۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد امين استرآبادى' به 'محمد امين استرآبادى ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
ايشان، در مقدمه نخست مطلبى راجع به تأثير دانستن تاريخ پيدايش يك علم در فهم مطالب آن آوردهاند كه مطلبى استدلالى بوده و در لابلاى آن به تعريف فقه و حكم شرعى و فقيه و ادله فقه نيز پرداخته است. ايشان، فقه را در لغت به معنى مطلق دانستن و در اصطلاح به دانستن احكام شرعى فرعى از روى ادله تفصيلى آنها تعريف نمودهاند، بعد اضافه مىكنند كه بنا بر اين فقه به معنى مطلق دانستن احكام نبوده، بلكه دانستن استدلالى احكام مراد مىباشد. در مورد حكم شرعى نيز مىفرمايند: تعاريف مختلفى از حكم شرعى شده كه هر كدام اشكالاتى دارند، لكن به نظر من آنچه را كه شارع مقدس به عنوان شارعيت براى موضوعات مختلف اعتبار كرده است، حكم شرعى مىگويند؛ مانند وجوب، حرمت، ملكيت، زوجيت، پاكى، ناپاكى و ضمان. | ايشان، در مقدمه نخست مطلبى راجع به تأثير دانستن تاريخ پيدايش يك علم در فهم مطالب آن آوردهاند كه مطلبى استدلالى بوده و در لابلاى آن به تعريف فقه و حكم شرعى و فقيه و ادله فقه نيز پرداخته است. ايشان، فقه را در لغت به معنى مطلق دانستن و در اصطلاح به دانستن احكام شرعى فرعى از روى ادله تفصيلى آنها تعريف نمودهاند، بعد اضافه مىكنند كه بنا بر اين فقه به معنى مطلق دانستن احكام نبوده، بلكه دانستن استدلالى احكام مراد مىباشد. در مورد حكم شرعى نيز مىفرمايند: تعاريف مختلفى از حكم شرعى شده كه هر كدام اشكالاتى دارند، لكن به نظر من آنچه را كه شارع مقدس به عنوان شارعيت براى موضوعات مختلف اعتبار كرده است، حكم شرعى مىگويند؛ مانند وجوب، حرمت، ملكيت، زوجيت، پاكى، ناپاكى و ضمان. | ||
ايشان، در تعريف فقيه مىفرمايد: با توجه به تعريف فقه، فقيه در اصطلاح كسى است كه به احكام شرعى از روى ادله تفصيلى آنها آگاهى دارد و در مورد ادله فقه نيز مىفرمايد: در نزد شيعه و اكثر مسلمانان كتاب، سنت، عقل و اجماع ادله اربعه فقه را تشكيل مىدهند. عصر تشريع كه از بعثت پيامبر (ص) تا رحلت آن حضرت را مىگويند، اولين موضوعى است كه در مقدمه خبر از بررسى دقيق آن داده شده است. مطلب بعدى، ادوار فقه اهل سنت است كه از شش دوره تشكيل شده است و آخرين مطلب خبر از بررسى ادوار نهگانه فقه تشيع مىباشد. | ايشان، در تعريف فقيه مىفرمايد: با توجه به تعريف فقه، فقيه در اصطلاح كسى است كه به احكام شرعى از روى ادله تفصيلى آنها آگاهى دارد و در مورد ادله فقه نيز مىفرمايد: در نزد شيعه و اكثر مسلمانان كتاب، سنت، عقل و اجماع ادله اربعه فقه را تشكيل مىدهند. عصر تشريع كه از بعثت پيامبر(ص) تا رحلت آن حضرت را مىگويند، اولين موضوعى است كه در مقدمه خبر از بررسى دقيق آن داده شده است. مطلب بعدى، ادوار فقه اهل سنت است كه از شش دوره تشكيل شده است و آخرين مطلب خبر از بررسى ادوار نهگانه فقه تشيع مىباشد. | ||
عصر تشريع | عصر تشريع | ||
اما در عصر تشريع كه مدتش بيست و سه سال؛ يعنى سيزده سال قبل از هجرت تا ده سال پس از آن بوده است، چند مطلب قابل توجه و دقيق هست: اول اينكه قرآن كى جمعآورى شده است؟ كه به نظر مؤلف قطعا در زمان خود پيامبر (ص) بوده و رواياتى كه تدوين قرآن را به ابوبكر، عمر يا عثمان نسبت مىدهند، اعتبارى ندارند. مطلب بعدى اين كه منظور از آيات مكى و مدنى چيست؟ ايشان، چند قول را در اين جا برشمردهاند كه بنا بر مشهورترين آنها آيات نازل شده، در قبل از هجرت، همگى مكى هستند و لو در غير مكه نازل شده باشند و آياتى هم كه بعد از هجرت نازل شدهاند و لو در غير مدينه، همگى مدنى هستند. اينكه تعداد سورههاى مكى و مدنى چندتا مىباشند و تعداد آيات قرآن چندتاست و ويژگىهاى آيات مكى و مدنى چيست؟ مطالب ديگر مورد اشاره در اين بخش مىباشند. مؤلف، به اقسام موضوعات آيات و تنوع تعابير آنها و اين كه آيا پيامبر (ص) هم اجتهاد مىكرده يا نه و سنت به عنوان منبع دريافت احكام نيز پرداخته است. | اما در عصر تشريع كه مدتش بيست و سه سال؛ يعنى سيزده سال قبل از هجرت تا ده سال پس از آن بوده است، چند مطلب قابل توجه و دقيق هست: اول اينكه قرآن كى جمعآورى شده است؟ كه به نظر مؤلف قطعا در زمان خود پيامبر(ص) بوده و رواياتى كه تدوين قرآن را به ابوبكر، عمر يا عثمان نسبت مىدهند، اعتبارى ندارند. مطلب بعدى اين كه منظور از آيات مكى و مدنى چيست؟ ايشان، چند قول را در اين جا برشمردهاند كه بنا بر مشهورترين آنها آيات نازل شده، در قبل از هجرت، همگى مكى هستند و لو در غير مكه نازل شده باشند و آياتى هم كه بعد از هجرت نازل شدهاند و لو در غير مدينه، همگى مدنى هستند. اينكه تعداد سورههاى مكى و مدنى چندتا مىباشند و تعداد آيات قرآن چندتاست و ويژگىهاى آيات مكى و مدنى چيست؟ مطالب ديگر مورد اشاره در اين بخش مىباشند. مؤلف، به اقسام موضوعات آيات و تنوع تعابير آنها و اين كه آيا پيامبر(ص) هم اجتهاد مىكرده يا نه و سنت به عنوان منبع دريافت احكام نيز پرداخته است. | ||
ادوار فقه اهل سنت | ادوار فقه اهل سنت | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ادوار فقه شيعه | ادوار فقه شيعه | ||
مؤلف، براى فقه اماميه نه دوره ترسيم نموده كه به ترتيب عبارتند از: 1- دوره تفسير و تبيين كه از رحلت پيامبر (ص) آغاز شده و تا پايان غيبت صغرى ادامه يافته است. در اين دوره اگر چه باب اجتهاد در ميان اهل سنت گشوده شد؛ ولى شيعيان با وجود ائمه معصومين (ع) نيازى به اجتهاد نمىديدند. در اين دوره از امامان (ع) نمىتوان به فقيه تعبير كرد، زيرا آنان در واقع مفسران شريعت مىباشند نه يك مجتهد و فقيه صرف. البته در ميان شاگردان آنها مخصوصا شاگردان صادقين (ع) افراد بودند كه با وجود نقل احاديث، از قدرت استنباط احكام نيز برخوردار بودند كه از آنها به عنوان فقهاى اين دوره ياد مىشود. 2- دور دوم، دوره محدثان نام دارد كه از حدود غيبت كبرى؛ يعنى اواسط نيمه اول قرن چهارم تا نيمه اول قرن پنجم را در بر گرفته است. بزرگان اين دوره غالبا در دو شهر مذهبى قم و رى زندگى مىكردهاند. على بن ابراهيم قمى، [[کلینی، محمد بن یعقوب|محمد بن يعقوب كلينى]]، جعفر بن محمد بن قولويه و على بن حسين بن موسى بن بابويه و پسرش، فقهاى اين دوره مىباشند. 3- دوره سوم، عصر آغاز اجتهاد است. اين دوره هم مقارن دوره قبل بوده و از آغاز غيبت كبرى توسط ابن عقيل عمانى و ابن جنيد اسكافى شروع شده و حدود يك قرن و نيم ادامه يافت. غير از اين دو نفر ابن قولويه، [[شيخ مفيد]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] نيز از فقهاى اين دوره هستند. 4- چهارمين دوره فقه شيعه را عصر كمال و اطلاق اجتهاد ناميدهاند. اين دوره نيز به نوعى با دوره قبلى در هم مىباشند. سر سلسله اين دوره، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است كه معاصر [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[شيخ مفيد]] بوده و به همين جهت اين دوره را مىتوان امتداد دوره سابق به شمار آورد. تأثيرات بىنظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه شيعه در همين دوره معنا پيدا كرد كه در موردش مطالب بسيارى گفته شده است. 5- دوره پنجم، عصر تقليد نام دارد و علتش تأثير عظمت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مىباشد. طبرسى، [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]]، قطب الدين راوندى، احمد بن على طبرسى، سديد الدين محمود بن على حمصى رازى، عماد طوسى، منتجب الدين، قطبالدين و ابن شهر آشوب نيز از فقهاى اين دوره به شمار مىروند. 6- عصر نهضت مجدد مجتهدان، نامى است كه بر اساس شرايط دوره ششم فقه شيعه بر آن گذاشته شده و محرك و عامل اصلى اين نهضت نيز [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادريس حلى]] مىباشد كه با نوشتن كتاب سرائر و نقد غالب نظريات شيخ، باعث شكست اين ركود گرديد. [[ابنطاووس، علی بن موسی|سيد بن طاووس]]، [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و پسرش، [[شهيد اول]]، [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]]، [[شهيد ثانى]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] از فقهاى اين دوره مىباشند. 7- دوره هفتم را عصر پيدايش مذهب اخباريان ناميدهاند. [[استرآبادی، محمدامین بن محمدشریف|محمد امين استرآبادى]] از محدثان و محققان شيعه است كه در واقع عامل ترويج مذهب اخبارىگرى در ميان شيعيان مىباشد. مولى صالح مازندرانى، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]]، [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزوارى]]، [[حر عاملى]] و [[علامه مجلسى]] از ديگر فقهاى دوره مذكور مىباشند. 8- دوره هشتم، عصر جديد استنباط است كه به وسيله [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] بنيان گذارده شد و توسط شاگردانش تكميل گرديد. اينان با ايستادگى در مقابل اخباريان، به فقه شيعه نفسى تازه بخشيدند. 9- دوره نهم كه منتهى به زمان حاضر مىگردد، در واقع دنباله دوره هشتم بوده و توسط [[شيخ انصارى]] شكوفايى خاصى پيدا كرد. مؤلف، در مورد علم اصول نيز به پيدايش علم اصول و مقام آن در ميان علوم ديگر و تحولات اين علم در طول تاريخ اشاره كرده است. | مؤلف، براى فقه اماميه نه دوره ترسيم نموده كه به ترتيب عبارتند از: 1- دوره تفسير و تبيين كه از رحلت پيامبر(ص) آغاز شده و تا پايان غيبت صغرى ادامه يافته است. در اين دوره اگر چه باب اجتهاد در ميان اهل سنت گشوده شد؛ ولى شيعيان با وجود ائمه معصومين (ع) نيازى به اجتهاد نمىديدند. در اين دوره از امامان (ع) نمىتوان به فقيه تعبير كرد، زيرا آنان در واقع مفسران شريعت مىباشند نه يك مجتهد و فقيه صرف. البته در ميان شاگردان آنها مخصوصا شاگردان صادقين (ع) افراد بودند كه با وجود نقل احاديث، از قدرت استنباط احكام نيز برخوردار بودند كه از آنها به عنوان فقهاى اين دوره ياد مىشود. 2- دور دوم، دوره محدثان نام دارد كه از حدود غيبت كبرى؛ يعنى اواسط نيمه اول قرن چهارم تا نيمه اول قرن پنجم را در بر گرفته است. بزرگان اين دوره غالبا در دو شهر مذهبى قم و رى زندگى مىكردهاند. على بن ابراهيم قمى، [[کلینی، محمد بن یعقوب|محمد بن يعقوب كلينى]]، جعفر بن محمد بن قولويه و على بن حسين بن موسى بن بابويه و پسرش، فقهاى اين دوره مىباشند. 3- دوره سوم، عصر آغاز اجتهاد است. اين دوره هم مقارن دوره قبل بوده و از آغاز غيبت كبرى توسط ابن عقيل عمانى و ابن جنيد اسكافى شروع شده و حدود يك قرن و نيم ادامه يافت. غير از اين دو نفر ابن قولويه، [[شيخ مفيد]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] نيز از فقهاى اين دوره هستند. 4- چهارمين دوره فقه شيعه را عصر كمال و اطلاق اجتهاد ناميدهاند. اين دوره نيز به نوعى با دوره قبلى در هم مىباشند. سر سلسله اين دوره، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] است كه معاصر [[علمالهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] و [[شيخ مفيد]] بوده و به همين جهت اين دوره را مىتوان امتداد دوره سابق به شمار آورد. تأثيرات بىنظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در فقه شيعه در همين دوره معنا پيدا كرد كه در موردش مطالب بسيارى گفته شده است. 5- دوره پنجم، عصر تقليد نام دارد و علتش تأثير عظمت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مىباشد. طبرسى، [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]]، قطب الدين راوندى، احمد بن على طبرسى، سديد الدين محمود بن على حمصى رازى، عماد طوسى، منتجب الدين، قطبالدين و ابن شهر آشوب نيز از فقهاى اين دوره به شمار مىروند. 6- عصر نهضت مجدد مجتهدان، نامى است كه بر اساس شرايط دوره ششم فقه شيعه بر آن گذاشته شده و محرك و عامل اصلى اين نهضت نيز [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادريس حلى]] مىباشد كه با نوشتن كتاب سرائر و نقد غالب نظريات شيخ، باعث شكست اين ركود گرديد. [[ابنطاووس، علی بن موسی|سيد بن طاووس]]، [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] و پسرش، [[شهيد اول]]، [[محقق کرکی، علی بن حسین|محقق كركى]]، [[شهيد ثانى]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] از فقهاى اين دوره مىباشند. 7- دوره هفتم را عصر پيدايش مذهب اخباريان ناميدهاند. [[استرآبادی، محمدامین بن محمدشریف|محمد امين استرآبادى]] از محدثان و محققان شيعه است كه در واقع عامل ترويج مذهب اخبارىگرى در ميان شيعيان مىباشد. مولى صالح مازندرانى، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]]، [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزوارى]]، [[حر عاملى]] و [[علامه مجلسى]] از ديگر فقهاى دوره مذكور مىباشند. 8- دوره هشتم، عصر جديد استنباط است كه به وسيله [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] بنيان گذارده شد و توسط شاگردانش تكميل گرديد. اينان با ايستادگى در مقابل اخباريان، به فقه شيعه نفسى تازه بخشيدند. 9- دوره نهم كه منتهى به زمان حاضر مىگردد، در واقع دنباله دوره هشتم بوده و توسط [[شيخ انصارى]] شكوفايى خاصى پيدا كرد. مؤلف، در مورد علم اصول نيز به پيدايش علم اصول و مقام آن در ميان علوم ديگر و تحولات اين علم در طول تاريخ اشاره كرده است. | ||
ویرایش