المختصر في علم التاريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۷: خط ۶۷:
وى، در باب اول، مبادى علم تاريخ را بيان نموده و در ضمن ارائه مباحث، به نقاط ده‌گانه زير اشاره كرده است:
وى، در باب اول، مبادى علم تاريخ را بيان نموده و در ضمن ارائه مباحث، به نقاط ده‌گانه زير اشاره كرده است:


1. تعريف لغوى و اصطلاحى تاريخ: وى، از ميان تعاريفى كه براى تاريخ بيان شده است، «تعيين وقت براى نسبت دادن مطلق زمان به آن، چه در گذشته، چه در حال و چه در آينده»، را پسنديده و ساير تعاريف را نيز مورد بررسى قرار داده است. ديگر تعاريف، عبارتند از: «مدتى معلوم بين حدوث امر ظاهر و بين اوقات حوادث ديگر»، «تعريف وقت به واسطه اسناد آن به اول حدوث امرى شايع، مانند ظهور ملت يا واقعه‌اى عظيم، همچون طوفان، زلزله بزرگ و...».
#تعريف لغوى و اصطلاحى تاريخ: وى، از ميان تعاريفى كه براى تاريخ بيان شده است، «تعيين وقت براى نسبت دادن مطلق زمان به آن، چه در گذشته، چه در حال و چه در آينده»، را پسنديده و ساير تعاريف را نيز مورد بررسى قرار داده است. ديگر تعاريف، عبارتند از: «مدتى معلوم بين حدوث امر ظاهر و بين اوقات حوادث ديگر»، «تعريف وقت به واسطه اسناد آن به اول حدوث امرى شايع، مانند ظهور ملت يا واقعه‌اى عظيم، همچون طوفان، زلزله بزرگ و...».
 
#تعريف زمان به «وقت يا مقدار حركت» و تعريف ميقات به «تحديد الاوقات».
2. تعريف زمان به «وقت يا مقدار حركت» و تعريف ميقات به «تحديد الاوقات».
#تعريف اقسام زمان، از جمله سال شمسى و قمرى، ماه، شبانه روز، شب، روز و ساعت.
 
#اشاره به اين نكته كه لفظ تاريخ، معرب«ماه روز» فارسى مى‌باشد.
3. تعريف اقسام زمان، از جمله سال شمسى و قمرى، ماه، شبانه روز، شب، روز و ساعت.
#علت اينكه مسلمانان، مبدأ تاريخ خويش را، هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه قرار داده‌اند؛ نويسنده، علت اين كار را عدم اختلاف مسلمانان در تاريخ هجرت پيامبر(ص)(بر خلاف زمان وفات ايشان) و نيز عظيم، ميمون و مبارك بودن اين روز به دليل استقامت ملت اسلام و توالى فتوح، عنوان كرده است.
 
#اشاره به زمانى كه مسلمانان، مبدأ تاريخى براى خود اتخاذ نمودند، زيرا تا آن زمان، اعراب، سال‌ها را به نام حادثه‌اى كه در آن سال اتفاق مى‌افتاد، مى‌شناختند.
4. اشاره به اين نكته كه لفظ تاريخ، معرب«ماه روز» فارسى مى‌باشد.
#حصر تواريخ مشهور، در تاريخ هجرى، رومى، فارسى، ملكى، يهودى و تركى.
 
#اشاره به موضوع علم تاريخ كه عبارت است از امور حادثه غريبه‌اى كه خالى از مصالح، ترغيب، تحذير و... نمى‌باشد.
5. علت اينكه مسلمانان، مبدأ تاريخ خويش را، هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه قرار داده‌اند؛ نويسنده، علت اين كار را عدم اختلاف مسلمانان در تاريخ هجرت پيامبر(ص)(بر خلاف زمان وفات ايشان) و نيز عظيم، ميمون و مبارك بودن اين روز به دليل استقامت ملت اسلام و توالى فتوح، عنوان كرده است.
#تعليل وجوب احتياج به علم تاريخ؛ نويسنده، معتقد است كه فراگيرى علم تاريخ، مانند ساير علوم، واجب كفايى است.
 
#شروط لازم در مورخ: مؤلف، شروط لازم در رواى حديث كه عبارتند از عقل، ضبط، اسلام و عدالت را در مورد مورخ نيز معتبر دانسته است.
6. اشاره به زمانى كه مسلمانان، مبدأ تاريخى براى خود اتخاذ نمودند، زيرا تا آن زمان، اعراب، سال‌ها را به نام حادثه‌اى كه در آن سال اتفاق مى‌افتاد، مى‌شناختند.
 
7. حصر تواريخ مشهور، در تاريخ هجرى، رومى، فارسى، ملكى، يهودى و تركى.
 
8. اشاره به موضوع علم تاريخ كه عبارت است از امور حادثه غريبه‌اى كه خالى از مصالح، ترغيب، تحذير و... نمى‌باشد.
 
9. تعليل وجوب احتياج به علم تاريخ؛ نويسنده، معتقد است كه فراگيرى علم تاريخ، مانند ساير علوم، واجب كفايى است.
 
10. شروط لازم در مورخ: مؤلف، شروط لازم در رواى حديث كه عبارتند از عقل، ضبط، اسلام و عدالت را در مورد مورخ نيز معتبر دانسته است.


از آن‌جا كه نويسنده، باب دوم را پيرامون اصول و مسائل علم تاريخ تدوين نموده است، در خلال مباحث، به اين نكته اشاره دارد كه مقصود مورخ، بر دو نوع مى‌باشد:
از آن‌جا كه نويسنده، باب دوم را پيرامون اصول و مسائل علم تاريخ تدوين نموده است، در خلال مباحث، به اين نكته اشاره دارد كه مقصود مورخ، بر دو نوع مى‌باشد:


1. اصلى كه عبارت است از ضبط انسان در طبقات سه‌گانه عليا(انبيا و رسل)، وسطى(اوليا، مجتهدين و ابرار) و سفلى(بقيه مردم)، بر وجه معتبر.
#اصلى كه عبارت است از ضبط انسان در طبقات سه‌گانه عليا(انبيا و رسل)، وسطى(اوليا، مجتهدين و ابرار) و سفلى(بقيه مردم)، بر وجه معتبر.
 
#تبعى.
2. تبعى.


نويسنده، معتقد است زمانى كه مورخ، اراده ثبت واقعه‌اى تاريخى و عينى از يكى از اين طبقات سه‌گانه را نمود، اعتبارات عقلى و حالات محتمله‌اى در مورد صدق و كذب اين وقايع، براى وى حاصل شده و آن‌گاه وى اقدام به ثبت آن واقعه خواهد نمود؛ چه آن واقعه، در نفس الامر نيز به وقوع پيوسته باشد يا نه، چه ممكنة الاجتماع در واقع باشد يا نه.
نويسنده، معتقد است زمانى كه مورخ، اراده ثبت واقعه‌اى تاريخى و عينى از يكى از اين طبقات سه‌گانه را نمود، اعتبارات عقلى و حالات محتمله‌اى در مورد صدق و كذب اين وقايع، براى وى حاصل شده و آن‌گاه وى اقدام به ثبت آن واقعه خواهد نمود؛ چه آن واقعه، در نفس الامر نيز به وقوع پيوسته باشد يا نه، چه ممكنة الاجتماع در واقع باشد يا نه.
خط ۹۷: خط ۸۷:
به اعتقاد وى، حصر استقرايى اين اعتبارات، بنا بر وجه غلبه ظن، بر پنج وجه زير، امكان‌پذير خواهد بود:
به اعتقاد وى، حصر استقرايى اين اعتبارات، بنا بر وجه غلبه ظن، بر پنج وجه زير، امكان‌پذير خواهد بود:


1. حضور و عيان؛
#حضور و عيان؛
 
#علم و يقين؛
2. علم و يقين؛
#غلبه ظن؛
 
#تعارض بدون ترجيح؛
3. غلبه ظن؛
#اعتبار وجهى غير از وجوه فوق كه نويسنده، عنوان«الرجم بالغيب» بر آن نهاده است.
 
4. تعارض بدون ترجيح؛
 
5. اعتبار وجهى غير از وجوه فوق كه نويسنده، عنوان«الرجم بالغيب» بر آن نهاده است.


وى، در ادامه، به‌عنوان مثال، به ذكر وقايع تاريخى برخى از طبقات، از جمله انبيا پرداخته است. او از ميان طبقه انبيا، به ذكر تاريخ حضرت آدم(ع)، نوح(ع) و پيامبر اسلام(ص) بسنده كرده است.
وى، در ادامه، به‌عنوان مثال، به ذكر وقايع تاريخى برخى از طبقات، از جمله انبيا پرداخته است. او از ميان طبقه انبيا، به ذكر تاريخ حضرت آدم(ع)، نوح(ع) و پيامبر اسلام(ص) بسنده كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش