۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مى كرد' به 'میكرد') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
علاوه بر اطلاعات تاريخى درباره اواخر نبى قارود وايل سلطه غزان در کرمان، داراى نثرى مصنوع وآراسته از نوع نثر قرن ششم است. و پر از ابراز افضل در فنون و صنايع ادبى و اشعار و امثال عربى و مسائل فلسفى میباشد. گرچه نثر برخى جايهاى كتاب ساده تر و بى پيرايه تراست. | علاوه بر اطلاعات تاريخى درباره اواخر نبى قارود وايل سلطه غزان در کرمان، داراى نثرى مصنوع وآراسته از نوع نثر قرن ششم است. و پر از ابراز افضل در فنون و صنايع ادبى و اشعار و امثال عربى و مسائل فلسفى میباشد. گرچه نثر برخى جايهاى كتاب ساده تر و بى پيرايه تراست. | ||
افضلالدين کرمانى در كتاب به هنگام تشريح حوادث کرمان و شهر بم در خصوص اين شهر مىنويسد: «...و از بلاد کرمان شهر بم است. ولايتى معمور و بسيار مرتفع و در مثل است كه هيچ چشمى در زمين، بم بىارتفاع نديده است. از آنجا ابريشم توليد مى شود و جامهاى مرتفع (گران قيمت). آنجا شهرى است حصين و سورى متين در ميان شهر كوهى منيع و بر روى قلعهاى رفيع.» در بخش ديگرى از همين كتاب مىخوانيم: «ولايت بم حكايت از بهشت | افضلالدين کرمانى در كتاب به هنگام تشريح حوادث کرمان و شهر بم در خصوص اين شهر مىنويسد: «...و از بلاد کرمان شهر بم است. ولايتى معمور و بسيار مرتفع و در مثل است كه هيچ چشمى در زمين، بم بىارتفاع نديده است. از آنجا ابريشم توليد مى شود و جامهاى مرتفع (گران قيمت). آنجا شهرى است حصين و سورى متين در ميان شهر كوهى منيع و بر روى قلعهاى رفيع.» در بخش ديگرى از همين كتاب مىخوانيم: «ولايت بم حكايت از بهشت میكرد. خطهاى داراى نعمتهاى متعدد و فرمانروايى عادل و راه و روش مردمان آن مشخص و شهرى پاك» | ||
در كتاب بيشترين آگاهيها را دربار بندر تيس داده است؛ بنا به نوشته او، از اين بندر كالاهاى بسيار، از راه بازرگانى و دستمزد كشتيها به خزان پادشاه مىرسيده، و تيس بندرگاه مردم هند، سند، حبشه، زنگبار، مصر، ديار عرب، عمان و بحرين بوده است. وى از فراوردههاى كمياب و نيز بردههاى هندى، حبشى و زنگى سخن گفته است كه هم آنها را از تيس به جاهاى ديگر میبردهاند. در همين زمان است كه اين بندر از ديدگاه بازرگانى بر هرمز -- كه رو ب-ه ويران-ى ب-ود -- ب-رت-رى ي-افت پس از درگذشت ملك طغرل، و رو به زوال نهادن جيرفت و قمادين، كاروانهاى بازرگانى مسير خود را از بندر تيس برمىگزيدند و به همين سبب، مردم آن بسيار ثروتمند شده بودند. | در كتاب بيشترين آگاهيها را دربار بندر تيس داده است؛ بنا به نوشته او، از اين بندر كالاهاى بسيار، از راه بازرگانى و دستمزد كشتيها به خزان پادشاه مىرسيده، و تيس بندرگاه مردم هند، سند، حبشه، زنگبار، مصر، ديار عرب، عمان و بحرين بوده است. وى از فراوردههاى كمياب و نيز بردههاى هندى، حبشى و زنگى سخن گفته است كه هم آنها را از تيس به جاهاى ديگر میبردهاند. در همين زمان است كه اين بندر از ديدگاه بازرگانى بر هرمز -- كه رو ب-ه ويران-ى ب-ود -- ب-رت-رى ي-افت پس از درگذشت ملك طغرل، و رو به زوال نهادن جيرفت و قمادين، كاروانهاى بازرگانى مسير خود را از بندر تيس برمىگزيدند و به همين سبب، مردم آن بسيار ثروتمند شده بودند. |
ویرایش