۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حمزه اصفهانى' به 'حمزه اصفهانى ') |
جز (جایگزینی متن - 'حمزه اصفهانى' به 'حمزه اصفهانى ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
از زندگى مؤلف آگاهى ناچيزى وجود دارد. برادر او-ابوالقاسم على بن محمّد بن الحسن الكاتبى-در دوران زندگى خود مدتى حاكم قم بوده است. او خود تحت حمايت اسماعيل بن عبّاد بن العباس بن عبّاد، وزير فخر الدّوله ابن ركن الدّوله ديلمى (387-366 ق) بوده و تاريخ قم را به او اهداء كرده است. براى اطلاع از احوال اسماعيل بن عبّاد بنگريد به: ياقوت: معجم الادباء، به كوشش مارگليوث، اوقاف گيب، 310 , ii ,Series | از زندگى مؤلف آگاهى ناچيزى وجود دارد. برادر او-ابوالقاسم على بن محمّد بن الحسن الكاتبى-در دوران زندگى خود مدتى حاكم قم بوده است. او خود تحت حمايت اسماعيل بن عبّاد بن العباس بن عبّاد، وزير فخر الدّوله ابن ركن الدّوله ديلمى (387-366 ق) بوده و تاريخ قم را به او اهداء كرده است. براى اطلاع از احوال اسماعيل بن عبّاد بنگريد به: ياقوت: معجم الادباء، به كوشش مارگليوث، اوقاف گيب، 310 , ii ,Series | ||
مؤلف در مقدمه اثر خود علاقه اسماعيل بن عباد نسبت به مردم قم به ويژه تعطّف و شفقت او نسبت به «اشراف طالبيّه و سادات فاطميّه» را توصيف مىكند. به ويژه از يكى از فضايل او بسيار به نيكى ياد مىكند و آن اين كه «كتب بسيار و دفاين بيشمار و دواوين از انواع علوم و اصناف اشعار و فنون اخبار بر طلبه و اهل علم وقف فرمود تا مطالعه آن مىنمودند و از آن فوايد برمىداشتند و نسخ برمىداشتند و مىنوشتند.» تاريخ قم ص 6-5 حسن بن على قمى در ابتدا قصد تألیف دو كتاب را داشته است؛يكى تاريخ قم و ديگر تاريخ عرب اشعريّه كه به قم نزول كردند[... ]زيرا كه ايشان آن كسى بودند كه مالك شهر قم شدند و آن را تكوير كردند و بارو كشيدند و ايشان را به قم چندين آثار و علامات[است]پس اولى آن ديدم كه آن كتاب را با اين كتاب جمع كنم و اخبار طالبيّه كه به قم آمدند و وطن ساختند ياد كنم.» همانجا، ص 13-12 هدف اصلى مؤلف از تألیف اين كتاب دو چيز بوده است: يكى تصنيف اثرى مشابه با كتاب تاريخ اصفهان [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] و ديگر جمع آورى اخبار و روايات قديمى درباره تاريخ قم پيش از اينكه اين اخبار از بين بروند. | مؤلف در مقدمه اثر خود علاقه اسماعيل بن عباد نسبت به مردم قم به ويژه تعطّف و شفقت او نسبت به «اشراف طالبيّه و سادات فاطميّه» را توصيف مىكند. به ويژه از يكى از فضايل او بسيار به نيكى ياد مىكند و آن اين كه «كتب بسيار و دفاين بيشمار و دواوين از انواع علوم و اصناف اشعار و فنون اخبار بر طلبه و اهل علم وقف فرمود تا مطالعه آن مىنمودند و از آن فوايد برمىداشتند و نسخ برمىداشتند و مىنوشتند.» تاريخ قم ص 6-5 حسن بن على قمى در ابتدا قصد تألیف دو كتاب را داشته است؛يكى تاريخ قم و ديگر تاريخ عرب اشعريّه كه به قم نزول كردند[... ]زيرا كه ايشان آن كسى بودند كه مالك شهر قم شدند و آن را تكوير كردند و بارو كشيدند و ايشان را به قم چندين آثار و علامات[است]پس اولى آن ديدم كه آن كتاب را با اين كتاب جمع كنم و اخبار طالبيّه كه به قم آمدند و وطن ساختند ياد كنم.» همانجا، ص 13-12 هدف اصلى مؤلف از تألیف اين كتاب دو چيز بوده است: يكى تصنيف اثرى مشابه با كتاب تاريخ اصفهان [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] ]] و ديگر جمع آورى اخبار و روايات قديمى درباره تاريخ قم پيش از اينكه اين اخبار از بين بروند. | ||
پنج باب كتاب كه از طريق ترجمه فارسى آن به ما رسيده به شرح زير است: | پنج باب كتاب كه از طريق ترجمه فارسى آن به ما رسيده به شرح زير است: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بنا بر فهرست بابهاى كتاب، ابواب مفقوده شامل شرح انساب عرب و به ويژه عرب يمن، افزودن بر آن جزئيات بيشتر دربارۀ تاريخ اعراب قم، ذكر جماعتى از عرب و عجم از خلفا و ساير سلاطين كه به قم والى و حاكم و صاحب مرتبه بودند... و ذكر بعضى از كتّاب ديوان كه اسامى ايشان محفوظ بوده است. ذكر قضاة، علما، شعرا، ذكر يهوديان و مجوسيان و ترسايان قم، ذكر ضياع و حصص سلطان به قم و آوه... ذكر مبلغ خراج آن و عدد سهام آن و ذكر تفحص احوال بدين حصص موقوفه و به متوليان از جهت خلفا و ولاة به قم تا آن گاه كه جمله اقطاع شدند. همانجا، ص 18-17 | بنا بر فهرست بابهاى كتاب، ابواب مفقوده شامل شرح انساب عرب و به ويژه عرب يمن، افزودن بر آن جزئيات بيشتر دربارۀ تاريخ اعراب قم، ذكر جماعتى از عرب و عجم از خلفا و ساير سلاطين كه به قم والى و حاكم و صاحب مرتبه بودند... و ذكر بعضى از كتّاب ديوان كه اسامى ايشان محفوظ بوده است. ذكر قضاة، علما، شعرا، ذكر يهوديان و مجوسيان و ترسايان قم، ذكر ضياع و حصص سلطان به قم و آوه... ذكر مبلغ خراج آن و عدد سهام آن و ذكر تفحص احوال بدين حصص موقوفه و به متوليان از جهت خلفا و ولاة به قم تا آن گاه كه جمله اقطاع شدند. همانجا، ص 18-17 | ||
شيوه و سبك نويسنده توصيفى است. در بسيارى موارد، روايات و گزارشهاى متعددى از يك واقعه ارائه مىكند، بدون آن كه اندك تلاشى براى ارزيابى ارزش نسبى آنها براى ترجيح يك روايت و گزارش نسبت به ديگر روايات صورت دهد. نويسنده در تألیف اثر خود از سه دسته منابع اصلى بهره برده است: اخبار و روايات محلى، تاريخهاى محلى كه بيشتر آنها اكنون در دست نيستند؛ اسناد رسمى. مؤلف قسمت اعظم اخبار مربوط به قم را در زمانى كه برادرش حاكم آن شهر بوده از كسانى كه صاحب «معرفت و خبرى و دانشى» بودهاند گرفته است. همانجا، ص 13-12 تا آن جا كه به منابع مكتوب مؤلف مربوط مىشود، او بيشتر مطالب اثر خود را از كتابهاى بلدان و بنيان و تواريخ خلفا برگرفته است. او خصوصا از كتابى درباره اخبار عرب قم ياد مىكند. اين كتاب كه در «خانهاى بوده و آن خانه فرود آمده و آن كتاب در آن ميان تلف شده» همانجا، ص 13-12 در اصل در تملك مردى از عرب به نام على بن حسين بن محمد بن عامر بوده كه در سال 328 ق. به قم وارد شده و در آن شهر متوطن شده بود. عمدهترين تواريخ كه به كرات از آنها نقل كرده عبارتاند از: كتاب [[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان ابن فقيه]]، و كتاب اصفهان [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] ، كتاب همدان اثر ابوعلى عبدالرحمن بن عيسى بن حمّاد همدانى، كتاب رى، سير ملوك العجم [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، و كتاب بنيان احمد بن عبدالله برقى كه از آن اخبار زيادى درباره بنيان قم و روستاهاى آن نقل شده است. مؤلف همچنين به كتابى اشاره مىكند كه براى قباد در ذكر خواص شهرهاى مختلف ايران نوشته شده و در تصرف حجاج بن يوسف بوده است. همانجا، ص 91. مؤلف در خصوص نوع اقتباس خود از كتاب مزبور مىنويسد: «چنين گويد مصنف اين كتاب، حسن بن محمد، كه من از آن كتاب خواص قم برگرفتم و بدانستم و بر آن اختصار كردم.» همانجا مؤلف براى توصيف درآمد و عايدى قم تا حد زيادى به اسناد و دفاتر ثبت ديوان قم اعتماد و اتكاء مىكند. متاسفانه او از دفاتر خراج همعصر خود اطلاعات زيادى در اختيار نمىگذارد. منبع اصلى او در فصل مربوط به تاريخ اعراب اشعرى[اثر]هشام بن محمد بن سائب كلبى است. او همچنين از كتاب فتوحات اهل اسلام ابوعبيد معمر بن مثنى تيمى و كتاب رايات و علمها ابوالبحترى وهب بن وهب نقل قول مىكند. | شيوه و سبك نويسنده توصيفى است. در بسيارى موارد، روايات و گزارشهاى متعددى از يك واقعه ارائه مىكند، بدون آن كه اندك تلاشى براى ارزيابى ارزش نسبى آنها براى ترجيح يك روايت و گزارش نسبت به ديگر روايات صورت دهد. نويسنده در تألیف اثر خود از سه دسته منابع اصلى بهره برده است: اخبار و روايات محلى، تاريخهاى محلى كه بيشتر آنها اكنون در دست نيستند؛ اسناد رسمى. مؤلف قسمت اعظم اخبار مربوط به قم را در زمانى كه برادرش حاكم آن شهر بوده از كسانى كه صاحب «معرفت و خبرى و دانشى» بودهاند گرفته است. همانجا، ص 13-12 تا آن جا كه به منابع مكتوب مؤلف مربوط مىشود، او بيشتر مطالب اثر خود را از كتابهاى بلدان و بنيان و تواريخ خلفا برگرفته است. او خصوصا از كتابى درباره اخبار عرب قم ياد مىكند. اين كتاب كه در «خانهاى بوده و آن خانه فرود آمده و آن كتاب در آن ميان تلف شده» همانجا، ص 13-12 در اصل در تملك مردى از عرب به نام على بن حسين بن محمد بن عامر بوده كه در سال 328 ق. به قم وارد شده و در آن شهر متوطن شده بود. عمدهترين تواريخ كه به كرات از آنها نقل كرده عبارتاند از: كتاب [[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان ابن فقيه]]، و كتاب اصفهان [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|[[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] ]] ، كتاب همدان اثر ابوعلى عبدالرحمن بن عيسى بن حمّاد همدانى، كتاب رى، سير ملوك العجم [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]]، و كتاب بنيان احمد بن عبدالله برقى كه از آن اخبار زيادى درباره بنيان قم و روستاهاى آن نقل شده است. مؤلف همچنين به كتابى اشاره مىكند كه براى قباد در ذكر خواص شهرهاى مختلف ايران نوشته شده و در تصرف حجاج بن يوسف بوده است. همانجا، ص 91. مؤلف در خصوص نوع اقتباس خود از كتاب مزبور مىنويسد: «چنين گويد مصنف اين كتاب، حسن بن محمد، كه من از آن كتاب خواص قم برگرفتم و بدانستم و بر آن اختصار كردم.» همانجا مؤلف براى توصيف درآمد و عايدى قم تا حد زيادى به اسناد و دفاتر ثبت ديوان قم اعتماد و اتكاء مىكند. متاسفانه او از دفاتر خراج همعصر خود اطلاعات زيادى در اختيار نمىگذارد. منبع اصلى او در فصل مربوط به تاريخ اعراب اشعرى[اثر]هشام بن محمد بن سائب كلبى است. او همچنين از كتاب فتوحات اهل اسلام ابوعبيد معمر بن مثنى تيمى و كتاب رايات و علمها ابوالبحترى وهب بن وهب نقل قول مىكند. | ||
در يك جمع بندى كلى از بررسى حاضر مىتوان گفت كه ارزش و اعتبار تاريخ قم تنها به جهت وجود مباحث مربوط به عايدات و خراج نيست بلكه اين كتاب مشتمل بر اطلاعاتى است كه تا حد زيادى تكميل كننده آگاهىهاى موجود در ديگر منابع است. همچنين حاوى گزارشهاى دقيق و تفصيلى پيرامون استقرار عربها در قم و نيز در بردارنده تاريخ اعراب اشعرى در دوران جاهليت و اوايل دوران اسلامى است. ضمن آن كه از تمايل و گرايشات اوليه آنها به تشيع نيز گزارشهايى در كتاب آمده است. | در يك جمع بندى كلى از بررسى حاضر مىتوان گفت كه ارزش و اعتبار تاريخ قم تنها به جهت وجود مباحث مربوط به عايدات و خراج نيست بلكه اين كتاب مشتمل بر اطلاعاتى است كه تا حد زيادى تكميل كننده آگاهىهاى موجود در ديگر منابع است. همچنين حاوى گزارشهاى دقيق و تفصيلى پيرامون استقرار عربها در قم و نيز در بردارنده تاريخ اعراب اشعرى در دوران جاهليت و اوايل دوران اسلامى است. ضمن آن كه از تمايل و گرايشات اوليه آنها به تشيع نيز گزارشهايى در كتاب آمده است. |
ویرایش