۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==پانویس== <references />' به '==پانویس== <references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| عنوان =أصولالدين (بزدوی) | | عنوان =أصولالدين (بزدوی) | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[بزدوی، محمد بن محمد]] (نویسنده) | ||
[[لنس، هانس پيتر]] (محقق) | [[لنس، هانس پيتر]] (محقق) | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''أصولالدين'''، تألیف عالم ماتریدی قرن پنجم هجری، [[ | '''أصولالدين'''، تألیف عالم ماتریدی قرن پنجم هجری، [[بزدوی، محمد بن محمد|ابوالیسر محمد بزدوی (پزدوی)]] است که تحقیق آن توسط هانس پیتر لنس و تعلیقه آن به همت احمد حجازی سقا صورت گرفته است. | ||
ماتریدیه یکی از نحلههای کلامی اهل سنت بشمار میرود و از نظر فقهی تابع عقاید [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] هستند و این اثر یکی از آثار گرانبها در این مذهب محسوب میشود. | ماتریدیه یکی از نحلههای کلامی اهل سنت بشمار میرود و از نظر فقهی تابع عقاید [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] هستند و این اثر یکی از آثار گرانبها در این مذهب محسوب میشود. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
محقق در مقدمه زمان و دلیل تحقیق کتاب را نوشته<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-4</ref>، سپس ساختار و دستهبندی کتاب را به معرض نمایش گذاشته<ref>ر.ک: همان، ص5-8</ref> و در پایان سیره نویسنده را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9-12</ref>. نویسنده در مقدمهاش از انگیزه نگارش کتابش سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص13-14</ref>. | محقق در مقدمه زمان و دلیل تحقیق کتاب را نوشته<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-4</ref>، سپس ساختار و دستهبندی کتاب را به معرض نمایش گذاشته<ref>ر.ک: همان، ص5-8</ref> و در پایان سیره نویسنده را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص9-12</ref>. نویسنده در مقدمهاش از انگیزه نگارش کتابش سخن به میان آورده است<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص13-14</ref>. | ||
[[ | [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] در کتاب «أصول الدين»، نظام کلامی خود را که در واقع همان چارچوب فکری مکتب ماتریدیه است، تبیین کرده و توضیح داده است. وی عقاید ماتریدیه را همان باورهای «اهل سنت و جماعت» و روش پیامبر(ص) دانسته و با انگیز مبارزه با اندیشههای فلسفی و عقاید گمراهان و بدعتگذاران، این کتاب را نوشته است. [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]]، فیلسوفان را به سبب عقایدی که در مورد خدا، نبوت و معاد دارند، کافر میداند<ref>ر.ک: گذشته، ناصر، ج13، ص637</ref>. | ||
ساختمان هندسی اندیشههای کلامی [[ | ساختمان هندسی اندیشههای کلامی [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] بر دوگانهانگاری جهان ذهن و جهان عین و مسلم داشتن جهان خارج، همچون یک واقعیت و حقیقت نفسالامری است. بدین قرار نخست با سوفسطاییان درگیر میشود؛ پس از آن به معرفی منابع معرفت کلامی میپردازد و آراء دیگران را در این زمینه نقد میکند و تعقل و استدلال را حجت میشمارد. وی سپس بحث جواهر و اعراض را پیش میکشد تا از رهگذر آن ـ برخلاف اندیشه فیلسوفان ـ به اثبات حدوث کل عالم بپردازد و آن را مقدمهای برای اثبات پدیدآورنده عالم قرار دهد؛ آنگاه در بحث توحید اثبات میکند که این پدیدآورنده، واحد است و اندیشههای دوگانه و سهگانهباوران را به نقد میکشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقههایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر میشود و آیههای مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل میکند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشههای اشاعره در این باب نزدیک میشود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات میداند<ref>ر.ک: همان</ref>. | در مبحث ذات الهی، عقیده او این است که خدا شبیه چیزی نیست و از این رهگذر با همه فرقههایی که به تجسیم یا تشبیه معتقدند، درگیر میشود و آیههای مورد استناد مشبهه را به نفع الهیات تنزیهی تأویل میکند. در مورد صفات خدا، تبیین وی از صفات به اندیشههای اشاعره در این باب نزدیک میشود. او برخلاف معتزله، برای صفات، به حقیقتی ورای ذات معتقد است و این صفات را قائم به ذات میداند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در مسئله جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک میشود. او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمیتوانیم بگوییم که کاری بر خدا واجب است یا واجب نیست؛ زیرا افعال خدا بر اساس مشیت مطلق اوست، نه بر مقتضای احکام عقل عملی و بر اساس آیاتی از قرآن خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری میکند که به صلاح آنان نیست. او برخلاف معتزله افعال الهی را معلل به اغراض نمیداند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همهچیز میانگارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | در مسئله جبر و اختیار، باز او به «کسب» اشاعره نزدیک میشود. او برخلاف معتزله و همسو با اشاعره معتقد است که نمیتوانیم بگوییم که کاری بر خدا واجب است یا واجب نیست؛ زیرا افعال خدا بر اساس مشیت مطلق اوست، نه بر مقتضای احکام عقل عملی و بر اساس آیاتی از قرآن خدا خبر داده است که گاه در حق بندگان کاری میکند که به صلاح آنان نیست. او برخلاف معتزله افعال الهی را معلل به اغراض نمیداند، بلکه مشیت مطلق خدا را که مقید به هیچ قیدی نیست، حاکم بر همهچیز میانگارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در مسئله وعد و وعید، [[ | در مسئله وعد و وعید، [[بزدوی، محمد بن محمد|بزدوی]] همچون مرجئه از وعیدیه سخت دور میشود و بر آن است که مرتکبان کبیره در دوزخ نمیمانند و شاید اصلاً به آنجا نروند. در باب ایمان، وی همان باور اشاعره را تأیید میکند. درباره اثبات روز رستاخیز، استدلال وی مبتنی بر حکمت عملی و عدل خداوند درباره کسانی است که در دنیا کیفر نمیبینند. چیزی که ما را به یاد استدلال امانوئل کانت فیلسوف آلمانی در این باب میاندازد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در مبحث امامت و سیاست، بر پایه اینکه امام باید از همه برتر باشد، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفه شایسته پس از پیامبر(ص) میداند و باور شیعه را مردود میشمارد و معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمیداند<ref>ر.ک: همان</ref>. | در مبحث امامت و سیاست، بر پایه اینکه امام باید از همه برتر باشد، همچون سایر اهل سنت، ابوبکر را خلیفه شایسته پس از پیامبر(ص) میداند و باور شیعه را مردود میشمارد و معزول کردن امام را در هنگام تخلف روا نمیداند<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش