شرح كتاب القبسات میرداماد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در اثر حاضر یک رساله مختصر از نویسنده کتاب در شرح رباعی میرداماد «عينان عينان...» در حواشی کتاب در ذیل همین شعر آمده است <ref> همان، ص77- 78</ref>. | در اثر حاضر یک رساله مختصر از نویسنده کتاب در شرح رباعی میرداماد «عينان عينان...» در حواشی کتاب در ذیل همین شعر آمده است <ref> همان، ص77- 78</ref>. | ||
مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین | مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین کتابیبهطور دقیق میسر نبوده، با ارائه فهرست مطالب قبسات، بر اساس عناوین «ومضه»ها و «ومیض»ها، فهرست تلویحی این شرح، پیش روی پژوهشگران، قرار گرفته است <ref> همان، ص78</ref>. | ||
در مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] ، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی | در مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] ، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی فارابیو ابن سینا استمداد میجوید و جای جای به کتاب «التحصيل» تلمیذ ابن سینا؛ یعنی بهمنیار بن مرزبان و کتاب شاگرد بهمنیار «بيان الحق بضمان الصدق» ابوالعباس لوکری ارجاع میدهد. او حدوث را به سه نوع تقسیم میکند: اول اینکه وجود مسبوق به عدم محض (لیس مطلق) باشد در مرتبه ذات و به نحو مسبوقیت ذاتی نه مسبوقیت انفکاکی و این را حدوث ذاتی میگویند. دوم اینکه بعد از عدم زمانی باشد به نحو بعدیت متکمم انفکاکی و این را حدوث زمانی گویند. سوم اینکه وجود بعد از عدم صریح باشد به نحو بعدیت متکمم غیر انفکاکی و این را حدوث دهری گویند و در پایان این تقسیم، نتیجه میگیرد که حدوث زمانی و حدوث دهری بر حسب معنی و مفهوم مختلف، ولی بر حسب تحقق وجودی متلازمند. او احترام فراوانی برای ابن سینا قائل است و دیگران را در برابر او در مرتبه فروتری قرار میدهد و در موارد متعددی به کتاب «مفتاح الشفاء و العروة الوثقی» که شرح کتاب شفای ابن سیناست ارجاع میدهد و در مورد فخرالدین رازی، برخلاف استاد خود میرداماد که او را «امام المتشككين» میخواند، از او به عنوان «الإمام الرازي» و «الفاضل الرازي» یاد میکند <ref> ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>. | ||
از جمله ویژگیهای شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمیکند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آوردهاند مستند میسازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع میدهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را میجوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نامهای غیر عربی نیز مشاهده میشود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد میکند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشههای آن دو حکیم نیز میپردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او میکند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد میکند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم میداند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته میگردد <ref> همان، ص7- 8</ref>. | از جمله ویژگیهای شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمیکند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آوردهاند مستند میسازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع میدهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را میجوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نامهای غیر عربی نیز مشاهده میشود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد میکند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشههای آن دو حکیم نیز میپردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او میکند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد میکند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم میداند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته میگردد <ref> همان، ص7- 8</ref>. |
نسخهٔ ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۴۸
شرح کتاب القبسات ميرداماد | |
---|---|
پدیدآوران | میرداماد، محمدباقر بن محمد(نويسنده)
علوی عاملی، احمد بن زینالعابدین(شارح) ناجی اصفهانی، حامد(محقق) محقق، مهدی(مقدمه نویس) |
عنوانهای دیگر | القبسات. شرح |
ناشر | دانشگاه تهران، موسسه مطالعات اسلامي موسسه بين المللي انديشه و تمدن اسلامي مالزي (ايستاک) |
مکان نشر | ايران - تهران مالزي - کوالالامپور |
سال نشر | 1376ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5552-05-2 |
موضوع | 1.فلسفه اسلامي - متون قديمي تا قرن 14 2.ميرداماد، محمد باقر بن محمد، - ????؟ق. القبسات - نقد و تفسير |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 1157 /ع8 |
شرح كتاب القبسات میرداماد، شرحی است بر کتاب «القبسات» میرداماد که توسط احمد بن زینالعابدین العلوى (میر سید احمد علوى) یکى از شاگردان برجسته خود میرداماد، به زبان عربی نوشته شده است.
کتاب با مقدمه فارسی و انگلیسی مهدی محقق آغاز گردیده و با تحقیق حامد ناجی اصفهانی ، عرضه شده است.
درباره این شرح، چند نکته قابل توجه است:
- این شرح بنا بر آنچه که در دیباچه آن آمده، به درخواست مؤلف متن، نگاشته شده است.
- این شرح پس از وفات میرداماد به رشته تحریر درآمده، ولذا شارح در مقدمه بدان اشاره نموده است.
- شارح به جهت صعوبت متن کتاب، به شرح آن همت گماشته است.
- این شرح برخلاف نام آن، به تحلیل متسلسل عبارات نپرداخته و حاوی تعلیقهها و حواشی کوتاه و بلند بر مواضع مختلف کتاب است؛ البته در آغاز نوشتار، جنبه شرحی بودن آن تا حدی غالب است.
- در این شرح، مؤلف کوشیده تا پرده از اسرار عبارات کتاب بردارد، ولذا گاه به حل لغات کتاب پرداخته و گاه به شرح عبارات پرداخته است. او در مقام شرح عبارات، با دقت و کاوشی کمنظیر به احاله مطلب به کتب دیگر پرداخته و اثری کمنظیر را پیش روی خواننده خود گذاشته است. او همچنین در پارهای از موارد که مطلب به درازا کشیده شده است، تفصیل آن را به کتب دیگر خود همچون «العروة الوثقی و مفتاح الشفا»، «كحل الأبصار في شرح الإشارات»، «رياض القدس» و... واگذاشته است.
- شارح تمام حواشی مؤلف را مطالعه کرده و با توجه به حواشی و افادات وی، در صدد شرح آن برآمده است، ولذا هر جایی که از مؤلف نقل مستقیمی در دست بوده، با عنوان «أفيد» از آن یاد کرده است.
- در این شرح، شارح از تمامی آرای مؤلف متأثر بوده و همه جا در صدد ابرام نظرات وی میباشد و از سوی دیگر سبک نگارشی مؤلف در شارح اثر زیادی گذاشته و شارح با بهرهگیری از سیاق نگارشی مؤلف و بهرهوری از لغات متداول در کتب او به تحریر شرح همت ورزیده است، لذا شرح وی نیز گرچه بسان آثار میرداماد دارای تعقید لفظی و معنوی نیست، ولی تا حدی دشوار و پیچیده است.
- ظهور آثار شهودی حکمت یمانی مکتب اصفهان و توجه به کشف و آثار اشراقیان در سراسر شرح وی و دیگر کتب او آشکار است.
- مهارت و تبحر شارح در نقل اقوال پیشینان همچون فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق، محقق طوسی، محقق خفری، دشتکی و... چشمگیر است و تتبع وی در کتب مختلف، مشهود است و از سویی علاوه بر نقل مطلب، قدرت تدرب و تحلیل فلسفی وی در همه جا به چشم میخورد.
- در پارهای از موارد، شارح به تحلیل عبارت متن، بر اساس نسخهبدلهای گوناگون پرداخته و چنین مینماید که نسخه اصل مؤلف در اختیار او نبوده است [۱].
در اثر حاضر یک رساله مختصر از نویسنده کتاب در شرح رباعی میرداماد «عينان عينان...» در حواشی کتاب در ذیل همین شعر آمده است [۲].
مصحح به این نکته اشاره نموده است که با توجه به اینکه ارائه فهرست مطالب برای چنین کتابیبهطور دقیق میسر نبوده، با ارائه فهرست مطالب قبسات، بر اساس عناوین «ومضه»ها و «ومیض»ها، فهرست تلویحی این شرح، پیش روی پژوهشگران، قرار گرفته است [۳].
در مقدمه مهدی محقق ، به توضیح روش شارح و بیان نکاتی پیرامون اثر حاضر، پرداخته شده است. از جمله آنکه شارح در این کتاب، همان روش میرداماد را دنبال کرده و در طرح حدوث دهری، از آرای شیخین؛ یعنی فارابیو ابن سینا استمداد میجوید و جای جای به کتاب «التحصيل» تلمیذ ابن سینا؛ یعنی بهمنیار بن مرزبان و کتاب شاگرد بهمنیار «بيان الحق بضمان الصدق» ابوالعباس لوکری ارجاع میدهد. او حدوث را به سه نوع تقسیم میکند: اول اینکه وجود مسبوق به عدم محض (لیس مطلق) باشد در مرتبه ذات و به نحو مسبوقیت ذاتی نه مسبوقیت انفکاکی و این را حدوث ذاتی میگویند. دوم اینکه بعد از عدم زمانی باشد به نحو بعدیت متکمم انفکاکی و این را حدوث زمانی گویند. سوم اینکه وجود بعد از عدم صریح باشد به نحو بعدیت متکمم غیر انفکاکی و این را حدوث دهری گویند و در پایان این تقسیم، نتیجه میگیرد که حدوث زمانی و حدوث دهری بر حسب معنی و مفهوم مختلف، ولی بر حسب تحقق وجودی متلازمند. او احترام فراوانی برای ابن سینا قائل است و دیگران را در برابر او در مرتبه فروتری قرار میدهد و در موارد متعددی به کتاب «مفتاح الشفاء و العروة الوثقی» که شرح کتاب شفای ابن سیناست ارجاع میدهد و در مورد فخرالدین رازی، برخلاف استاد خود میرداماد که او را «امام المتشككين» میخواند، از او به عنوان «الإمام الرازي» و «الفاضل الرازي» یاد میکند [۴].
از جمله ویژگیهای شرح حاضر، آن است که شارح در بیان و شرح الفاظ، به روش معمول زمان خود تفسیر به رأی نمیکند، بلکه همیشه گفتار خود را به آنچه که ائمه لغت آوردهاند مستند میسازد و از میان آنان بیشتر به قاموس فیروزآبادی و نهایه ابن اثیر و أساس اللغة زمخشری و مجمل اللغة ابن فارس ارجاع میدهد؛ هرچند در برخی از موارد در شرح برخی از کلمات غیر عربی، وجه اشتقاق عربی را میجوید و این گونه مسامحات در ضبط برخی از نامهای غیر عربی نیز مشاهده میشود، مانند «آغاثاذیون» و «انکسیمایس». او هم مانند میرداماد که از افلاطون به عنوان «أفلاطون الشريف» و «أفلاطون الإلهي» و از ارسطو به عنوان «معلم المشائين» و «مفيد الصناعة» یاد میکند، احترام فراوانی برای آن دو قائل است و در موارد استشهاد به گفته آنان، به مقایسه اندیشههای آن دو حکیم نیز میپردازد و هنگامی که میرداماد اشاره به افلاطون الهی و شش تن پیش از او میکند، شارح نام آن شش تن را بدین ترتیب یاد میکند: فیثاغورس، انباذقلس، انکیسمایس، ثالس، آغاثادیون، هرمس و او هم این فیلسوفان را از آن جهت، شایسته لقب حکیم میداند که علمشان به سرچشمه علم انبیا پیوسته میگردد [۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست تفصیلی قبسات، آیات، روایات، اشعار، اعلام و فرق، کتب و رسایل مذکور در متن، بههمراه فهرست مصادر مورد استفاده مصحح، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع [۶] به اختلاف نسخ اشاره شده است [۷].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.