یغمایی، اقبال: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: تدوین و نگارش' به '') |
جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[') |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[سفرنامه شاردن]] | [[سفرنامه شاردن]] | ||
[[ شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی]] | [[شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۳۲
نام | یغمایی، اقبال |
---|---|
نام های دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 1296 هـ.ش |
محل تولد | |
رحلت | 1376 هـ.ش |
اساتید | |
برخی آثار | شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی |
کد مولف | AUTHORCODE2094AUTHORCODE |
اقبال يغمايى فرزند شادروان اسد الله منتخب السادات جندقى (آل داود) و برادر كوچكتر مرحوم حبيب يغمايى (مدير مجله يغما) بود. وى كوچكترين پسر خانواده بود. او در روزگارى زاده شد كه پدر و ساير افراد خاندان، به تازگى از رنج دربهدرىهاى ناشى از تهاجم نايب حسين كاشى و ديگر باغيان رسته بودند و در روستاى خور، به طور دائم ماوا گزيدند.
يغمايى تحصيلات نخستين را نزد پدر دانشمندش فرا گرفت و در حالى كه بيش از هفت سال نداشت، از راه كوير به شاهرود آمد و از آنجا روانه تهران شد. در تهران در جوار برادرش، حبيب يغمايى، در يكى از حجرههاى مدرسه دارالشفاء كه بر روى مسجد شاه بود سكنى گزيده و به كار تحصيل پرداخت. پس از آن در دوره اول دانشسراى مقدماتى پسران به تحصيل پرداخت و درسال 1315ش دوره آن را به انجام رسانيد.
وى در نيمه دوم سال 1315ش به خدمت وزارت معارف درآمد و با سمت دبيرى به شاهرود رفت. سپس در سال 1325ش به تهران منتقل شد و پس از دو سال تدريس در مدارس تهران به اداره كل نگارش وزارت فرهنگ منتقل شد. او در سال 1374ش از وزارت آموزش و پرورش بازنشسته شد.
مهمترين فعاليتهاى آموزشى وى، نويسندگى بود. در آن راستا وى مدتى مجله آموزش و پرورش را منتشر كرد. سپس در دوره 25 مجله (سال تحصيلى 31-1330) رسما مديريت مجله را برعهده گرفت. سالهايى كه تصدى اين مجله را يغمايى برعهده داشت، از جمله ادوار خوب اين مجله بود. از آن پس مجله مستقلى به راه انداخت. اين مجله كه دانشآموز نام داشت، مخصوص كودكان و نوجوانان بوده و يكى از بهترين و نخسيتن نشرياتى بود كه در ايران، براى نوجوانان منتشر گرديد. او همچنين مجله رايزن را نيز براى كودكان چاپ مىكرد.
وى در زمان بازنشستگى به طور غير رسمى و بنا به دعوت دكتر پرويز خانلرى، در بنياد فرهنگ ايران به كار پرداخت و مدتى از ساعات ظهر به بعد در اداره نگارش وزارت فرهنگ و هنر به انجام خدمت متفرقه فرهنگى اشتغال داشت. تا آنكه در اواخر سال 1357ش به كلى خدمات فرهنگى و ادارى را رها كرده و در منزل كارهاى تحقيقى خود را ادامه داد.
او در دوران ميانسالى با نشريات و مجلات گوناگون همكارى داشت. نشرياتى همچون مهر، ارمغان، يغما، آموزش و پرورش و دانشآموز.
وى در 15 شهريور 1376ش در بيمارستانى در غرب تهران و در حالى كه بيش از هشتاد سال سن داشت، درگذشت و روز بعد در قطعه ويژه دانشمندان و اهل قلم در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
آثار
- افرند؛
- بزرگمهر؛
- تاريخچه اداره كل نگارش وزارت معارف؛
- تاريخچه اعزام محصل به اروپا از زمان ناصرالدين شاه تا 1312ش؛
- ترجمه پتى شنر تاليف آليفونس دوده؛
- ترجمه پل وويرژينى تاليف برناردن دوسن پير؛
- ترجمه تلماك نوشته فنلون؛
- ترجمه حكايتهاى آسيايى تاليف كنت گوبينو؛
- ترجمه ربنسن كروزئه تاليف دانيل دفو؛
- ترجمه سفرنامه شاردن تاليف شاردن؛
- تشبيهات شاعرانه؛
- تصحيح ابومسلم تاليف ابوطاهر بن على بن حسين طرطوسى؛
- جغرافياى تاريخى دامغان؛
- خليج فارس؛
- خمسه نظامى به نثر؛
- داستانهاى عاشقانه ادبيات فارسى؛
- داستانهاى پهلوانى ادبيات فارسى؛
- دانستنىهاى علمى؛
- زگفتار دهقان (اين اثر شاهنامه فردوسى به نثر است)؛
- سيستان و بلوچستان؛
- شرح احوال و آثار خواجه نصيرالدين طوسى؛
- شهيد راه آزادى سيد جمال اصفهانى؛
- طرفهها؛
- عارف نامى بايزيد بسطامى؛
- عشق و پادشاهى يا داستان تاريخى نورجهان و جهانگير؛
- مختصر راماين (كهنترين اثر حماسى هندوان)؛
- مدرسه دارالفنون؛
- هوسنامه خسرو و شيرين؛
- وزيران علوم و معارف و فرهنگ ايران.
منابع
پايگاه اطلاعرسانى راسخون