کلانتری نوری، ابوالقاسم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
جز (جایگزینی متن - 'ابوالفتوح رازى' به 'ابوالفتوح رازى ') |
||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
سرانجام اين عالم انديشمند در 3 ربيع الثانى سال 1292 هجرى قمرى در شهر تهران ديده از جهان فرو بست و پيكر مطهرش را در شهر رى، در حرم شاه عبدالعظيم و در مقبرۀ ابوالفتوح | سرانجام اين عالم انديشمند در 3 ربيع الثانى سال 1292 هجرى قمرى در شهر تهران ديده از جهان فرو بست و پيكر مطهرش را در شهر رى، در حرم شاه عبدالعظيم و در مقبرۀ [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] ، پشت قبر حمزة بن امام موسى بن جعفر عليه السّلام به خاك سپردند. | ||
==مآخذ== | ==مآخذ== |
نسخهٔ ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۳۷
نام | کلانتری نوری، ابوالقاسم بن محمدعلی |
---|---|
نام های دیگر | کلانتری، ابوالقاسم بن محمدعلی
نوری، ابوالقاسم بن محمدعلی کلانتری تهرانی، میرزا ابوالقاسم |
نام پدر | محمد علی |
متولد | ۱۲۳۶ |
محل تولد | تهران |
رحلت | 1292 هـ.ق شهر ری |
اساتید | شیخ مرتضی انصاری، سید ابراهیم قزوینی، ملا عبدالله زنوزی، شیخ جعفر کرمانشاهی |
برخی آثار | مطارح الأنظار / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
مجموعة رسائل فقهية و أصولية / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده |
کد مولف | AUTHORCODE654AUTHORCODE |
وى ميرزا ابوالقاسم فرزند حاج محمد على فرزند حاج هادى نورى تهرانى، مشهور به كلانتر و از علماى بزرگ تهران و از شاگردان انصاری، مرتضی بن محمدامین است.
ولادت
ميرزا ابوالقاسم در سوم ربيع الثانى سال 1226 در شهر «تهران» به دنيا آمد. مادرش از خانوادهاى اهل علم و تقوا بود و پدرش انسانى مؤمن و پاك و علاقهمند به سلسلۀ جليلۀ روحانيت بود و لذا از همان كودكى فرزند خود را براى فراگيرى علوم اسلامى مهيا ساخت.
خاندان
خاندان «كلانتر» خاندانى مشهور بودند. كلانتر كلمهاى فارسى است به معناى «بزرگتر» و كلان به معناى بزرگ است. به آنان كلانتر مىگفتند چرا كه وى خواهر زادۀ «محمود خان كلانتر» بوده كه در سال قحطى به دست ناصر الدين شاه قاجار به دار آويخته شد.
به خاندان آنان «ثقفى» نيز مىگويند چرا كه جد آنان منسوب به «مختار بن ابى عبيدة ثقفى»، آن شخصيت مشهور در تاريخ اسلام و آن منتقم خون شهداى كربلا است.
پدر بزرگش «حاج هادى» از تجار پاك شهر نور در استان مازندران بود كه به تهران مىآيد و ساكن آن شهر مىشود. يكى از فرزندانش به نام «حاج محمد على» با خانوادهاى اهل علم و روحانى ازدواج مىكند كه ثمرۀ آن ميرزا ابوالقاسم، شخصيت فقيه و دانشمند مورد نظر ما است.
تحصيلات
ميرزا ابوالقاسم كلانتر از همان كودكى به فراگيرى علوم اسلامى مىپردازد و آثار نبوغ و استعداد ذاتى خود را آشكار مىسازد. هنوز به ده سالگى نرسيده بود كه مقدمات را به پايان مىرساند و عبارتهاى مشكل و پيچيده را به راحتى بيان مىكند. سپس به همراه عموى خود براى ادامۀ تحصيلات به «اصفهان» مىرود تا از محضر علماى آن حوزه نيز بهره ببرد.
سه سال در حوزۀ علميّۀ اصفهان مىماند و سپس به تهران باز مىگردد و دو سال نيز در آن شهر به تحصيلات خود ادامه مىدهد. پس از آن به «نجف اشرف» مىرود و دو سال نيز از حوزۀ آن شهر استفاده مىبرد، اما به دليل مشكلات اقتصادى به تهران باز مىگردد و در مدرسۀ خان مروى به درس و بحث مشغول مىگردد.
وى در آن زمان در محضر «ملا عبدالله زنوزى» به فراگيرى علوم معقول و در محضر ديگر علما به فراگيرى فقه و اصول مىپردازد.
در سن 20 سالگى مشهور به علم و فضل مىگردد، لذا از وى درخواست مىكنند تا براى ادامۀ تحصيلات دوباره به عراق سفر نمايد. او هم مىپذيرد و به «كربلا» مىرود و در محضر درس «سيد ابراهيم قزوينى» به فراگيرى علوم شرعى مىپردازد تا آنكه فتنهاى در شهر كربلا پيش مىآيد و قتل و غارت مىشود و او مجبور مىگردد به «اصفهان» مهاجرت نمايد.
او پس از فرو نشستن فتنه به «نجف اشرف» باز مىگردد و پاى درس «انصاری، مرتضی بن محمدامین» حاضر مىشود و از شاگردان بزرگ اين عالم انديشمند مىگردد و تقريرات درس اصول ايشان را با نام «مطارح الأنظار» به نگارش درمىآورد.
وى مورد اعتماد شيخ انصارى بود و بيست سال در مجلس درس ايشان شركت مىكرد و شيخ انصارى نيز بارها به اجتهاد ايشان تصريح نموده است.
نصيحت استاد
ميرزا ابوالقاسم كلانتر پس از بيست سال استفاده از محضر شيخ انصارى تصميم به سفر به تهران براى تبليغ دين مىگيرد. شيخ انصارى در آن هنگام به وى مىفرمايد: وظيفۀ علما سه چيز است كه تو را به آن سفارش مىكنم:
- اول از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى، آن را برپاى دار و آن اقامۀ «نماز جماعت» با مردم است.
- دوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى خود را در معرض آن قرار ده و آن پست «قضاوت و حكومت» در ميان مردم است.
- سوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى انجام بده و بر آن مداومت نما و اگر نتوانستى باز سعى بر انجام آن داشته باش و آن «تدريس و نگارش» كتاب است.
سفر به تهران
ميرزا ابوالقاسم كلانتر پس از سالها فراگيرى علم و دانش در سال 1277 هجرى قمرى در سن 51 سالگى تصميم به بازگشت به تهران و تبليغ اسلام در وطن خود مىگيرد. وى مورد استقبال عمدة المجتهدين «حاج ملا على» قرار گرفته و در مدرسۀ «حاج محمد حسين خان فخر الدولة» به تدريس فقه و اصول و تربيت شاگردان مىپردازد و همچون شمعى درخشان به نور افشانى محفل علم و دانش در آن شهر مشغول مىگردد.
شخصيت علمى و اجتماعى
ميرزا ابوالقاسم بن محمد على نورى تهرانى كلانتر دانشمندى بزرگ و فاضلى انديشمند و محققى دقيق و فقيهى اصولى و از شاگردان بزرگ و مشهور شيخ انصارى است. وى از علماى بزرگ و فقهاى برجستۀ شهر تهران است.
فرزند وى ميرزا ابوالفضل كلانتر دربارۀ ايشان مىفرمايد:
«حكيم الفقهاء الربانيين و فقيه الحكماء الإلهيين، وحيد عصره و زمانه و فريد دهره و أوانه علامة العلماء المجتهدين و كشاف حقائق العلوم بالبراهين».
يعنى «وى حكيمى فقيه و عالمى ربانى و فقيه و فيلسوفى الهى، يگانۀ عصر و زمان خود و علامۀ علماى مجتهد و كشف كنندۀ حقائق علوم با برهان و استدلال است».
سخن سيد محسن امين
سيد محسن امين صاحب كتاب ارزشمند أعيان الشيعة دربارۀ ايشان مىفرمايد:
«كان المترجم من عباد الله الصالحين و في أيام قرائته على الشيخ مرتضى كان من وجوه تلاميذه و كان بعد فراغ أستاذه من الدرس في علمي الأصول و الفقه يعيده و يقرره لجماعة من حاضري الدرس».
يعنى «وى از بندگان صالح خدا بود. او در ايام درس انصاری، مرتضی بن محمدامین از شاگردان برجستۀ ايشان در فقه و اصول بود و بعد از جلسۀ درس نيز درس شيخ انصارى را براى شاگردان وى تقرير كرده و دوباره درس مىداد».
اساتيد
او از محضر علماى بزرگى بهره برده است مانند:
- ملا عبدالله زنوزى
- سيد ابراهيم قزوينى
- انصاری، مرتضی بن محمدامین
شاگردان
شاگردان فراوانى از محضر درس ايشان بهره بردهاند مانند:
- ملا فتح على نهاوندى
- ميرزا على اكبر حكمى قمى
- شيخ اسماعيل بن شيخ محمد على محلاتى نجفى
تأليفات
ايشان تأليفات فراوانى به رشتۀ تحرير درآورده است مانند:
- مطارح الأنظار، اين كتاب تقريرات درس اصول شيخ انصارى است.
- رسالة في المشتق
- تقليد الميت و الأعلم، اين كتاب نيز تقريرات درس شيخ انصارى است.
- الرد على الرسالة الإرثية، وى اين كتاب را در سال 1287 در شهر تهران نگاشته و سپس آن را به فارسى ترجمه نموده است. اين كتاب در ردّ كتاب «الرسالة الإرثية» نوشتۀ سيد اسماعيل بهبهانى است.
- رسالة في الأدلة العقلية
- رسالة في الصحيح و الأعم
- رسالة في العام و الخاص
- رسالة في المفهوم و المنطوق
- رسالة في الإجارة
- رسالة في الطهارة، و تأليفات فراوان ديگر.
وفات
سرانجام اين عالم انديشمند در 3 ربيع الثانى سال 1292 هجرى قمرى در شهر تهران ديده از جهان فرو بست و پيكر مطهرش را در شهر رى، در حرم شاه عبدالعظيم و در مقبرۀ ابوالفتوح رازى ، پشت قبر حمزة بن امام موسى بن جعفر عليه السّلام به خاك سپردند.
مآخذ
1 - أعيان الشيعة جلد 2 صفحۀ 413
3 - نامۀ دانشوران ناصرى
4 - مقدمه و تحقيق آقاى محمد محلاتى
وابستهها
مطارح الأنظار (طبع جدید) / نوع اثر: کتاب / نقش: مقرر
مطارح الأنظار (طبع قدیم) / نوع اثر: کتاب / نقش: مقرر
مجموعة رسائل فقهية و أصولية / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده