مقدمة في علم الأخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۶: خط ۴۶:
تمهيديه كتاب حاوى تفسير دو آيه‌ى ''' «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيم» '''(قلم: 4) و ''' «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» '''(شمس: 8) است كه در آن به اهميت و جايگاه اخلاق در قرآن اشاره دارد سپس رواياتى در خصوص اخلاق حسنه را مورد بررسى قرار داده است.
تمهيديه كتاب حاوى تفسير دو آيه‌ى ''' «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيم» '''(قلم: 4) و ''' «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» '''(شمس: 8) است كه در آن به اهميت و جايگاه اخلاق در قرآن اشاره دارد سپس رواياتى در خصوص اخلاق حسنه را مورد بررسى قرار داده است.


بحث اول كتاب در باره تعريف علم اخلاق است.
بحث اول كتاب درباره تعريف علم اخلاق است.


ايشان بعد از تعريف لغوى و اصطلاحى علم اخلاق و نيز جايگاه علم اخلاق پرداخته و اخلاق را از اقسام حكمت عمليه شمرده است لذا به تعريف علم اخلاق از ديدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مى‌پردازد و اين تعريف را برمى‌گزيند، علامه در تعريف علم اخلاق مى‌گويد: علم اخلاق عبارت است از فنى كه پيرامون ملكات انسانى بحث مى‌كند، ملكاتى كه مربوط به قواى نباتى و حيوانى و انسانى اوست، به اين غرض بحث مى‌كند كه فضائل آنها را از رذائلش جدا سازد و معلوم كند كدام يك از ملكات نفسانى انسان خوب و فضيلت و مايه كمال اوست، و كداميك بد و رذيله و مايه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسايى آنها خود را با فضائل بيارايد، و از رذائل دور كند و در نتيجه اعمال نيكى كه مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا در اجتماع انسانى ستايش عموم و ثناى جميل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملى خود را به كمال برساند. (38)
ايشان بعد از تعريف لغوى و اصطلاحى علم اخلاق و نيز جايگاه علم اخلاق پرداخته و اخلاق را از اقسام حكمت عمليه شمرده است لذا به تعريف علم اخلاق از ديدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] مى‌پردازد و اين تعريف را برمى‌گزيند، علامه در تعريف علم اخلاق مى‌گويد: علم اخلاق عبارت است از فنى كه پيرامون ملكات انسانى بحث مى‌كند، ملكاتى كه مربوط به قواى نباتى و حيوانى و انسانى اوست، به اين غرض بحث مى‌كند كه فضائل آنها را از رذائلش جدا سازد و معلوم كند كدام يك از ملكات نفسانى انسان خوب و فضيلت و مايه كمال اوست، و كداميك بد و رذيله و مايه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسايى آنها خود را با فضائل بيارايد، و از رذائل دور كند و در نتيجه اعمال نيكى كه مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا در اجتماع انسانى ستايش عموم و ثناى جميل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملى خود را به كمال برساند. (38)
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش