۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
از جمله ويژگىهاى اين كتاب، نوآورىهاى مسعودى در آن است. از جمله آنكه وى در جاىجاى اين اثر، چون زبانشناسى آگاه از ساختار زبانهايى چون فارسىِ باستان، سريانى، يونانى و رومى به بحث از ويژگىهاى اين زبانها، اشتقاق واژهها و معانىِ آنها پرداختهاست. وى از پسِ عبرى، عربى را از همه زبانها به سريانى نزديكتر و تفاوت اين دو زبان را اندك مىداند. او زبان سريانى را فاقد «فا» و شمار حروف و صداهاى خطى كه زرتشت پديد آورد و مجوسان آن را «كشن دبيره»؛ يعنى «نوشته همگان» گويند، يكصد و شصت و هر حرف و صدايى را داراى صورتى منفرد و مستقل دانسته است.<ref>عسگرى، عليرضا، 1376، ص98</ref> | از جمله ويژگىهاى اين كتاب، نوآورىهاى مسعودى در آن است. از جمله آنكه وى در جاىجاى اين اثر، چون زبانشناسى آگاه از ساختار زبانهايى چون فارسىِ باستان، سريانى، يونانى و رومى به بحث از ويژگىهاى اين زبانها، اشتقاق واژهها و معانىِ آنها پرداختهاست. وى از پسِ عبرى، عربى را از همه زبانها به سريانى نزديكتر و تفاوت اين دو زبان را اندك مىداند. او زبان سريانى را فاقد «فا» و شمار حروف و صداهاى خطى كه زرتشت پديد آورد و مجوسان آن را «كشن دبيره»؛ يعنى «نوشته همگان» گويند، يكصد و شصت و هر حرف و صدايى را داراى صورتى منفرد و مستقل دانسته است.<ref>عسگرى، عليرضا، 1376، ص98</ref> | ||
«واژهشناسىِ» زبانهاى مختلف نيز از نوآورىهاى مسعودى در «التنبيه» است. او مىنويسد: ايرانشهر، «شهر نيكان» است؛ چراكه «اير» به فارسى قديم معادل «خير» و برترى است و از همين رو رئيس آتشكده را «ايربذ» گفتند؛ يعنى «سر نيكان و برتران» و اين كلمه را معرب كرده، «هربذ» [هربد] گفتهاند. رود مهران سند به شهر مولتان مىرسد و مولتان؛ يعنى «روزنه طلا». ايرانيان پيش از زردشت بر دين حنيفان بودند. «حنيف» كلمهاى است سريانى كه معرب شده و اصل آن «حنيفوا» بوده است. گويند تلفظ آن با حروف مخصوصى ما بين «يا» و «فا» است؛ زيرا سريانيان فا ندارند و | «واژهشناسىِ» زبانهاى مختلف نيز از نوآورىهاى مسعودى در «التنبيه» است. او مىنويسد: ايرانشهر، «شهر نيكان» است؛ چراكه «اير» به فارسى قديم معادل «خير» و برترى است و از همين رو رئيس آتشكده را «ايربذ» گفتند؛ يعنى «سر نيكان و برتران» و اين كلمه را معرب كرده، «هربذ» [هربد] گفتهاند. رود مهران سند به شهر مولتان مىرسد و مولتان؛ يعنى «روزنه طلا». ايرانيان پيش از زردشت بر دين حنيفان بودند. «حنيف» كلمهاى است سريانى كه معرب شده و اصل آن «حنيفوا» بوده است. گويند تلفظ آن با حروف مخصوصى ما بين «يا» و «فا» است؛ زيرا سريانيان فا ندارند و.<ref>ر.ك: همان</ref> | ||
بيان «وجه تسميه» شهرها، اقوام، زبانها، نبردها و اشخاص، از ديگر نكات برجسته «التنبيه» است. مسعودى در اين زمينه مىنويسد: بابل را به فارسى و نبطى «بابيل» مىگفتهاند. بعضى حكيمان ايران و نبط گفتهاند كه شهر را به انتساب مشترى به اين نام خواندهاند كه مشترى در لغت قديم آنها «بيل» بوده است كه اين اقليم [چهارم] متعلق است به مشترى و در قسمت آن واقع است و | بيان «وجه تسميه» شهرها، اقوام، زبانها، نبردها و اشخاص، از ديگر نكات برجسته «التنبيه» است. مسعودى در اين زمينه مىنويسد: بابل را به فارسى و نبطى «بابيل» مىگفتهاند. بعضى حكيمان ايران و نبط گفتهاند كه شهر را به انتساب مشترى به اين نام خواندهاند كه مشترى در لغت قديم آنها «بيل» بوده است كه اين اقليم [چهارم] متعلق است به مشترى و در قسمت آن واقع است و.<ref>همان، ص99</ref> | ||
مسعودى كنجكاوىِ خاصى براى كشف علل و عوامل پديدههاى طبيعى داشته است. او تنها به ذكر اين پديدهها بسنده نكرده، بلكه در بسيارى از موارد اين وقايع را تحليل و ريشهيابى كرده است. تحليل پديدههايى چون تبادل گرما و سرما در سطح و عمق زمين، جهت وزش بادها، اثر آب و هوا بر خَلق و خُلق انسانها، وزن مخصوص و چگالىِ مايعات از جمله نكاتى است كه مسعودى بدان توجه كرده است.<ref>ر.ك: همان</ref> | مسعودى كنجكاوىِ خاصى براى كشف علل و عوامل پديدههاى طبيعى داشته است. او تنها به ذكر اين پديدهها بسنده نكرده، بلكه در بسيارى از موارد اين وقايع را تحليل و ريشهيابى كرده است. تحليل پديدههايى چون تبادل گرما و سرما در سطح و عمق زمين، جهت وزش بادها، اثر آب و هوا بر خَلق و خُلق انسانها، وزن مخصوص و چگالىِ مايعات از جمله نكاتى است كه مسعودى بدان توجه كرده است.<ref>ر.ك: همان</ref> |
ویرایش