بغدادی، عبدالقادر بن عمر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{اشتباه نشود|بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر}} | {{اشتباه نشود|بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر}} | ||
'''بَغْدادى، عبدالقادر بن عمر بن بايزيد بن احمد''' (1030-1093ق)، اديب و لغتشناس بود. وى در بغداد متولد شد و در همين شهر به تحصيل پرداخت. علاوه بر زبان فارسى، زبان تركى را نيز فراگرفت و هنگام خروج از بغداد، هر سه زبان عربى، تركى و فارسى را نيك آموخته بود. در آن روزگار زبان فارسى گسترش چشمگيرى داشت و از دربار عثمانى- كه سلاطين آن به فارسى شعر مىگفتند- تا دربار هند و اميران ترك و مغول آسياى مركزى، زبان فرهنگ و ادب بود. در شهر بغداد نيز بىگمان انبوهى ايرانى و عرب آشناى به زبان فارسى مىزيستند. آشنايى عبدالقادر با زبان فارسى، به سبب نگارش لغت شاهنامه و نقل اخبار فرس، از حد آموزشهاى مدرسهاى بسى فراتر رفته بود. | |||
بغدادى در 8 سالگى به دمشق رفت و نزد محمد بن يحيى فرضى به تكميل دانش عربى خود پرداخت، سپس به محمد بن كمالالدين حسينى شيخ آل حمزه نقيب آنجا پيوست و مورد عنايت او قرار گرفت؛ تا آنجا كه شيخ در محلهاى، معروف به زقاق النقيب در مسجدى روبهروى دارالنقيب مكانى به او اختصاص داد. او پس از سالى اقامت در دمشق، در 1050ق به قاهره رفت و با شهابالدين خفاجى صاحب «ريحانة الالباء» آشنا شد و از او تفسير، حديث و ادب آموخت و اجازه روايت گرفت. در الازهر نيز نزد استادانى چون شيخ ياسين حمصى، نورالدين شَبر امَلَّسى و برهانالدين ابراهيم مأمونى دانش آموخت. اما استادان بزرگ بغدادى خفاجى و ياسين حمصى بودند كه او پيوسته در «خزانة الادب» با عنوان «شيخنا» از آنان نام برده است. عبدالقادر در عنفوان جوانى مقامات حريرى و بسيارى از ديوانهاى شعراى عرب را حفظ داشت و از گونههاى مختلف ادب، ايام العرب، نقد شعر و جز آنها آگاه بود. رتبه علمى وى چنان بود كه حتى خفاجى با همه عظمت و مقام علميش در برخى مسائل غريبه به او رجوع مىكرد. | بغدادى در 8 سالگى به دمشق رفت و نزد محمد بن يحيى فرضى به تكميل دانش عربى خود پرداخت، سپس به محمد بن كمالالدين حسينى شيخ آل حمزه نقيب آنجا پيوست و مورد عنايت او قرار گرفت؛ تا آنجا كه شيخ در محلهاى، معروف به زقاق النقيب در مسجدى روبهروى دارالنقيب مكانى به او اختصاص داد. او پس از سالى اقامت در دمشق، در 1050ق به قاهره رفت و با شهابالدين خفاجى صاحب «ريحانة الالباء» آشنا شد و از او تفسير، حديث و ادب آموخت و اجازه روايت گرفت. در الازهر نيز نزد استادانى چون شيخ ياسين حمصى، نورالدين شَبر امَلَّسى و برهانالدين ابراهيم مأمونى دانش آموخت. اما استادان بزرگ بغدادى خفاجى و ياسين حمصى بودند كه او پيوسته در «خزانة الادب» با عنوان «شيخنا» از آنان نام برده است. عبدالقادر در عنفوان جوانى مقامات حريرى و بسيارى از ديوانهاى شعراى عرب را حفظ داشت و از گونههاى مختلف ادب، ايام العرب، نقد شعر و جز آنها آگاه بود. رتبه علمى وى چنان بود كه حتى خفاجى با همه عظمت و مقام علميش در برخى مسائل غريبه به او رجوع مىكرد. |
نسخهٔ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۲
نام | بغدادی، عبدالقادر بن عمر |
---|---|
نام های دیگر | عبدالقادر بغدادی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 1093 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE5178AUTHORCODE |
بَغْدادى، عبدالقادر بن عمر بن بايزيد بن احمد (1030-1093ق)، اديب و لغتشناس بود. وى در بغداد متولد شد و در همين شهر به تحصيل پرداخت. علاوه بر زبان فارسى، زبان تركى را نيز فراگرفت و هنگام خروج از بغداد، هر سه زبان عربى، تركى و فارسى را نيك آموخته بود. در آن روزگار زبان فارسى گسترش چشمگيرى داشت و از دربار عثمانى- كه سلاطين آن به فارسى شعر مىگفتند- تا دربار هند و اميران ترك و مغول آسياى مركزى، زبان فرهنگ و ادب بود. در شهر بغداد نيز بىگمان انبوهى ايرانى و عرب آشناى به زبان فارسى مىزيستند. آشنايى عبدالقادر با زبان فارسى، به سبب نگارش لغت شاهنامه و نقل اخبار فرس، از حد آموزشهاى مدرسهاى بسى فراتر رفته بود.
بغدادى در 8 سالگى به دمشق رفت و نزد محمد بن يحيى فرضى به تكميل دانش عربى خود پرداخت، سپس به محمد بن كمالالدين حسينى شيخ آل حمزه نقيب آنجا پيوست و مورد عنايت او قرار گرفت؛ تا آنجا كه شيخ در محلهاى، معروف به زقاق النقيب در مسجدى روبهروى دارالنقيب مكانى به او اختصاص داد. او پس از سالى اقامت در دمشق، در 1050ق به قاهره رفت و با شهابالدين خفاجى صاحب «ريحانة الالباء» آشنا شد و از او تفسير، حديث و ادب آموخت و اجازه روايت گرفت. در الازهر نيز نزد استادانى چون شيخ ياسين حمصى، نورالدين شَبر امَلَّسى و برهانالدين ابراهيم مأمونى دانش آموخت. اما استادان بزرگ بغدادى خفاجى و ياسين حمصى بودند كه او پيوسته در «خزانة الادب» با عنوان «شيخنا» از آنان نام برده است. عبدالقادر در عنفوان جوانى مقامات حريرى و بسيارى از ديوانهاى شعراى عرب را حفظ داشت و از گونههاى مختلف ادب، ايام العرب، نقد شعر و جز آنها آگاه بود. رتبه علمى وى چنان بود كه حتى خفاجى با همه عظمت و مقام علميش در برخى مسائل غريبه به او رجوع مىكرد.
بغدادى چنان شيفته مصر شده بود كه تا1077ق در آنجا ماند. وى در اين مدت، بخش عظيمى از «خزانة الادب» تا شاهد 69 را نوشته بود؛ سپس راهى استانبول شد و پس از چند ماه اقامت در آنجا، بار ديگر به قاهره رفت. وى در مصر به ابراهيم پاشا كتخدا كه از طرف دولت عثمانى والى مصر بود، تقرب يافت. پاشاى مصر چنان شيفته بغدادى شد كه پس از چند سال 1085ق وقتى از سمت خود معزول شد و به ديار خود بازمىگشت، بغدادى را نيز با خود برد. عبدالقادر در «ادرنه» به وزير احمد پاشا بن محمد كوپريلى، از رجال دولت تقرب يافت و او كه شيفته رجال علم بود، بغدادى را مورد توجه خويش قرار داد. بغدادى نيز حاشيه خود بر شرح بانَت سُعاد از ابن هشام را به وى تقديم كرد. در همين اثنا، با سلطان محمد بن سلطان ابراهيم آشنا شد و «خزانة الادب» را به نام اين سلطان كرد. وى در طول اقامت در ادرنه، با محبى صاحب «خلاصة الاثر» كه پدرش با بغدادى سابقه دوستى داشت نيز ديدار كرد. وى در آنجا سخت مورد احترام مردم بود. عبدالقادر سرانجام به قاهره رفت و در همانجا درگذشت.
آثار
شرح شواهد مغنى اللبيب، شرح شواهد شرح التحفة الوردية، لغت شاهنامه، خزانه الادب و لب لباب لسان العرب و....