مكتوبات و مجالس سبعه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نالدين' به 'ن‌الدين'
جز (جایگزینی متن - 'لالدين' به 'ل‌الدين')
جز (جایگزینی متن - 'نالدين' به 'ن‌الدين')
خط ۵۹: خط ۵۹:




از ميان 144 نامه، حدود 25 نامه خطاب به معينالدين پروانه نوشته شده است(وى، در ايّام حكومت و وزارت خود، ممالك روم را تحت ضبط و اداره درآورده و راه‌ها را از راه‌زنان امن نمود و براى مشايخ خانقاه‌ها بنا كرد و مدارس بنياد نهاد و به ارباب معرفت رغبت نشان داد؛ چنان‌كه براى [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]]  در توقات خانقاه ساخت و او را به شيخى نصب كرد و بيش از همه به مولانا ارادت مى‌ورزيد. اغلب به مدرسه مولانا مى‌آمد و از خطابات شيرين آن بزرگوار بهره‌مند مى‌گرديد و وجوه زيادى به خدمت مولانا مى‌فرستاد. در قضاياى مهم كه رخ مى‌داد مولانا مكتوبى به پروانه مى‌فرستاد و استدعاى همراهى مى‌كرد و پروانه هم بلافاصله اجابت مى‌نمود).
از ميان 144 نامه، حدود 25 نامه خطاب به معين‌الدين پروانه نوشته شده است(وى، در ايّام حكومت و وزارت خود، ممالك روم را تحت ضبط و اداره درآورده و راه‌ها را از راه‌زنان امن نمود و براى مشايخ خانقاه‌ها بنا كرد و مدارس بنياد نهاد و به ارباب معرفت رغبت نشان داد؛ چنان‌كه براى [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]]  در توقات خانقاه ساخت و او را به شيخى نصب كرد و بيش از همه به مولانا ارادت مى‌ورزيد. اغلب به مدرسه مولانا مى‌آمد و از خطابات شيرين آن بزرگوار بهره‌مند مى‌گرديد و وجوه زيادى به خدمت مولانا مى‌فرستاد. در قضاياى مهم كه رخ مى‌داد مولانا مكتوبى به پروانه مى‌فرستاد و استدعاى همراهى مى‌كرد و پروانه هم بلافاصله اجابت مى‌نمود).


شايان توجه اينكه مولانا روزانه بين 10 تا 12 نامه مى‌نوشت كه به جاى ماندن اين تعداد نامه از او تعجب‌آور نيست و حاكى از آن است كه مولانا انسانى گوشه‌گير و بى‌خبر از مشكلات جامعه نبوده است. خصوصى‌ترين نامه‌هاى مولانا خطاب به نزديكان و اهل خانه خود بوده است و حاكى از آن است كه وى درگير مشكلات خانوادگى نيز بوده است. در ميان همه نامه‌هاى مولانا، نامه‌اى كه از نظر ادبى نمونه و حائز اهميت است، نامه 129 وى است كه خطاب به يكى از سلاطين نوشته شده است.
شايان توجه اينكه مولانا روزانه بين 10 تا 12 نامه مى‌نوشت كه به جاى ماندن اين تعداد نامه از او تعجب‌آور نيست و حاكى از آن است كه مولانا انسانى گوشه‌گير و بى‌خبر از مشكلات جامعه نبوده است. خصوصى‌ترين نامه‌هاى مولانا خطاب به نزديكان و اهل خانه خود بوده است و حاكى از آن است كه وى درگير مشكلات خانوادگى نيز بوده است. در ميان همه نامه‌هاى مولانا، نامه‌اى كه از نظر ادبى نمونه و حائز اهميت است، نامه 129 وى است كه خطاب به يكى از سلاطين نوشته شده است.
خط ۸۵: خط ۸۵:
در صدر نامه‌ها، هر چند موازين ترسّل در ذكر عناوين و القاب مخاطبان متناسب با شأن و موقع و مقام آنان رعايت شده است، مولانا، چنان‌كه از او انتظار مى‌رود در چارچوب قوالب معهود و مرسوم محصور نمى‌ماند.
در صدر نامه‌ها، هر چند موازين ترسّل در ذكر عناوين و القاب مخاطبان متناسب با شأن و موقع و مقام آنان رعايت شده است، مولانا، چنان‌كه از او انتظار مى‌رود در چارچوب قوالب معهود و مرسوم محصور نمى‌ماند.


از مقدمه نامه‌ها كه بگذريم، زبان نامه‌ها، دست كم از حيث لحن، به زبان تخاطب نزديك مى‌شود و ضرب و آهنگ زنده‌تر و پرتحرك‌تر كسب مى‌كند. مكتوبات مولانا اثر ادبى تمام عيارى است و فوايد زبانى و بلاغى بسيارى در بر دارد. در نامه‌ها، جاى جاى، به آيات و احاديث استشهاد شده و شعر و مَثل، چاشنى كلام گرديده است. اشعار، هم از خود مولاناست و هم از مردان طريقتى او چون سنايى و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]  يا شاعران مورد علاقه او. گاهى قوّت بيان مولانا اعجاب‌انگيز مى‌شود؛ آن زمانى كه قبولاندن كارى مهم و متعذّر، مطرح يا اوج عواطف و هيجانات او مقتضى آن باشد؛ مثلاً هنگام دل‌جويى و دل‌دارى، سخن او چنان با عطوفت پدرانه عجين مى‌شود كه هر آشفته‌دل آزرده‌جانى را آرام و قرار مى‌بخشد. شاهد بارز آن، نامه پنجاه و ششم است كه به فاطمه خاتون نوشته و در آن عبارات سرشار از مهر و دل‌گرم كننده و اطمينان‌بخش را گنجانده است. مخاطبان مولانا براى احاله تقاضاى مراجعان، بيشتر، اميران و اركان دولت سلاجقه روم و دولت‌مردانى هستند كه مريدان پر و پا قرص اويند، مانند معينالدين پروانه، داماد غياثالدين كى‌خسرو دوم كه در مجالس سماع مولانا حاضر مى‌شد و پيوسته به زيارت او مى‌رفت. عزالدين كى‌كاووس دوم، جانشين غياثالدين كى‌خسرو، تاجالدين معتزّ، قاضى القضات جلال‌الدين خوارزم‌شاه كه مولانا وى را، «فخر خراسان و عراق» خوانده است. جلال‌الدين قره طايى كه در زمان عزالدين كى‌كاووس دوم به نيابت سلطنت رسيد و مولانا حرمت بسيار بر او مى‌نهاد و پس از مرگش به زيارت تربت او رفت. امير جلال‌الدين مستوفى كه در زمان غياثالدين كى‌خسرو مقام استيفا يافت و از جانب مغولان به نيابت سلطنت برگزيده شد و به زيارت مولانا رفت. مجدالدين اتابك، داماد معينالدين پروانه كه در زمان حكومت ركنالدين قلج ارسلان چهارم مقام استيفا داشت. امينالدين ميكائيل كه در زمان سلطنت عزالدين كى‌كاوس دوم و سپس غياثالدين كى‌خسرو سوم نيابت سلطنت داشت و همسر او مولانا را به مجالس زنانه فرامى‌خواند و مولانا با جمع نسوان به گفت‌وگو مى‌نشست و اين خاتون مولانا را گل‌باران مى‌كرد.
از مقدمه نامه‌ها كه بگذريم، زبان نامه‌ها، دست كم از حيث لحن، به زبان تخاطب نزديك مى‌شود و ضرب و آهنگ زنده‌تر و پرتحرك‌تر كسب مى‌كند. مكتوبات مولانا اثر ادبى تمام عيارى است و فوايد زبانى و بلاغى بسيارى در بر دارد. در نامه‌ها، جاى جاى، به آيات و احاديث استشهاد شده و شعر و مَثل، چاشنى كلام گرديده است. اشعار، هم از خود مولاناست و هم از مردان طريقتى او چون سنايى و [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]  يا شاعران مورد علاقه او. گاهى قوّت بيان مولانا اعجاب‌انگيز مى‌شود؛ آن زمانى كه قبولاندن كارى مهم و متعذّر، مطرح يا اوج عواطف و هيجانات او مقتضى آن باشد؛ مثلاً هنگام دل‌جويى و دل‌دارى، سخن او چنان با عطوفت پدرانه عجين مى‌شود كه هر آشفته‌دل آزرده‌جانى را آرام و قرار مى‌بخشد. شاهد بارز آن، نامه پنجاه و ششم است كه به فاطمه خاتون نوشته و در آن عبارات سرشار از مهر و دل‌گرم كننده و اطمينان‌بخش را گنجانده است. مخاطبان مولانا براى احاله تقاضاى مراجعان، بيشتر، اميران و اركان دولت سلاجقه روم و دولت‌مردانى هستند كه مريدان پر و پا قرص اويند، مانند معين‌الدين پروانه، داماد غياثالدين كى‌خسرو دوم كه در مجالس سماع مولانا حاضر مى‌شد و پيوسته به زيارت او مى‌رفت. عزالدين كى‌كاووس دوم، جانشين غياثالدين كى‌خسرو، تاجالدين معتزّ، قاضى القضات جلال‌الدين خوارزم‌شاه كه مولانا وى را، «فخر خراسان و عراق» خوانده است. جلال‌الدين قره طايى كه در زمان عزالدين كى‌كاووس دوم به نيابت سلطنت رسيد و مولانا حرمت بسيار بر او مى‌نهاد و پس از مرگش به زيارت تربت او رفت. امير جلال‌الدين مستوفى كه در زمان غياثالدين كى‌خسرو مقام استيفا يافت و از جانب مغولان به نيابت سلطنت برگزيده شد و به زيارت مولانا رفت. مجدالدين اتابك، داماد معين‌الدين پروانه كه در زمان حكومت ركن‌الدين قلج ارسلان چهارم مقام استيفا داشت. امين‌الدين ميكائيل كه در زمان سلطنت عزالدين كى‌كاوس دوم و سپس غياثالدين كى‌خسرو سوم نيابت سلطنت داشت و همسر او مولانا را به مجالس زنانه فرامى‌خواند و مولانا با جمع نسوان به گفت‌وگو مى‌نشست و اين خاتون مولانا را گل‌باران مى‌كرد.


قابل توجه اينكه مكتوبات، از لحاظ ادبيات و زبان‌شناسى نيز حائز اهميت است كه به چند نمونه آن اشاره مى‌شود:
قابل توجه اينكه مكتوبات، از لحاظ ادبيات و زبان‌شناسى نيز حائز اهميت است كه به چند نمونه آن اشاره مى‌شود:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش