‌گاه اين خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مى‌گردد.
    در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيت‌الله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمى‌تواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مى‌دهد؟ اما اگر اين خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آن‌گاه اين خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مى‌گردد.


    در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نويسنده، شهوت و غضب، دو قوه‌اى است كه خداوند به قدرت قاهره‌اش تكوينا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به اين دو نيروست، چون شهوت براى جلب منفعت و غضب براى دفع مضرات است، لكن اين شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، به‌گونه‌اى مى‌باشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به اين دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است.
    در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوه‌اى است كه خداوند به قدرت قاهره‌اش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به اين دو نيروست، چون شهوت براى جلب منفعت و غضب براى دفع مضرات است، لكن اين شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، به‌گونه‌اى مى‌باشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به اين دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است.


    آيت‌الله دستغيب در جلسه نهم، به اين نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر اين دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروى‌اش، تأمين مى‌گردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هريك از اين دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مى‌رسد وگرنه در هريك از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است.
    آيت‌الله دستغيب در جلسه نهم، به اين نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر اين دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروى‌اش، تأمين مى‌گردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هريك از اين دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مى‌رسد وگرنه در هريك از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است.

    نسخهٔ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۱

    اخلاق اسلامی
    اخلاق اسلامی (دستغیب)
    پدیدآوراندستغیب، عبدالحسین (نویسنده)
    ناشرجامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ14
    موضوعاخلاق اسلامی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏5‎‏الف‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اخلاق اسلامى، اثر آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب، مجموعه‌اى از سخنرانى‌هاى ايشان پيرامون مسائل اخلاقى و تربيتى مى‌باشد.

    کتاب، به زبان فارسى و قبل از سال 1361ش، نوشته شده است.

    آنچه باعث اهميت کتاب شده، قلم ساده و روان آيت‌الله دستغيب و اهل عمل بودن ايشان است كه باعث تأثير در روح و جان آدمى مى‌گردد.

    ساختار

    کتاب، با مقدمه سيد محمد هاشم دستغيب آغاز و مطالب، حاصل مجموعا سيزده جلسه درس اخلاق آيت‌الله دستغيب مى‌باشد كه از روى نوار پياده شده است، لذا زبان نوشتارى کتاب، زبانى گفتارى و محاوره‌اى مى‌باشد.

    در اين دروس، مباحث از خودشناسى شروع و پس از معرفى اخلاق انسانى و حيوانى، به بحث از اخلاق ناشايستى همچون كبر، حرص، بخل و حب دنيا پرداخته شده است. آيت‌الله دستغيب در موضوع خشم، سخن‌هاى ارزش‌مندى را ايراد نموده و به‌خوبى، خشم رحمانى و شيطانى را شرح داده است. وى هم‌چنين حد وسط افراط و تفريط را با بيانى بسيار رسا و جالب بيان نموده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است.

    جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مى‌باشد. آيت‌الله دستغيب، معتقد مى‌باشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهميت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمى‌باشد.

    ايشان بر اين باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را به‌عنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست.

    جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مى‌باشد. هر قوه‌اى كه خداوند در بشر قرار داده، براى غايت و نتيجه‌اى است و لازم مى‌باشد كه هر شخصى، آن قوه را به كار بيندازد وگرنه مسئول بوده و خودش را از خيرات و بركاتى كه توسط آن قوه به او مى‌رسد، محروم كرده است. آيت‌الله دستغيب، معتقد است كه قوه عاقله، تعقل و تفكر، بزرگ‌ترين نعمتى مى‌باشد كه خداوند به بشر داده و بزرگ‌ترين امتياز انسان از حيوانات است.

    در جلسه سوم، اين نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسان‌هاست. آيت‌الله دستغيب، تهذيب را پاك شدن از خوى‌هاى حيوانى معنا كرده و معتقد است اگر انسان از عادات و منش حيوانى پاك شود، خود را شناخته و مى‌فهمد كه حقيقت آدمى، روح بوده و از عالم ديگرى است كه بايد به آنجا برود و لذا نسبت به خود، احساس مسئوليت كرده و رعايت تقوا مى‌كند.

    به اعتقاد ايشان تا وقتى خوى‌هاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و اين آدم، مانند مادى‌گرايان و كمونيست‌ها، مرز حيات را مرگ مى‌داند.

    ايشان بر اين باور است كه براى تهذيب نفس، نخست بايد به يقين دانست كه انسان، غير اين بدن است و تا وقتى كه انسان نفهميده كه نفس ناطقه‌اى دارد و آن نيز از عالم مجردات است، چگونه مى‌تواند در صدد شناختن عيوب و سپس مداواى آن‌ها برآيد و لذا در ادامه اين جلسه، به بيانى ساده، دلايلى براى تجرد نفس عنوان نموده است از جمله:

    1. پاسخ به اين سؤال كه چرا بدن مرده، احساس ندارد.
    2. بيان اين نكته كه احاطه علمى، دليل بر تجرد نفس است.
    3. استعداد احاطه به تمام مواد.
    4. خودفراموشى.
    5. مؤمنين جوان به بهشت مى‌روند.
    6. عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و...

    در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوین و خلقت انسان بيان شده است. آيت‌الله دستغيب، معتقد است كه انسان بايد در دستگاه بدن خود، دقت كرده و ببيند كه يك عضو بدن، بدون فايده آفريده نشده است، يك رگ زيادى نيست، يك استخوان كه نفعى نداشته باشد، يافت نمى‌شود و اگر كسى خيال كند كه عضوى بى‌فايده است، بايد در فهم خودش خدشه كند.

    جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيت‌الله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مى‌دارد كه در اين آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مى‌گردد. در اين آيه خداوند مى‌فرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است.

    در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه امام خمينى(ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيت‌الله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، اين نيست كه درس‌هاى متداول در دانشگاه‌ها و مدارس، از جمله فيزيك، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل اين علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامه‌هاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كامل‌تر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور اين است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستان‌ها و دانشگاه‌ها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسان‌ها بايد خوى‌هاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوى‌هاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود.

    ايشان به اين نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه يك دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مى‌آيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمى‌آيد.

    در پايان اين جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مى‌كند يا خلاف ميلى مشاهده مى‌نمايد، پيدا مى‌شود.

    در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيت‌الله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمى‌تواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مى‌دهد؟ اما اگر اين خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آن‌گاه اين خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مى‌گردد.

    در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوه‌اى است كه خداوند به قدرت قاهره‌اش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به اين دو نيروست، چون شهوت براى جلب منفعت و غضب براى دفع مضرات است، لكن اين شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، به‌گونه‌اى مى‌باشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به اين دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است.

    آيت‌الله دستغيب در جلسه نهم، به اين نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر اين دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروى‌اش، تأمين مى‌گردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هريك از اين دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مى‌رسد وگرنه در هريك از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است.

    در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است.

    در جلسه يازدهم، اين مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مى‌برد. آيت‌الله دستغيب در اين جلسه، به اين نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه يك رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مى‌كند.

    در جلسه دوازهم، خطر كبرى كه از راه علم به وجود مى‌آيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى براى خودش شأن و خصوصيتى خيال كرده و در خود، استغنا و بى‌نيازى ببيند.

    در آخرين جلسه، چاره رهايى از كبر بيان شده است. آيت‌الله دستغيب با استفاده از روايات، چنين استنباط مى‌كنند كه كسانى كه به رياست مى‌رسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد يكنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد.

    وضعيت کتاب

    فهرست مطالب، در ابتداى کتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع، نص آيات نيز آورده شده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.