۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس' به 'ابن عباس ') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[سيوطى]] در كار تكميل اين تفسير، كه فقط چهل روز به طول انجاميده است، عينا به سبك محلى به تفسير پرداخته و حتى در تفسير آيات متشابه از گفتههاى محلى بهره برده است؛ مثلا هر دو مفسر در بيان معناى حروف مقطعه مىگويند كه خداوند به مراد خود داناتر است (براى نمونهاى ديگر: تفسير [[سيوطى]] بر داستان عذاب قوم نوح در آيات 37 و 40، سوره هود و تفسير محلى بر همان داستان در مؤمنون: 27). بااينهمه، [[سيوطى]] نوشته محلى را برتر از نوشته خود مىداند و اذعان مىكند كه جز در مواردى معدود (كمتر از ده مورد) با رأى وى مخالفت نكرده است (ج1، ص239-240). يك نمونه آن، تفسير محلى بر آيه ''' «نفخت فيه من روحي» ''' (ص: 72) است كه وى مىگويد: روح جسمى لطيف است كه با نفوذ در آدمى سبب حيات مىشود (ج2، ص141). [[سيوطى]] در تفسير همين عبارت در آيه 29 سوره حجر، همه گفتههاى محلى بهجز همين جمله را نقل مىكند (ج1، ص216) و در توجيه عمل خود مىگويد كه آيه ''' «قل الروح من أمر ربي» ''' (اسراء: 85)، بهصراحت نشان مىدهد كه «شناخت» روح از جمله علوم الهى است و لذا امساك در تبيين آن اولى است (ج1، ص240؛ براى نمونهاى ديگر از تفاوت رأى آنها: تفسير كلمه صابئين در ج1، ص10، 106، 240، ج2، ص38). | [[سيوطى]] در كار تكميل اين تفسير، كه فقط چهل روز به طول انجاميده است، عينا به سبك محلى به تفسير پرداخته و حتى در تفسير آيات متشابه از گفتههاى محلى بهره برده است؛ مثلا هر دو مفسر در بيان معناى حروف مقطعه مىگويند كه خداوند به مراد خود داناتر است (براى نمونهاى ديگر: تفسير [[سيوطى]] بر داستان عذاب قوم نوح در آيات 37 و 40، سوره هود و تفسير محلى بر همان داستان در مؤمنون: 27). بااينهمه، [[سيوطى]] نوشته محلى را برتر از نوشته خود مىداند و اذعان مىكند كه جز در مواردى معدود (كمتر از ده مورد) با رأى وى مخالفت نكرده است (ج1، ص239-240). يك نمونه آن، تفسير محلى بر آيه ''' «نفخت فيه من روحي» ''' (ص: 72) است كه وى مىگويد: روح جسمى لطيف است كه با نفوذ در آدمى سبب حيات مىشود (ج2، ص141). [[سيوطى]] در تفسير همين عبارت در آيه 29 سوره حجر، همه گفتههاى محلى بهجز همين جمله را نقل مىكند (ج1، ص216) و در توجيه عمل خود مىگويد كه آيه ''' «قل الروح من أمر ربي» ''' (اسراء: 85)، بهصراحت نشان مىدهد كه «شناخت» روح از جمله علوم الهى است و لذا امساك در تبيين آن اولى است (ج1، ص240؛ براى نمونهاى ديگر از تفاوت رأى آنها: تفسير كلمه صابئين در ج1، ص10، 106، 240، ج2، ص38). | ||
[[سيوطى]] و محلى، بهجز نقلهايى اندك از اقوال صحابه و تابعين چون ابن عباس و عكرمه، از هيچيك از كتب تفسير و مفسران گذشته سخنى نقل نكردهاند. همچنين در توضيحات لغوى، نحوى، بلاغى، فقهى و كلامى به هيچ كتاب يا مؤلفى استناد نكردهاند. بيشترين ارجاعات ايشان به منابع حديثى چون صحاح سته، مستدرك [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] و معجم طبرانى است (براى نمونه: ج1، ص22-23، 48، 54، 149، 183، 191، ج2، ص177). مقايسهاى كوتاه ميان دو بخش اين تفسير نشان مىدهد كه نقل روايات و استناد به كتب حديثى كه در بخش دوم - تأليف محلى - بسيار اندك است، در بخش نخست - تأليف [[سيوطى]] - بهمراتب فراوانتر است. | [[سيوطى]] و محلى، بهجز نقلهايى اندك از اقوال صحابه و تابعين چون [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و عكرمه، از هيچيك از كتب تفسير و مفسران گذشته سخنى نقل نكردهاند. همچنين در توضيحات لغوى، نحوى، بلاغى، فقهى و كلامى به هيچ كتاب يا مؤلفى استناد نكردهاند. بيشترين ارجاعات ايشان به منابع حديثى چون صحاح سته، مستدرك [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] و معجم طبرانى است (براى نمونه: ج1، ص22-23، 48، 54، 149، 183، 191، ج2، ص177). مقايسهاى كوتاه ميان دو بخش اين تفسير نشان مىدهد كه نقل روايات و استناد به كتب حديثى كه در بخش دوم - تأليف محلى - بسيار اندك است، در بخش نخست - تأليف [[سيوطى]] - بهمراتب فراوانتر است. | ||
تفسير الجلالين با وجود ايجاز و اختصارش، به دليل سبك ويژه آن - كه گزيدهاى از آراى تفاسير مأثور و لغوى اهل سنت بشمار مىآيد - همواره مورد اعتناى دانشمندان اسلامى بوده و گاه متنى درسى شده است (صاوى، ج1، ص2؛ [[ذهبى]]، ج1، ص337). به گفته [[رضا، محمد رشید|محمد رشيد رضا]] (ج1، ص15)، شيخ محمد عبده باآنكه علاقهاى چندان به مراجعه، نقل و حتى مطالعه تفاسير متقدم نداشت، به تفسير الجلالين مراجعه و استناد مىكرد. | تفسير الجلالين با وجود ايجاز و اختصارش، به دليل سبك ويژه آن - كه گزيدهاى از آراى تفاسير مأثور و لغوى اهل سنت بشمار مىآيد - همواره مورد اعتناى دانشمندان اسلامى بوده و گاه متنى درسى شده است (صاوى، ج1، ص2؛ [[ذهبى]]، ج1، ص337). به گفته [[رضا، محمد رشید|محمد رشيد رضا]] (ج1، ص15)، شيخ محمد عبده باآنكه علاقهاى چندان به مراجعه، نقل و حتى مطالعه تفاسير متقدم نداشت، به تفسير الجلالين مراجعه و استناد مىكرد. |
ویرایش