الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="boxTitle"><big>'''[[ | <div class="boxTitle"><big>'''[[صهبای صفا]]'''</big></div> | ||
[[پرونده: | [[پرونده:NUR03913J1.jpg|بندانگشتی|صهبای صفا|175px]] | ||
''' | '''صهباى صفا'''، از آثار گفتارى و نوشتارى [[جوادی آملی، عبدالله|آيتالله عبدالله جوادى آملى]] (متولد آمل، 1312ش) است كه نويسنده در آن، عظمت، حكمتها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را بهصورت تحليلى و مستند بيان كرده است. | ||
در | روش نويسنده در اين اثر، اجتهادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و عقل براى توضيح مطالب بهره برده است. | ||
حج، همانند ديگر عبادتها، آداب، سنن و فرايضى دارد كه بعضى از آنها ارشادى است، برخى مستحبى و دستهاى نيز واجب. همه اين آداب و سنن و فرايض براى تحصيل صفات ثبوتيه و پرهيز از صفات سلبيه است. انسان از آن جهت كه مظهر ذات اقدس اله و خليفة الرحمان است، داراى صفات ثبوتى و سلبى است. صفات نفسانى، صفات سلبى انسان است و صفات كمالى، صفات ثبوتى اوست. انسان موظف است كه هر صفت كمالى را تحصيل و هر آنچه از صفات نقصى است را از خود دفع كند. صفات سلبى و ثبوتى بهصورت «تخليه» و «تحليه» ظهور مىكند؛ يعنى انسان، ابتدا بايد خود را از رذايل اخلاقى خالى كند و سپس به فضايل اخلاقى مزين سازد و جلوه جمال و جلال حق شود و حج يكى از بهترين اعمالى است كه اين امور را براى انسان تأمين مىكند. اگر كسى به اسرار حج آشنا نباشد و به حج برود، حج كامل انجام نداده و آن حجى كه ضيافتاللَّه است نصيب او نشده است. ممكن است صحيح باشد، ولى مقبول حق نباشد؛ زيرا روحِ شخص حجگزار بهخاطر عدم آگاهى به اسرار حج، تعالى پيدا نكرده است. | |||
خاندان سالار شهيدان(س) از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، قصد عمره مفرده داشتند و قصد حج تمتع نكردند؛ يعنى چنين نيست كه حسين بن على بن ابىطالب(س) به قصد حج تمتع عازم مكه گرديده و سپس در اثر فشار حكومت ننگين اموى، تمتع را به افراد تبديل كرده باشد؛ نه در روايات از اين بحث سخنى است و نه در فقه ما. فقط در مقاتل به اين مطلب اشاره شده است. بزرگان فقه ما نيز به اين نكته عنايت كردهاند كه: اين سخن نه ريشه حديثى دارد و نه ريشه فقهى. حسين بن على بن ابىطالب(ع) از ابتدا قصد عمره مفرده داشت. او به منى نرفت، ولى قربانى داد. فرزندش [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](س) در شام خود را چنين معرفى مىكند: «أنا ابن مكة و منى»؛ «من فرزند مكه و مِنايم». ما جان داديم. منى مال ماست. عرفات مال ماست. مكه از آنِ ماست. من فرزند زمزمم. زمزم و منى ارث من است. من وارث مكهام. من وارث سرزمين عرفات و مشعر و منايم. بنابراين آمدن به سرزمين مِنى با جسم، خيلى مهم نيست. كسى كه پيشاپيش، جانش را فداى دوست كرد، او از منى و عرفات و... ارث مىبرد | |||
<div class="mw-ui-button">[[صهبای صفا|'''ادامه''']]</div> | |||
<div class="mw-ui-button">[[ |
نسخهٔ ۱۸ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۰۶
صهباى صفا، از آثار گفتارى و نوشتارى آيتالله عبدالله جوادى آملى (متولد آمل، 1312ش) است كه نويسنده در آن، عظمت، حكمتها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را بهصورت تحليلى و مستند بيان كرده است.
روش نويسنده در اين اثر، اجتهادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و عقل براى توضيح مطالب بهره برده است. حج، همانند ديگر عبادتها، آداب، سنن و فرايضى دارد كه بعضى از آنها ارشادى است، برخى مستحبى و دستهاى نيز واجب. همه اين آداب و سنن و فرايض براى تحصيل صفات ثبوتيه و پرهيز از صفات سلبيه است. انسان از آن جهت كه مظهر ذات اقدس اله و خليفة الرحمان است، داراى صفات ثبوتى و سلبى است. صفات نفسانى، صفات سلبى انسان است و صفات كمالى، صفات ثبوتى اوست. انسان موظف است كه هر صفت كمالى را تحصيل و هر آنچه از صفات نقصى است را از خود دفع كند. صفات سلبى و ثبوتى بهصورت «تخليه» و «تحليه» ظهور مىكند؛ يعنى انسان، ابتدا بايد خود را از رذايل اخلاقى خالى كند و سپس به فضايل اخلاقى مزين سازد و جلوه جمال و جلال حق شود و حج يكى از بهترين اعمالى است كه اين امور را براى انسان تأمين مىكند. اگر كسى به اسرار حج آشنا نباشد و به حج برود، حج كامل انجام نداده و آن حجى كه ضيافتاللَّه است نصيب او نشده است. ممكن است صحيح باشد، ولى مقبول حق نباشد؛ زيرا روحِ شخص حجگزار بهخاطر عدم آگاهى به اسرار حج، تعالى پيدا نكرده است.
خاندان سالار شهيدان(س) از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، قصد عمره مفرده داشتند و قصد حج تمتع نكردند؛ يعنى چنين نيست كه حسين بن على بن ابىطالب(س) به قصد حج تمتع عازم مكه گرديده و سپس در اثر فشار حكومت ننگين اموى، تمتع را به افراد تبديل كرده باشد؛ نه در روايات از اين بحث سخنى است و نه در فقه ما. فقط در مقاتل به اين مطلب اشاره شده است. بزرگان فقه ما نيز به اين نكته عنايت كردهاند كه: اين سخن نه ريشه حديثى دارد و نه ريشه فقهى. حسين بن على بن ابىطالب(ع) از ابتدا قصد عمره مفرده داشت. او به منى نرفت، ولى قربانى داد. فرزندش امام سجاد(س) در شام خود را چنين معرفى مىكند: «أنا ابن مكة و منى»؛ «من فرزند مكه و مِنايم». ما جان داديم. منى مال ماست. عرفات مال ماست. مكه از آنِ ماست. من فرزند زمزمم. زمزم و منى ارث من است. من وارث مكهام. من وارث سرزمين عرفات و مشعر و منايم. بنابراين آمدن به سرزمين مِنى با جسم، خيلى مهم نيست. كسى كه پيشاپيش، جانش را فداى دوست كرد، او از منى و عرفات و... ارث مىبرد