پرش به محتوا

التنبيه و الإشراف: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۷ اوت ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'عسگرى' به 'عسکرى'
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'عسگرى' به 'عسکرى')
خط ۶۷: خط ۶۷:
#تاريخ اسلام.<ref>ر.ك: عطاران، فاطمه، 1378، ص8</ref>
#تاريخ اسلام.<ref>ر.ك: عطاران، فاطمه، 1378، ص8</ref>


آثار حكماى يونان، چون: «الفحص» و «فادن»، از آثار افلاطون؛ «السماء و العالم»، «بوليطيا» يا «سياست مُدن»، «الحيوان»، «السياسة المدنية»، «سمع الكيان و مابعدالطبيعة» و «بيت الذهب»، از آثار [[ارسطو]]؛ «مسكون الأرض»، «المدخل» و «المجسطى»، از آثار بطلميوس و «أخلاق النفس»، از آثار [[جالینوس]] از مهم‌ترين مآخذ مسعودى در تدوين بحث‌هاى تاريخى - جغرافيايىِ «التنبيه» پيش از ورود به تاريخ عصر اسلامى است.<ref>ر.ك: عسگرى، عليرضا، 1376، ص95-96</ref>
آثار حكماى يونان، چون: «الفحص» و «فادن»، از آثار افلاطون؛ «السماء و العالم»، «بوليطيا» يا «سياست مُدن»، «الحيوان»، «السياسة المدنية»، «سمع الكيان و مابعدالطبيعة» و «بيت الذهب»، از آثار [[ارسطو]]؛ «مسكون الأرض»، «المدخل» و «المجسطى»، از آثار بطلميوس و «أخلاق النفس»، از آثار [[جالینوس]] از مهم‌ترين مآخذ مسعودى در تدوين بحث‌هاى تاريخى - جغرافيايىِ «التنبيه» پيش از ورود به تاريخ عصر اسلامى است.<ref>ر.ك: عسکرى، عليرضا، 1376، ص95-96</ref>


مسعودى در تأليف اين اثر، از آثار نويسندگان اسلامى نيز استفاده كرده است؛ آثارى همچون: «مناقب قريش»، اثر ابوعبيده معمر بن مثنى؛ «غريب الحديث»، اثر ابوعبيد قاسم بن سلام؛ «الدولة العباسية»، اثر سلمويه؛ «الإخبار عن الأمصار»، اثر [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]؛ «أنساب قريش»، اثر زبير بن بكار؛ «فتوح مصر»، اثر ابن عبدالحكم و «رسم المعمور من الأرض» اثر كندى.<ref>ر.ك: همان، ص96</ref>
مسعودى در تأليف اين اثر، از آثار نويسندگان اسلامى نيز استفاده كرده است؛ آثارى همچون: «مناقب قريش»، اثر ابوعبيده معمر بن مثنى؛ «غريب الحديث»، اثر ابوعبيد قاسم بن سلام؛ «الدولة العباسية»، اثر سلمويه؛ «الإخبار عن الأمصار»، اثر [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]؛ «أنساب قريش»، اثر زبير بن بكار؛ «فتوح مصر»، اثر ابن عبدالحكم و «رسم المعمور من الأرض» اثر كندى.<ref>ر.ك: همان، ص96</ref>
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
عناوين بعدى كتاب مربوط به تاريخ خلفاى بنى عباس از خلافت ابوالعباس سفاح تا خلافت مطيع مى‌باشد. آغاز روى كار آمدن عباسيان و دعوت آنان، تثبيت مقام وزارت، ولايتعهدى [[امام رضا(ع)]] و اخبار مربوط به ايران مانند تأسيس دولت طاهريان، قيام بابك خرم‌دين، قيام افشين و قيام صاحب الزنج همراه با شرح مختصرى از خلق‌وخوى خلفا، موضوعات مطروحه اين بخش‌ها را تشكيل مى‌دهد.<ref>همان</ref>
عناوين بعدى كتاب مربوط به تاريخ خلفاى بنى عباس از خلافت ابوالعباس سفاح تا خلافت مطيع مى‌باشد. آغاز روى كار آمدن عباسيان و دعوت آنان، تثبيت مقام وزارت، ولايتعهدى [[امام رضا(ع)]] و اخبار مربوط به ايران مانند تأسيس دولت طاهريان، قيام بابك خرم‌دين، قيام افشين و قيام صاحب الزنج همراه با شرح مختصرى از خلق‌وخوى خلفا، موضوعات مطروحه اين بخش‌ها را تشكيل مى‌دهد.<ref>همان</ref>


از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، نوآورى‌هاى مسعودى در آن است. از جمله آنكه وى در جاى‌جاى اين اثر، چون زبان‌شناسى آگاه از ساختار زبان‌هايى چون فارسىِ باستان، سريانى، يونانى و رومى به بحث از ويژگى‌هاى اين زبان‌ها، اشتقاق واژه‌ها و معانىِ آنها پرداخته‌است. وى از پسِ عبرى، عربى را از همه زبان‌ها به سريانى نزديك‌تر و تفاوت اين دو زبان را اندك مى‌داند. او زبان سريانى را فاقد «فا» و شمار حروف و صداهاى خطى كه زرتشت پديد آورد و مجوسان آن را «كشن دبيره»؛ يعنى «نوشته همگان» گويند، يكصد و شصت و هر حرف و صدايى را داراى صورتى منفرد و مستقل دانسته است.<ref>عسگرى، عليرضا، 1376، ص98</ref>
از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، نوآورى‌هاى مسعودى در آن است. از جمله آنكه وى در جاى‌جاى اين اثر، چون زبان‌شناسى آگاه از ساختار زبان‌هايى چون فارسىِ باستان، سريانى، يونانى و رومى به بحث از ويژگى‌هاى اين زبان‌ها، اشتقاق واژه‌ها و معانىِ آنها پرداخته‌است. وى از پسِ عبرى، عربى را از همه زبان‌ها به سريانى نزديك‌تر و تفاوت اين دو زبان را اندك مى‌داند. او زبان سريانى را فاقد «فا» و شمار حروف و صداهاى خطى كه زرتشت پديد آورد و مجوسان آن را «كشن دبيره»؛ يعنى «نوشته همگان» گويند، يكصد و شصت و هر حرف و صدايى را داراى صورتى منفرد و مستقل دانسته است.<ref>عسکرى، عليرضا، 1376، ص98</ref>


«واژه‌شناسىِ» زبان‌هاى مختلف نيز از نوآورى‌هاى مسعودى در «التنبيه» است. او مى‌نويسد: ايرانشهر، «شهر نيكان» است؛ چراكه «اير» به فارسى قديم معادل «خير» و برترى است و از همين رو رئيس آتشكده را «ايربذ» گفتند؛ يعنى «سر نيكان و برتران» و اين كلمه را معرب كرده، «هربذ» [هربد] گفته‌اند. رود مهران سند به شهر مولتان مى‌رسد و مولتان؛ يعنى «روزنه طلا». ايرانيان پيش از زردشت بر دين حنيفان بودند. «حنيف» كلمه‌اى است سريانى كه معرب شده و اصل آن «حنيفوا» بوده است. گويند تلفظ آن با حروف مخصوصى ما بين «يا» و «فا» است؛ زيرا سريانيان فا ندارند و.<ref>ر.ك: همان</ref>
«واژه‌شناسىِ» زبان‌هاى مختلف نيز از نوآورى‌هاى مسعودى در «التنبيه» است. او مى‌نويسد: ايرانشهر، «شهر نيكان» است؛ چراكه «اير» به فارسى قديم معادل «خير» و برترى است و از همين رو رئيس آتشكده را «ايربذ» گفتند؛ يعنى «سر نيكان و برتران» و اين كلمه را معرب كرده، «هربذ» [هربد] گفته‌اند. رود مهران سند به شهر مولتان مى‌رسد و مولتان؛ يعنى «روزنه طلا». ايرانيان پيش از زردشت بر دين حنيفان بودند. «حنيف» كلمه‌اى است سريانى كه معرب شده و اصل آن «حنيفوا» بوده است. گويند تلفظ آن با حروف مخصوصى ما بين «يا» و «فا» است؛ زيرا سريانيان فا ندارند و.<ref>ر.ك: همان</ref>
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
1. مقدمه و متن كتاب.
1. مقدمه و متن كتاب.


2. عسگرى، على‌رضا، «مسعودى و التنبيه و الإشراف»، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: مقالات و بررسى‌ها، شماره 62، زمستان 1376، (18 صفحه، از 87 تا 104).
2. عسکرى، على‌رضا، «مسعودى و التنبيه و الإشراف»، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: مقالات و بررسى‌ها، شماره 62، زمستان 1376، (18 صفحه، از 87 تا 104).


3. عطاران، فاطمه، «نقد و نظر در باب كتاب التنبيه و الإشراف»، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 21، تير 1378، (4 صفحه، از 8 تا 11).
3. عطاران، فاطمه، «نقد و نظر در باب كتاب التنبيه و الإشراف»، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 21، تير 1378، (4 صفحه، از 8 تا 11).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش