كليلة و دمنة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' »' به '»'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
ظن غالب اين است كه اين كتاب، به زبان سانسكريت بوده و سپس به زبان پهلوى ترجمه شده است، ولى اصل هندى آن از ميان رفته و ترجمه پهلوى آن، مرجع ترجمه سريانى و عربى قرار گرفته است؛ چندى بعد، ترجمه پهلوى هم ناياب و ناپديد شده و ترجمه عربى آن اساس همه ترجمه‌ها قرار گرفته است.
ظن غالب اين است كه اين كتاب، به زبان سانسكريت بوده و سپس به زبان پهلوى ترجمه شده است، ولى اصل هندى آن از ميان رفته و ترجمه پهلوى آن، مرجع ترجمه سريانى و عربى قرار گرفته است؛ چندى بعد، ترجمه پهلوى هم ناياب و ناپديد شده و ترجمه عربى آن اساس همه ترجمه‌ها قرار گرفته است.


«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]] »، مى‌گويد: ايرانيان، نخستين مردمى بودند كه افسانه‌ها را به زبان حيوانات بازگو كرده‌اند و شاهنشاهان اشكانى، اين رسم را بنياد نهاده و تقويت كردند، پس از آنان شاهنشاهان ساسانى بدين كار همت گماردند و آن را گسترش دادند، اعراب هم از آنان پيروى كردند و به دنباله‌روى از تحقيقات ايرانيان، داستان‌ها و حكاياتى نوشتند.
«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، مى‌گويد: ايرانيان، نخستين مردمى بودند كه افسانه‌ها را به زبان حيوانات بازگو كرده‌اند و شاهنشاهان اشكانى، اين رسم را بنياد نهاده و تقويت كردند، پس از آنان شاهنشاهان ساسانى بدين كار همت گماردند و آن را گسترش دادند، اعراب هم از آنان پيروى كردند و به دنباله‌روى از تحقيقات ايرانيان، داستان‌ها و حكاياتى نوشتند.


«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]] »، سپس از «كليله و دمنه» ياد كرده و مى‌گويد: برخى، بر اين عقيده‌اند كه هندى‌ها اين كتاب را نوشته‌اند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهره‌بردارى آماده كرده‌اند، اما هندى‌ها اين كار را به خود نسبت مى‌دهند و گروهى هم مى‌گويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است...
«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، سپس از «كليله و دمنه» ياد كرده و مى‌گويد: برخى، بر اين عقيده‌اند كه هندى‌ها اين كتاب را نوشته‌اند و برخى ديگر، عقيده دارند كه پادشاهان اشكانى آن را گردآورى و براى بهره‌بردارى آماده كرده‌اند، اما هندى‌ها اين كار را به خود نسبت مى‌دهند و گروهى هم مى‌گويند بزرگمهر، وزير انوشيروان دادگر، آن را در چند جزء نوشته است...


«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]] »، سپس هندى بودن اين كتاب را اولى مى‌داند و اين عقيده را [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] هم يادآور شده است... او، نظريه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را كه گفته است اين كتاب را [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] تأليف كرده و سپس آن را از پارسى به عربى برگردانده است، رد مى‌كند.
«[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن النديم]]»، سپس هندى بودن اين كتاب را اولى مى‌داند و اين عقيده را [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] هم يادآور شده است... او، نظريه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را كه گفته است اين كتاب را [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] تأليف كرده و سپس آن را از پارسى به عربى برگردانده است، رد مى‌كند.


از تحقيقات وسيعى كه در اين زمينه، به عمل آمده است، چنين برمى‌آيد كه اصل كتاب، به‌طور كلى ناپديد نشده و هنوز يك جزء آن به نام «پنجاتنترا»؛ يعنى پنج كتاب، به زبان سانسكريت باقى مانده است و اين جزء، از مصادر مهم كتاب «كليله و دمنه» به شمار مى‌آيد.
از تحقيقات وسيعى كه در اين زمينه، به عمل آمده است، چنين برمى‌آيد كه اصل كتاب، به‌طور كلى ناپديد نشده و هنوز يك جزء آن به نام «پنجاتنترا»؛ يعنى پنج كتاب، به زبان سانسكريت باقى مانده است و اين جزء، از مصادر مهم كتاب «كليله و دمنه» به شمار مى‌آيد.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
اين باب، گفتارى است از قول برزويه پزشك در شرح حال و سير و سلوك باطنى و وجدانى خويش و مجادله او با نفس و در جست‌وجوى او براى وصول به سعادت و حقيقت و در شكايت از وضع زمان و ابناء زمان كه سرانجام، به روى آوردن او به رياضت و زهد و اعراض از دنيا و عمل براى آخرت منتهى مى‌گردد؛ پس از وصول به اين نتيجه، كتاب‌هايى را در هند استنساخ مى‌كند و به ايران مى‌آورد كه از آن جمله، همين كتاب كليله و دمنه است.
اين باب، گفتارى است از قول برزويه پزشك در شرح حال و سير و سلوك باطنى و وجدانى خويش و مجادله او با نفس و در جست‌وجوى او براى وصول به سعادت و حقيقت و در شكايت از وضع زمان و ابناء زمان كه سرانجام، به روى آوردن او به رياضت و زهد و اعراض از دنيا و عمل براى آخرت منتهى مى‌گردد؛ پس از وصول به اين نتيجه، كتاب‌هايى را در هند استنساخ مى‌كند و به ايران مى‌آورد كه از آن جمله، همين كتاب كليله و دمنه است.


از مطالعه اين باب، برمى‌آيد كه ظاهراً بايد انشاى خود برزويه باشد، اما [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، رياضى‌دان و هندشناس معروف ايرانى، در كتاب «[[تحقيق ما للهند]] »، اين باب را افزوده [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] مى‌شمارد.
از مطالعه اين باب، برمى‌آيد كه ظاهراً بايد انشاى خود برزويه باشد، اما [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، رياضى‌دان و هندشناس معروف ايرانى، در كتاب «[[تحقيق ما للهند]]»، اين باب را افزوده [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] مى‌شمارد.


اما آنچه مسلماً [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] بر «كليله و دمنه» افزوده است، «باب غرض الكتاب» است كه عزّام، در مقدمه «كليله و دمنه» آن را از [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] دانسته است.
اما آنچه مسلماً [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] بر «كليله و دمنه» افزوده است، «باب غرض الكتاب» است كه عزّام، در مقدمه «كليله و دمنه» آن را از [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] دانسته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش