ابن ابی‌داود، عبدالله بن سلیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ')ب' به ') ب'
جز (جایگزینی متن - '،ج' به '، ج')
جز (جایگزینی متن - ')ب' به ') ب')
خط ۳۸: خط ۳۸:




'''ابن ابى داوود، ابوبكر عبداللّه بن سليمان بن اشعث بن اسحاق ابن بشير بن شداد بن عمرو(يحيى)بن عمران ازدى سجستانى''' (230-316 ق844/-928 م)، قارى، فقيه و از حافظان بنام حديث.  
'''ابن ابى داوود، ابوبكر عبداللّه بن سليمان بن اشعث بن اسحاق ابن بشير بن شداد بن عمرو(يحيى) بن عمران ازدى سجستانى''' (230-316 ق844/-928 م)، قارى، فقيه و از حافظان بنام حديث.  


در سيستان (ياقوت،192/3:سجستان)يا شهرى در اطراف كابل(سمعانى،84/7)يا دهى در بصره (ابن خلكان،405/2)زاده شد و در كودكى همراه پدرش ابوداوود سليمان (202-275 ق/ 820-888 م)، نويسندۀ سنن، از زادگاه خويش كوچ كرد و به گفتۀ ابن عماد در نيشابور و ديگر شهرها باليد(273/2) و از شيوخ پدرش در مصر و شام سود جست(ابن خلكان،405/2).
در سيستان (ياقوت،192/3:سجستان)يا شهرى در اطراف كابل(سمعانى،84/7)يا دهى در بصره (ابن خلكان،405/2)زاده شد و در كودكى همراه پدرش ابوداوود سليمان (202-275 ق/ 820-888 م)، نويسندۀ سنن، از زادگاه خويش كوچ كرد و به گفتۀ ابن عماد در نيشابور و ديگر شهرها باليد(273/2) و از شيوخ پدرش در مصر و شام سود جست(ابن خلكان،405/2).
خط ۵۳: خط ۵۳:
وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند([[ذهبى]]، المغنى،341/1؛سمعانى،85/7؛[[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 293/3)، ولى پدرش او را كذّاب خوانده و از اينكه فرزندش بر مسند قضا نشيند، ابراز ناخشنودى كرده است(جرجانى،1577/4؛[[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،433/2).اين شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است كه كسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غير قابل اعتماد بدانند.
وثاقت ابن ابى داوود در نقل و حديث محل ترديد است.بيش تر رجال شناسان و تاريخ نگاران وى را پارسا و موثق دانسته‌اند([[ذهبى]]، المغنى،341/1؛سمعانى،85/7؛[[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]،420/1؛[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، 293/3)، ولى پدرش او را كذّاب خوانده و از اينكه فرزندش بر مسند قضا نشيند، ابراز ناخشنودى كرده است(جرجانى،1577/4؛[[ذهبى]]، ميزان الاعتدال،433/2).اين شهادت پدر در مورد فرزند سبب شده است كه كسانى چون ابن صاعد، عبداللّه را غير قابل اعتماد بدانند.


ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بى‌اعتبار شمرده است(همانجا) و خود، او را موثق مى‌داند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينه‌هاى ديگر جز حديث بوده است(المغنى،341/1).اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]، شاگرد ابن ابى داوود، كه مى‌گويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مى‌كند»(ميزان الاعتدال، همانجا)با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار
ولى [[ذهبى]] به دليل دشمنى ابن صاعد با ابن ابى داوود اين سخن را بى‌اعتبار شمرده است(همانجا) و خود، او را موثق مى‌داند و بر اين باور است كه نسبت كذب از سوى پدر بدو در زمينه‌هاى ديگر جز حديث بوده است(المغنى،341/1).اين سخن [[ذهبى]] با اين شهادت [[دارقطنی، علی بن عمر|دار قطنى]]، شاگرد ابن ابى داوود، كه مى‌گويد: «او ثقه است ولى در بيان حديث بسيار خطا مى‌كند»(ميزان الاعتدال، همانجا) با روايتى ديگر از ابى داوود كه در آن فقط از تمايل فرزندش به پذيرفتن مقام قضا اظهار
ناخشنودى كرده (جرجانى،1578/4)، سازگار است.
ناخشنودى كرده (جرجانى،1578/4)، سازگار است.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش