الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
#تعاليم اسلامى: وى حكيمى مسلمان و معتقد و پايبند به ظاهر و باطن دين بوده و در فقه اسلامى كتاب نوشته است و سور قرآنى را تفسير كرده و كتب او سرشار از آيات و روايات اسلامى است. وى دوگانهپرستان و پيروان مانى و مزدك را آشكارا نكوهش مىكند. | #تعاليم اسلامى: وى حكيمى مسلمان و معتقد و پايبند به ظاهر و باطن دين بوده و در فقه اسلامى كتاب نوشته است و سور قرآنى را تفسير كرده و كتب او سرشار از آيات و روايات اسلامى است. وى دوگانهپرستان و پيروان مانى و مزدك را آشكارا نكوهش مىكند. | ||
این کتاب به لحاظ اشتمال بر حکمة الإشراق سهروردی و شرح مزجی قطب الدین شیرازی بر آن و تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بر آنها و طرح و نقد دیدگاههای مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، انصافاً گنجینه عظیمی است در معارف الهی در حوزههای مختلف حکمت اعم از منطق و طبیعی و الهی (حکمت نظری و عملی) در مسیر تاریخی حکمت مشاء و اشراق و حکمت متعالیه و نیز به لحاظ اشتمال بر بن مایههای عظیم عرفانی و برهانی و قرآنی و نیز به لحاظ اشتمال بر پرسش و پاسخ و اشکال و اعتراض و دفاع و نقد آراء، که از این بابت نمونه برجسته ای است از نحوه تلاش علمی دانشمندان ما برای کشف حقیقت و شاخص شایسته ای است در نقد علمی و سابقه تاریخی نقد علمی مسلمانان تا قرن دهم هجری. | |||
<div class="mw-ui-button">[[ حکمة الإشراق|'''ادامه''']]</div> | <div class="mw-ui-button">[[ حکمة الإشراق|'''ادامه''']]</div> |
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۰۴
حکمة الإشراق، مهم ترین اثر شهابالدین یحیی بن امیرک سهروردی، معروف به شیخ اشراق است که در 582ق، آن را به پایان آورده است.
تصحیح، تحقیق و مقدمه کتاب به قلم نجفقلی حبیبی به سامان رسیده است. درباره سبب تصنیف کتاب، سهروردی تصریح کرده است که به خواهش و اصرار «اخوان» و برای احتراز از عصیان بر پروردگار - که از عالمان و حکیمان پیمان گرفته است تا جویندگان و طالبان مستعد را علم و حکمت بیاموزند - بدان کار دشوار اقدام کرده و آنچه را از راه کشف و ذوق در خلوات و تجردهای خود از عالم ماده دریافته بوده، در آن درج کرده است.
منابع حكمة الإشراق عبارتند از:
- حكمت الهى يونان: او در ميان يونانيان براى فيثاغورث، امپدكلس و بهويژه افلاطون، ارزش و احترام خاصى قائل بوده و افلاطون را «امام الحكمة» و پيشواى حكماى اشراق مىداند. مقام علمى ارسطو را مىستايد، اما افلاطون را بسى برتر از وى مىداند.
- حكمت مشاء: وى با حكمت مشاء، بهويژه افكار ابن سينا نيز آشنايى كامل داشته و بدون شك، اجزايى از حكمت مشرقى و قطعاتى از كتاب «الانصاف» ابن سينا را در دسترس داشته است.
- حكمت ايران باستان: او به حكمت پارسى و شخص زرتشت توجه خاصى داشته و پارهاى از مطالب و برخى از اصطلاحات حكمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوى گرفته است. او در كتاب «حكمة الإشراق»، از زرتشت با عنوان حكيم فاضل نام برده و خود را زندهكننده حكمت ايران باستان معرفى كرده است.
- تعاليم اسلامى: وى حكيمى مسلمان و معتقد و پايبند به ظاهر و باطن دين بوده و در فقه اسلامى كتاب نوشته است و سور قرآنى را تفسير كرده و كتب او سرشار از آيات و روايات اسلامى است. وى دوگانهپرستان و پيروان مانى و مزدك را آشكارا نكوهش مىكند.
این کتاب به لحاظ اشتمال بر حکمة الإشراق سهروردی و شرح مزجی قطب الدین شیرازی بر آن و تعلیقات ملاصدرا بر آنها و طرح و نقد دیدگاههای مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، انصافاً گنجینه عظیمی است در معارف الهی در حوزههای مختلف حکمت اعم از منطق و طبیعی و الهی (حکمت نظری و عملی) در مسیر تاریخی حکمت مشاء و اشراق و حکمت متعالیه و نیز به لحاظ اشتمال بر بن مایههای عظیم عرفانی و برهانی و قرآنی و نیز به لحاظ اشتمال بر پرسش و پاسخ و اشکال و اعتراض و دفاع و نقد آراء، که از این بابت نمونه برجسته ای است از نحوه تلاش علمی دانشمندان ما برای کشف حقیقت و شاخص شایسته ای است در نقد علمی و سابقه تاریخی نقد علمی مسلمانان تا قرن دهم هجری.