۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مالدين' به 'مالدين') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
نمونه دوم: شهرستانى مهمترين اثر خود يعنی «الملل و النحل» را كه برخى مىگويند در سال 521 ه.ق به هنگام وزارت نصيرالدين محمود نوشته است و همچنين كتاب «مصارع الفلاسفه» را كه نقد ديدگاههاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در الهيات شفا، نجات و اشارات است، به سيد مجدالدين ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى نقيب ترمذ و از نزديكان سلطان سنجر تقديم داشته و هدف خود را از نوشتن «الملل و النحل»، خدمت به نقيب ترمذ خوانده است. و اين دو تن يعنى نصيرالدين محمود وزير سلطان سنجر و نقيب ترمذ و يا دست كم نقيب ترمذ از نفوذىهاى اسماعيليان به دربار حاكمان سنى هستند-زيرا چنان كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و برخى مىگويند،شهرستانى كتاب ملل و نحل را به يك فرد باطنى تقديم داشته است-و همانها بودند كه پس از بازگشت شهرستانى از بغداد او را به سلطان سنجر معرفى كردند و مقدمات رسيدن وى را به مقام نيابت ديوان سلطان فراهم ساختند و صاحب ملل و نحل را محرم اسرار سلطان گردانيدند.و بعيد نيست كه دسيسهاى را كه تاريخ نويسان سبب زندانى شدن نصيرالدين محمود و سيد مجدالدين ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى مىدانند همان تمايل اين دو نفر به باطنيان باشد. | نمونه دوم: شهرستانى مهمترين اثر خود يعنی «الملل و النحل» را كه برخى مىگويند در سال 521 ه.ق به هنگام وزارت نصيرالدين محمود نوشته است و همچنين كتاب «مصارع الفلاسفه» را كه نقد ديدگاههاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در الهيات شفا، نجات و اشارات است، به سيد مجدالدين ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى نقيب ترمذ و از نزديكان سلطان سنجر تقديم داشته و هدف خود را از نوشتن «الملل و النحل»، خدمت به نقيب ترمذ خوانده است. و اين دو تن يعنى نصيرالدين محمود وزير سلطان سنجر و نقيب ترمذ و يا دست كم نقيب ترمذ از نفوذىهاى اسماعيليان به دربار حاكمان سنى هستند-زيرا چنان كه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] و برخى مىگويند،شهرستانى كتاب ملل و نحل را به يك فرد باطنى تقديم داشته است-و همانها بودند كه پس از بازگشت شهرستانى از بغداد او را به سلطان سنجر معرفى كردند و مقدمات رسيدن وى را به مقام نيابت ديوان سلطان فراهم ساختند و صاحب ملل و نحل را محرم اسرار سلطان گردانيدند.و بعيد نيست كه دسيسهاى را كه تاريخ نويسان سبب زندانى شدن نصيرالدين محمود و سيد مجدالدين ابوالقاسم على بن جعفر الموسوى مىدانند همان تمايل اين دو نفر به باطنيان باشد. | ||
افزون بر اين به نظر مىرسد شهرستانى با نوشتن كتاب «مصارع الفلاسفه» و تاج المعالى نقيب ترمذ كه گفتهاند از شهرستانى خواست كتابى در رد نظريات [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] | افزون بر اين به نظر مىرسد شهرستانى با نوشتن كتاب «مصارع الفلاسفه» و تاج المعالى نقيب ترمذ كه گفتهاند از شهرستانى خواست كتابى در رد نظريات [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] بنويسد،قصد انتقام از [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را داشته،چه اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بر خلاف عمو و پدرش كه گرايش اسماعيلى داشتند به اسماعيليان نپيوست و با اين كار ضربهاى سهمگين بر باطنيان فرود آورد. | ||
در تمام آثار بر جاى مانده از شهرستانى دلايل و شواهد روشن كننده گرايش مذهبى شهرستانى به وفور يافت مىشود، اما اين نشانهها در آن نوشتهها و گفتههايى كه در دربار سلطان سنجر و يا به درخواست نزديكان سلطان نوشته شده، بسيار كمرنگتر از آثارى است كه شهرستانى به شكل سخنرانى و تفسير، بدون رعايت خواسته حكومت سامان داده است.دلايل و قراينى كه در تفسير «مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» و «مجلس خوارزم» وجود دارد، به هيچ روى قابل مقايسه با «الملل و النحل» و «مصارع الفلاسفه» و «نهاية الاقدام» نيست.در جاى جاى تفسير «مفاتيح»،شهرستانى به روشنى وابستگى مذهبى و فرقهاى خويش را نشان مىدهد و نظر خود را آشكارا ابراز مى دارد. | در تمام آثار بر جاى مانده از شهرستانى دلايل و شواهد روشن كننده گرايش مذهبى شهرستانى به وفور يافت مىشود، اما اين نشانهها در آن نوشتهها و گفتههايى كه در دربار سلطان سنجر و يا به درخواست نزديكان سلطان نوشته شده، بسيار كمرنگتر از آثارى است كه شهرستانى به شكل سخنرانى و تفسير، بدون رعايت خواسته حكومت سامان داده است.دلايل و قراينى كه در تفسير «مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» و «مجلس خوارزم» وجود دارد، به هيچ روى قابل مقايسه با «الملل و النحل» و «مصارع الفلاسفه» و «نهاية الاقدام» نيست.در جاى جاى تفسير «مفاتيح»،شهرستانى به روشنى وابستگى مذهبى و فرقهاى خويش را نشان مىدهد و نظر خود را آشكارا ابراز مى دارد. | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
در نگاه شهرستانى پيامبر(ص)در برابر موسى(ع)كه علم به تنزيل داشت و عيسى(ع)كه تأويل مىدانست هم به تأويل آشنا بود و هم با تنزيل: «ثم ان موسى(ع)كان مخصوصا بالتنزيل و كان عيسى(ع) مخصوصا بالتأويل و كان محمد عليه الصلوة و السلام مخصوصا بالجمع بين التنزيل و التأويل.» | در نگاه شهرستانى پيامبر(ص)در برابر موسى(ع)كه علم به تنزيل داشت و عيسى(ع)كه تأويل مىدانست هم به تأويل آشنا بود و هم با تنزيل: «ثم ان موسى(ع)كان مخصوصا بالتنزيل و كان عيسى(ع) مخصوصا بالتأويل و كان محمد عليه الصلوة و السلام مخصوصا بالجمع بين التنزيل و التأويل.» | ||
على(ع)نخستين مفسر قرآن و سرآمد صحابه در تفسير قرآن به شمار مىآمد. و [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] | على(ع)نخستين مفسر قرآن و سرآمد صحابه در تفسير قرآن به شمار مىآمد. و [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] كه مصدر تفسير تمامى مفسران قرآن شناخته مىشد شاگرد على(ع)بود و از آن حضرت تأويل قرآن را آموخته بود: | ||
«و لقد كان حبر الائمه مصدر تفسير جميع المفسرين و قد دعا له رسول الله(ص)بأن قال:اللهم فقّهه فىالدين و علمه التأويل،فتلمذ لعلىّ رضى الله عنه حتى فقّهه فىالدين و علّمه التأويل.» | «و لقد كان حبر الائمه مصدر تفسير جميع المفسرين و قد دعا له رسول الله(ص)بأن قال:اللهم فقّهه فىالدين و علمه التأويل،فتلمذ لعلىّ رضى الله عنه حتى فقّهه فىالدين و علّمه التأويل.» |
ویرایش