أنيس الموحدين: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل بر مقدمهاى به قلم آیتالله [[حسن حسنزاده آملى]]، مقدمه مؤلف و پنج باب مىباشد. | کتاب، مشتمل بر مقدمهاى به قلم آیتالله [[حسن حسنزاده آملى]]، مقدمه مؤلف و پنج باب مىباشد. | ||
نسخهٔ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۲۴
أنیس الموحدین | |
---|---|
پدیدآوران | نراقی، مهدی بن ابیذر (نويسنده)
قاضی طباطبایی، محمدعلی (مصحح) حسنزاده آملی، حسن (مقدمهنويس) |
ناشر | الزهرا(س) |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1369 ش |
چاپ | 2 |
موضوع | شیعه - اصول دین شیعه - عقاید |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 211/3 /ن4الف8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انيس الموحدين، کتابى است كلامى در اصول دين و مذهب شيعه، به زبان فارسى، نوشته ملا محمد مهدى بن ابىذر نراقى (م 1209ق).
هدف نراقى اول، از تأليف اين کتاب، آشنايى شيعه با مسائل اعتقادى به شيوهاى استدلالى و برهانى بوده است. وى، در مقدمهى کتاب، مىنويسد: «و بايد اين علم و معرفت، ناشى از دليل و برهان باشد و از روى تقليد نباشد، لهذا اين بىبضاعت را به خاطر رسيد كه رسالهاى در اثبات مطالب مذكور، تأليف نمايد و آن را با عبارات واضحه بيان نمايد تا كافهى فرقهى محقّه-كثرهم الله، از اين، فايض گردند.»
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمهاى به قلم آیتالله حسن حسنزاده آملى، مقدمه مؤلف و پنج باب مىباشد.
گزارش محتوا
باب اول، در اثبات صانع تعالى شأنه: در اين باب، مؤلف، هفت دليل بر اثبات صانع اقامه مىكند: دليل و برهان نخست، همان برهان حدوث است. برهان دوم و سوم، برهان امكان و وجوب است؛ با اين تفاوت كه در برهان سوم، پاى دور و تسلسل به ميان نمىآيد، بر خلاف برهان دوم. برهان بعدى، برهانى است كه بهمنيار از شاگردان شيخ، ابوعلى سينا، اقامه كرده مبنى بر اينكه هر گاه واجبالوجودى نباشد، لازم مىآيد كه هيچ خلق و ايجادى در خارج، متحقّق نشود، زيرا كه «ممكن»، خود، در موجود شدن، محتاج به ديگرى است و با وجود اين، چگونه مىتواند ديگرى را ايجاد كند؟ ليكن ما مىبينيم كه موجودات بىحدّ و حصر ايجاد شدهاند و ايجاد مىشوند، پس ناچار بايد واجبالوجودى باشد كه خلقت هر موجودى و فيضان هر فيض وجودى از ذات مقدّس او باشد.
برهان پنجم، مبتنى بر معجزات و كرامات انبيا و اوليا است، زيرا كه عقل حكم مىكند كه اين امور غريبه كه از پيغمبران و امامان صادر شده است، از قبيل اژدها شدن عصا و زنده نمودن اموات و برگردانيدن خورشيد و شقّ شدن ماه و تسبيح نمودن سنگريزه و جارى شدن آب از ميان انگشتان و غير اينها از معجزات و كرامات، امورى است كه از انسان صادر نمىتواند شد، پس بايد صانع حكيمیباشد كه صدور اين قبيل امور به سبب قدرت كامله و حكمت شامله او باشد.
برهان ششم بر اثبات صانع، عبارت است از اتّفاق همه طوايف و فرق بر وجود صانع، زيرا كه جميع عقلاى عالم و علماى بنى آدم قائلند به اينكه اين عالم را صانعى است حكيم و خالقى است عليم و از اين جهت اثبات صانع را از جمله اصول دين نشمردهاند، زيرا كه اصول، بايد كه امورى چند باشد كه ضرورى دين اسلام باشد، اما مخالف و منكرى داشته باشد و شكى نيست كه اين همه صاحبان فهم و ادراك، اتفاق بر امر غلط نمىكنند.
مؤلف، يادآور مىشود كه همه طوايف انسان، معتقد به وجود صانع هستند مگر سه طايفه كه عبارتند از: سوفسطاييه، ملاحده تناسخيه و دهريه.
برهان هفتم، عبارت است از برهان فطرت. توضيح آنكه همه مردم در حالت اضطرار، بىفكر و اختيار از روى الجا و اضطرار، پناه به كسى مىبرند كه صانع ايشان است و اين، از آن رو است كه ميان خالق و مخلوق و مالك و مملوك و بنده و مولى ربط خاصى مىباشد كه نمىتوان حقيقت آن را بيان نمود، بنا بر اين بندگان در وقتى كه دستشان از جميع اسباب و وسايل و همه امور و علايق كوتاه شود، از همه اميدها نااميد شوند، بدون تفكر و تأمل و بىانديشه و تخيّل، پناه به صانع حقيقى و مسبب الاسباب خود مىبرند و از اين جهت، در آن وقت هر دعايى مىكنند، مستجاب مىشود، زيرا كه در آن وقت، خداى خود را شناختهاند و يقين از براى ايشان حاصل شده است و معرفت با يقين، البته سبب استجابت دعوات مىشود و اين معنى از براى همه مردم حاصل است و از اين جهت در آيات قرآنى و احاديث ائمّه طاهرين آمده است كه شناختن خداوند فطرى است و احتياج به دليل ندارد؛ يعنى هر گاه مردم را به حال خود واگذارند و ايشان، دست از تعصّب و جاهليّت و تقليد پدر و مادر بردارند، با قطع نظر از دليل، خالق خود را مىشناسند و پى به هستى او مىبرند و از اين جهت بعضى از محقّقين گفتهاند كه كفّار اگر چه در ظاهر منكر صانعند، در باطن در پيش خود اقرار و اعتراف به وجود و هستى او دارند.
باب دوم، در صفات بارى تعالى: اين باب، خود، داراى يك مقدمه و دو فصل است. در مقدمه، درباره صفات ذات و صفات فعل توضيحاتى داده شده و يكى از دو فصل، به صفات ثبوتى و ديگرى، به صفات سلبى خداوند اختصاص يافته است.
باب سوم، در باب نبوت محمد(ص): اين باب، داراى چهار فصل است كه موضوعات ذيل را مورد بررسى قرار مىدهد: سه فصل نخست، به نبوت عامه و آخرين فصل، به نبوت خاصه اختصاص يافته ا ست. وجوب بعثت انبيا، عصمت نبى، راه شناخت پيامبر، در اثبات نبوت حضرت خاتم(ص) عناوين مباحث اين فصول را تشكيل مىدهد.
باب چهارم، در امامت: اين باب، داراى هفت فصل است كه به بررسى موضوعات ذيل مىپردازد: فصل اوّل، در اثبات احتياج به وجود امام(ع)؛ فصل دوم، در اينكه امامت از اصول دين است؛ فصل سوّم، در اينكه در امامت، عصمت شرط است؛ فصل چهارم، در اثبات اينكه امام بايد افضل از ساير مردم باشد؛ فصل پنجم در اثبات اينكه امام بايد منصوص باشد؛ فصل ششم در اثبات اينكه جناب مستطاب اميرالمؤمنين، وصى و خليفه بلا فصل پيامبر(ص) است؛ فصل هفتم، در اثبات امامت ساير ائمه اثنا عشر(ع).
باب پنجم، در بيان حقيقت معاد: در اين باب، مؤلف، با يادآورى اين نكته كه انسان از دو بخش؛ يعنى بدن و روح تشكيل يافته، لذات و آلام را به دو قسم جسمى و روحى تقسيم كرده و بر اين اساس، معاد را نيز به معاد جسمانى و روحانى تقسيم مىكند، آنگاه در تعريف معاد جسمانى، چنين مىگويد: «معاد جسمانى»، عبارت است از مبعوث شدن بدن و رسيدن آن به لذّات جسمانيّه كه عبارت است از «ثواب» يا به آلام جسمانيّه كه عبارت است از «عذاب».
«معاد روحانى» هم عبارت است از رسيدن روح به لذّات روحانیّه يا به آلام روحانیّه.
وى، سپس معاد جسمانى را مورد قبول نه تنها همه مسلمانان و نه تنها مورد اجماع همه ارباب ملل و شرايع، بلكه مورد قبول گروهى از ملحدان و دهريه و تناسخيه مىداند، اما درباره معاد روحانى مىگويد: جمعى آن را انكار كردهاند و آنچه مذهب محقّقين حكما و مدقّقين ارباب شريعت و فقها و متألّهين از عرفا است، آن است كه هر دو قسم معاد ثابت است و مىگويند بعد از مفارقت نفس از بدن، از براى او لذّات يا آلام روحانى خواهد بود تا اينكه جناب الهى اموات را زنده گرداند و ارواح ايشان را به ابدان آنها بازگرداند و بعد از تعلّق ارواح به ابدان، از براى ايشان هم لذّات جسمانيّه و هم لذّات روحانیّه، هر دو خواهد بود.
وضعيت کتاب
انيس الموحدين، در سال 1325ق، همراه کتاب كنز الرموز به چاپ رسيده و توسط عبدالرسول جواهرى، به عربى برگردانده شده است.
نسخه حاضر در برنامه، با تصحيح و پاورقى شهيد آیتالله قاضى طباطبايى و فهرست مطالب منتشر شده است.
منابع مقاله
1- دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص591.
2- وبلاگ محمد صادق روحانى، /7/8 1387 - 1429/10/29.
3- روحانىنژاد، حسين، شرح حال و آثار محقق نراقى، آينه پژوهش، فروردين و ارديبهشت 1381،ش 73، ص63-70.