حسینی عاملی، سید محمدجواد بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ويژگيها' به 'ویژگیها') |
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمدجواد بن محمد حسینی عاملی''' در سال 1152ق در شقراء از روستاهاى جبل عامل (نواحى لبنان) و در خانوادهاى اهل دين و دانش، نوزادى پا به عرصه هستى گذاشت كه نام او را جواد نهادند. | '''محمدجواد بن محمد حسینی عاملی''' در سال 1152ق در شقراء از روستاهاى جبل عامل (نواحى لبنان) و در خانوادهاى اهل دين و دانش، نوزادى پا به عرصه هستى گذاشت كه نام او را جواد نهادند. | ||
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۴۳
نام | حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | شقرایی، محمد جواد بن محمد
عاملی نجفی، محمد جواد بن محمد. |
نام پدر | محمد |
متولد | 1152ق |
محل تولد | جبل عامل |
رحلت | 1226ق |
اساتید | سيد بحرالعلوم، شيخ جعفر کاشفالغطاء |
برخی آثار | مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة |
کد مؤلف | AUTHORCODE212AUTHORCODE |
محمدجواد بن محمد حسینی عاملی در سال 1152ق در شقراء از روستاهاى جبل عامل (نواحى لبنان) و در خانوادهاى اهل دين و دانش، نوزادى پا به عرصه هستى گذاشت كه نام او را جواد نهادند.
نسب
از همان آغاز زمزمه زلال قرآن در وجودش جارى گشت و روح پاكش را سيراب ساخت. نسبت او از طرف پدر به امام حسين عليهالسلام و از طرف مادر به امام حسن عليهالسلام و امام موسى كاظم عليهالسلام مىرسد.
خانه سيد جواد همواره پايگاه و پناهگاه دوستداران و شيعيان اهل بيتعليهالسلام بود و عالمان بزرگى از اين خاندان بپا خاستهاند كه از آن جمله مىتوان به سيد محسن امين مؤلف كتاب ارزشمند اعيان الشيعه اشاره نمود.
عالمان بزرگ شيعه حقى بيش از آنچه كه در اين سطور و صفحات بگنجد، دارند. چرا كه از لحظه لحظه عمر مباركشان براى اداى رسالت دينى بهره برده و هميشه و همواره در تلاش و تكاپوى حفظ ميراث دينى و فرهنگى بودهاند. آثار جاويدى كه براى نسلهاى آتى يادگار گذارده نشان از بلندى همت آنان دارد.
علامه سيد محمد جواد عاملى دانشمندى بزرگ از همين قبيله است كه با كتاب «مفتاح الكرامه» اش درهاى كرامت را به روى فقيهان و عالمان شيعى گشوده است. اين سطور نگاهى گذرا به زندگى اين شخصيت ارجمند مىباشد.
به سوى مكتب
سيد جواد پس از آنكه دوران كودكى را پشت سر نهاد به مكتب رفت تا مقدمات علوم را از عموزادهاش ابوالحسن موسى فرا گيرد. او در درسها با علاقه زياد و شوق وافر شركت مىجست و در اندك زمانى توانست دروس مقدماتى را بياموزد و همين كوشش بى وقفهاى كه از خود نشان مىداد موجب گشت تا آشنايان او آينده بسيار روشنى را برايش پيش بينى كنند.
وى در آنجا با نسيم جانفزاى دانشها و فرهنگ والا و جاويد اسلام آشنا گشت. پس از آنكه استادش دار فانى را وداع گفت و ديگرى را ياراى سيراب كردن عطش علمى وى نبود او براى رسيدن به اهداف عالى تصميم به هجرت گرفت.
هجرت علمى
سيد جواد در سال 1194 ق، با كوله بارى از اميد راهى اعتاب مقدس عراق شد تا بتواند از خرمن دانش انديشمندان شيعى حوزه نجف خوشه چينى كند. قبل از رسيدن به حوزه بزرگ نجف وارد شهر كربلا شد تا نخست خود را از فرات عشق سيراب سازد ولى هنگامى كه با حضور استوانههاى گران سنگى همانند آقا وحيد بهبهانى (متوفى 1205 ق) و سيد على طباطبايى (متوفى 1231 ق) در كربلا مواجه شد در همانجا رحل اقامت افكند تا در جوار بارگاه ملكوتى امام حسين عليهالسلام از محضر نورانى آن استادان بزرگ بهرهاى علمى و عملى ببرد.
اقيانوس بزرگ
آن روزها كه حوزه نجف به مثابه بزرگترين مركز علمى تشيع محسوب مىشد و اساتيد نامآورى در آن شهر به تدريس و تربيت دانش پژوهان علوم دينى اشتغال داشتند سيد محمد جواد نيز خود را به آن اقيانوس بزرگ رسانيد تا بتواند گامهاى بيشترى در عرصه علم و اجتهاد بردارد.
ايشان در آغاز ورود به اين شهر شهرت والايى پيدا نمود و در آن حوزه عظيم درخشش بيشترى كرد. او علاوه بر ادامه پژوهشهاى خود، به تدريس و تأليف نيز پرداخت.
زمانى كه سيد جواد به حوزه نجف آمد اساتيد والا مقامى سكان كشتى حوزه كهنسال نجف را در دست داشتند و اين فرصت بسيار مغتنمى براى ايشان بود. اساتيدى كه سيد جواد در محضرشان زانوى شاگردى زد و از حضور پرفيضشان بهرههاى علمى و اخلاقى فراوان برد عبارتند از:
- سيد بحرالعلوم (1154 - 1212 ق): او از علماى بزرگ شيعه است و به موجب عظمت و مقام علمى و معنوىاش در ميان دانشمندان جايگاه خاصى دارد.
در ميان شاگردان بحرالعلوم سيد جواد از منزلتى ديگر برخوردار بود. نقل شده است كه وقتى سيد در حوزه با بركت نجف درس مىگفت روزى براى تدريس نيامد. شاگردان ناراحت شدند. بدين سبب سيد جواد را كه مورد اعتماد بحرالعلوم بود نزد ايشان فرستادند. سيد جواد علت نيامدن استاد را جويا شد استاد فرمود من پس از نيمههاى شب، براى سركشى به مدرسه مىآيم و قدم مىزنم. بتازگى وقتى آمدم سحرهاى چراغ حجرهها را خاموش ديدم و همه در خواب به سر مىبردند و از تضرع آنها خبرى نبود. به همين علت من حاضر نيستم براى كسانى كه نماز شب و تضرع و نالههاى سحرگاهى را ترك مىكنند درس بگويم!
مىگويند وقتى اين كلام بحرالعلوم در ميان شاگردان زبان به زبان پيچيد صداى زمزمههاى يا رب يا رب شاگردان ديگر بار در نيمههاى شب به آسمان بالا رفت، سيد عاليمقام نيز مجددا با اطمينان خاطر بر كرسى تدريس نشست.
- شيخ جعفر کاشفالغطاء (1154 - 1228 ق): او از استوانههاى علم و علماى نام آور است و سيد جواد از ايشان چنين ياد مىكند: امام، علامه مورد اعتماد و از بزرگترين دانشمندان است.
- شيخ حسين نجف (1159 - 1251 ق): وى از اسوههاى فضيلت و تقوا و از عالمان كم نظير است. از ویژگیهاى اين عارف نامى اين بود كه هيچ گاه لب به سخن نمىگشود مگر به آيه يا روايت و سخن حكمت آميز. ديگر آنكه ناملايمات روزگار در وى تأثير نمىگذاشت. علماى بزرگ شيعه چون کاشفالغطاء و سيد بحرالعلوم احترام خاصى براى ايشان قائل بودند.
اسوه اخلاق
سيد جواد علاوه بر مقام والاى علمى از نظر اخلاقى نيز قله نشين فضايل بود. چرا كه آنچه را مىآموخت جامه عمل مى پوشاند.
وى بسيار متواضع بود به طورى كه همه تحقيقات وزين و نوآوريهاى علمى خود را به استادانش نسبت مى داد. و براى استادان خود احترام زيادى قائل بود و همواره با تجليل فراوان از آنان ياد مى كرد و بسيار خوش اخلاق و مهربان بود. اين اسوه اخلاق جان خود را پاكيزه ساخته و به عالى ترين مراتب معنوى و اخلاق نايل گشته بود.
تدريس
فقيه نامى علامه سيد جواد عاملى پس از رحلت سيد بحرالعلوم و مسافرت علامه كاشف الغطا به ايران، بر كرسى تدريس نشست و به موجب تبحر در فقه و اصول و احاطهاى كه بر اقوال متأخرين و متقدمين داشت شمار زيادى از دانش پژوهان در درس ايشان شركت مىنمودند.
عدهاى از پژوهش يافتگان مكتب علامه عاملى و درس آموزان «مفتاح الكرامه» او به مقامات عالى رسيدند و در دانش و درستكارى سرآمد عصر خويش گشتند. از جمله شاگردان نمونه وى افراد ذيلاند:
- شيخ محمدحسن نجفى مؤلف كتاب جواهر الكلام (متوفى 1266 ق): او از عالمان والا مقام و مؤلفان كم نظير شيعه است كه سى سال از عمر شريفش را صرف گردآورى «جواهر الكلام» اين دايرةالمعارف فقه شيعه نمود.
- صدرالدين عاملى: ايشان هنگامى كه دوازده ساله بود در درس سيد بحرالعلوم و آقا محمدباقربهبهانى شركت مىجست. در آن زمان سيد بحرالعلوم مشغول به نظم درآوردن كتاب «الدره النجفيه» بود. او هر چه را كه به نظم در مىآورد به ايشان مىداد تا اشكالاتش را مرتفع سازد.
- شيخ مهدى ملا كتاب: او يكى ديگر از سيراب شدگان مكتب علمى و عملى سيد جواد عاملى است كه از نظر اخلاقى كم نظير و در واقع تنديس اخلاق بوده و از نظر معنوى به مقامات عالى رسيده است.
مشايخ اجازه
دانشمندان گرانقدرى كه به علامه اجازه روايت دادهاند عبارتند از:
- آیتالله محمدباقربهبهانى(ره)
- سيد محمد مهدى بحرالعلوم(ره)
- ميرزاى قمى (متوفى 1231 ق)
- سيد على طباطبايى، مؤلف كتاب رياض المسائل
- آیتالله مهدى شهرستانى
روايت كنندگان
عالمانى كه از علامه بزرگوار سيد جواد عاملى اجازه روايت اخذ كردهاند بدين قرارند:
- فرزند ايشان، آقا سيد محمد
- شيخ رضا فرزند زينالعابدين نوه علامه عاملى
- محمد على هزار جريبى
- شيخ جواد ملا كتاب
- شيخ حسن بن محمد على العبودى
- ميرزا عبدالوهاب
در سنگر جهاد
اين عالم سخت كوش و خستگى ناپذير هنگامى كه وهابيون به نجف حمله بردند به صف مبارزان پيوست و علاوه بر اين با نوشتن رساله «وجوب الذب عن النجف الاشرف» مردم را به جهاد و دفاع ترغيب نمود و با قلم و شمشير، به دفاع از ارزشهاى اسلامى پرداخت و در همان زمان نيز مشغول نگارش كتاب مفتاح الكرامه بود و با چنين كارى پيوندى ميان دانش و مبارزه ايجاد نمود. ايشان خود چنين گفته است: نبايد دفاع و مهيا كردن نيروها براى دفاع، مرا از تأليف و تصنيف باز دارد.
گنجينه پر ارج
يكى ديگر از يادگارهاى با ارزش ايشان كتابخانهاش بود كه در آن بسيارى از نسخ خطى علماى بزرگ از قرون پيشين را جمع آورى كرده، در آن زمان از كتابخانههاى غنى به شمار مىآمد. در اين گنجينه گران سنگ كتابهاى نفيس فقهى، رجالى، حديثى و... نگهدارى مىشد. ايشان در كتاب مفتاح الكرامه به اين ذخاير ارزشمند اشاره كرده و بدون واسطه به آنها استناد جسته است.
فرزندان
از علامه سيد جواد عاملى دو فرزند كه اهل علم و فضل بودهاند به يادگار ماند:
- سيد محمدحسینى نجفى عاملى:
ايشان از عالمان صاحب نام در عصر خويش و از شاگردان افتخارآفرين پدر بزرگوارش بود و جمعى از علما از ايشان روايت نقل نمودهاند. در سال 1269ق در شهر نجف به جوار رحمت الهى شتافت و در همان حجرهاى كه پدر بزرگوارش مدفون است به خاک سپرده شد.
- دختر ايشان نيز بانويى عالم، مهذب و مورد اطمينان و اعتماد عالمان عصر خويش بود و در نزد فقيه بزرگ جواهر الكلام از احترام خاصى برخوردار بود. با اينكه حدود نود و پنج سال زندگى كرد در پيرى هم از حواس و ادراك صحيح برخوردار بود.
تأليفات
نوشتهاند چون سيد بحرالعلوم اداره حوزه نجف را به عهده گرفت وظايف مهم حوزه را تقسيم كرد و هر كدام را به دست افراد با كفايتى سپرد. از جمله كارهاى تحقيق و تأليف را به سيد جواد واگذار نمود تا به پژوهش در علوم آل محمد صلىاللهعليهوآله بپردازد. اين انديشمند عاليقدر نيز با توجه به اطلاعات فراوانى كه در اخبار و اقوال داشت. تأليفات پر ارجى از خود به يادگار گذاشت. آن آثار جاويد عبارتند از:
- مفتاح الكرامه (اين كتاب گران سنگ شرحى به سبك نو بر كتاب قواعد الاحكام علامه حلى است و در واقع كليد اجتهاد است.)
- تجويد قرآن
- حاشيه بر باب طهارت از كتاب مدارك الاحكام
- منظومهاى درباره زكات
- منظومهاى درباره خمس
- حاشيه بر كتاب الروضه البهيه شهيد ثانى
- حاشيه بر كتاب معالم
- رسالهاى در اصل برائت
- حاشيه بر تهذيب
- رسالهاى در رد اخباريين
- حاشيه بر كتاب الفوائد الرجاليه
- ارجوزهاى در رضاع
- حاشيه بر تهذيب الاصول علامه
- حاشيه بر شرح طهارت وافى
- شرح وافيه در اصول
وفات
علامه سيد جواد عاملى در اواخر عمر مباركش نيز مشغول نگارش كتاب مفتاح الكرامه بود، او در آن لحظههاى آخر چنين وصيت مىكند: در حالى مشغول تأليف هستم كه وهابيها به عتبات حمله مىكنند و مضافا اينكه در حال مريضى و ضعف جسم مىباشم. پس شما را سفارش مىكنم كه در هر حال در تحصيل علم تلاش و جديت كنيد.
اين عالم فرزانه و محقق ژرفنگر و سختكوش پس از عمرى خدمت به شيعه، سرانجام در سال 1226ق به سوى معبود خويش پر كشيد و در جوار رحمت الهى مأوا گرفت و حوزههاى علميه را در سوگ نشاند.
شايان ذكر است كه تعيين محل دفن ايشان نيز بر طبق وصيت خودشان بوده است زيرا در عالم رؤيا قبر خود را مشاهده مىكند، پس از آن سفارش مىنمايد كه او را در يكى از حجرههاى شرقى از طرف باب قبله روبروى مرقد مطهر اميرالمؤمنين علی عليهالسلام دفن كنند و اكنون مزارش زيارتگاه عاشقان اهل بيت عصمت و طهارتعليهالسلام است و در برخى از كتابها كراماتى براى تربت پاكش ذكر كردهاند.
رحمت بى منتهاى پروردگار نصيب او باد.
منابع مقاله
- اعيان الشيعه: محسن امين عاملى، ج 4، ص288، 290، 293، ج 9، ص410
- مفتاح الكرامه: سيد جواد عاملى، مقدمه، ج 4، ص771، 773، ج 9، ص210
- مجله حوزه: شماره چهارم، سال پنجم، ص55
- گلشن ابرار: على عليزاده، ج 1، ص300