گفتمان تمدن اسلامی در ایران دورۀ پهلوی

    از ویکی‌نور
    گفتمان تمدن اسلامی در ایران دورۀ پهلوی
    گفتمان تمدن اسلامی در ایران دورۀ پهلوی
    پدیدآورانجعفریان، رسول (نویسنده)
    ناشرعلم
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲
    شابک8ـ431ـ246ـ622ـ978
    موضوعتجدید حیا‌ت‌ فکری -- تا‌ریخ‌ -- قرن‌ ۱۴ اسلام‌ - ایران‌,تمدن‌ اسلامی‌,تمدن‌ غرب‌,ایران‌ - تا‌ریخ‌ - پهلوی، ۱۳۰۴-۱۳۵۷
    کد کنگره
    ‏BP ۲۲۹/ج۷گ۷ ۱۴۰۲

    گفتمان تمدن اسلامی در ایران دورۀ پهلوی تألیف رسول جعفریان؛ در این کتاب گفتمان دوره پهلوی بر اساس نوشته‌های موجود شامل کتاب و مقاله بررسی و نشان داده شده این نویسندگان چگونه در درون این گفتمان راه خود را در تعقیب اهدافی که داشتند، دنبال می‌کردند.

    ساختار

    کتاب در ده بخش و چهار پیوست به نگارش درآمده است.

    گزارش کتاب

    تاریخ تمدن یک شاخه نسبتاً جدید در شاخه‌های درس تاریخ است؛ به این معنا که پیشینه طولانی ندارد. درواقع در کنار تاریخ سیاسی یا شاخه‌هایی که در وضع رجال- تاریخ و مانند اینها بوده، تمدن تاریخی به عنوان موضوع یک بررسی مستقل تاریخی نبوده است و شاید بشود گفت نخستین بار آن هم نه از دید تاریخی بلکه از دید جامعه‌شناسی، ابن‌خلدون آن را مطرح کرده است. در فرهنگ تاریخ ما مسلمانان، نگاه تمدنی به تاریخ نبوده و غالباً همان نگاه‌های سیاسی و احیاناً اجتماعی غیرپویا به تاریخ گذشته وجود داشته است. نگاه تمدنی نگاهی است که تاریخ را در چارچوب پیشرفت بررسی کند و از همه عواملی که در این زمینه وجود داشته، سخن می‌گوید.

    آنچه سبب می‌شود تا بگوییم نگاه تمدنی نداشته‌ایم، این است که اصطلاحات لازم برای این کار میان ما نبوده است. حتی کلمه تمدن که در لغت به معنای شهرنشینی است و در دوره جدید به معنای تکامل و پیشرفت و ترقی به کار می‌رود، در گذشته ادبی ما تنها در معنای لغوی به کار رفته و به معنای اصطلاحی آن توجه نشده است. در فاصله میان دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی حس تمدن‌خواهی، بخشی از احساساتی بود که در مسلمانان و از جمله ایرانیان پدید آمد. این حس به‌تدریج سبب پدیدآمدن گفتمانی شد که به‌ویژه از حوالی سال 1300 خورشیدی به این سوی شکل گرفت و آثار فراوانی با گرایش‌های مختلف نوشته شد؛ آثاری که هر کدام روی بخشی از مباحث و مؤلفه‌های تمدن اسلامی و از جمله نقد تمدن غرب تمرکز داشت. بخشی از این آثار ترجمه و شماری تألیف بود.

    گفتمان یادشده در ساختن اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران پیش از انقلاب بسیار موثر و از عوامل حرکت جامعه به سمت انقلاب 1357 بود. در این کتاب سعی شده است این گفتمان بر اساس نوشته‌های موجود شامل کتاب و مقاله بررسی و نشان داده شود این نویسندگان چگونه در درون این گفتمان راه خود را در تعقیب اهدافی که داشتند، دنبال می‌کردند.

    درحقیقت در این کتاب دربارۀ ایده‌ای به نام تمدن اسلامی یا گفتمان تمدن اسلامی در مقطعی مشخص سخن گفته شده است؛ مانند اینکه «آیا واقعیتی به نام تمدن اسلامی وجود داشته است که ما امروز دربارۀ وجود و چگونگی‌اش بحث کنیم؟» اینکه چطور می‌توان آن را شناخت یا زنده‌اش کرد و دوباره به دست آورد و اینکه چرا آن را از دست دادیم. کل داستان این است که تمدنی به نام اسلامی در قرون نخستین اسلامی وجود داشت و در «یکصدسال اخیر» دربارۀ آن گفتمانی را شاهدیم که دربارۀ هویت آن تمدن اسلامی و ماهیت آن بحث می‌کند و به ایده‌سازی می‌پردازد.

    در این کتاب این حوزه بحثی را در یک مقطع تاریخی مشخص، گفتمان تمدن اسلامی نامیده و کوشیده شده است پردازش این ایده در پاره‌ای از مهم‌ترین کتاب‌ها و مقالات مرور شود. بخشی از ایده‌ها از جهان عرب، شبه قاره، عثمانی یا حتی از اروپا به اندیشۀ ایرانی وارد شده است، بخشی دیگر زاییدۀ افکار و اندیشه‌های نویسندگان ایرانی است که در تعامل با افکار بیرونی و نیز بر اساس حساسیت‌های فکری و اجتماعی و اقتصادی و به‌ویژه رویدادهای سیاسی در داخل کشور فراهم شده است. این گفتمان همان‌گونه که خود منبعث از افکار و مناسبات اجتماعی و سیاسی و نیاز مشخص زمانه بوده، بر این وضعیت تأثیرگذار هم بوده است. بنابراین در بخشی از این کتاب نویسنده تلاش کرده است دربارۀ این ایده‌ها و تاریخ پیدایش آنها سخن به میان آورد و پاسخ‌های مختلف به پرسش‌های واحد را بنگرد.

    گزارش‌هایی که در این کتاب از آثار مختلف آمده است، بر حسب اشخاص یعنی نویسندگان و آثار آنان است. طبعاً وقتی کتابی از نویسنده‌ای گزارش شده، دیدگاه‌های آن بر حسب ترتیب صفحات و فصول کتاب آمده است. طبعاً برخی از فصول کتاب نیز به نوعی جنبۀ موضوعی دارد؛ چنان‌که فصلی به ادبیات نقادی غرب در قم اختصاص یافته است؛ اما همان نیز ترتیبش بر اساس آثار و نویسندگان آنهاست.

    در بخش نخست کتاب از نخستین نگارش‌ها در حوزۀ تمدن اسلامی در دورۀ پهلوی اول و دوم سخن گفته شده است. در بخش دوم به معرفی آثار چند نویسنده دورۀ پهلوی اول پرداخته شده است که دربارۀ تمدن اسلامی سخن گفته‌اند. ازآنجاکه بر اساس باور نویسنده ادبیات تحول به سمت این مباحث از میانۀ دهۀ پایانی قرن چهاردهم خورشیدی رخ داده است، چند مورد از اندیشه‌های نویسندگان این دوره در این بخش ارائه شده است و در ادامه دورۀ پهلوی اول بحث گردیده است.

    در بخش سوم دو مسئله پیگیری شده است: یکی بالاگرفتن مباحث مربوط به زن در دورۀ پهلوی اول و برخی از کارهای عربی مصر و عراق که در ایران تأثیر گذاشت. دیگر شرح مفصلی از دیدگاه‌های فرید وجدی در کتاب «المرأة المسلمة» که در نقد قاسم امین نوشته و در سال 1309 به فارسی درآمده است.

    با رفتن رضاشاه و بازشدن فضای سیاسی، هم‌زمان که فعالیت برای توده‌ای‌ها و ملی‌ها فراهم شد، مذهبی‌ها نیز فعال شدند. مطابق خواست زمان و نیز بر اساس تغییری که در زبان و اصطلاحات مطابق آگاهی‌های نو و نیازهای تازه پیش می‌آمد، نوشته‌های تمدنی شکل می‌گرفت. این نوشته‌ها انواع و اقسامی داشت و طی نزدیک به چهار دهه تا سال 1357 حجم قابل توجهی از آنها انتشار یافت. در بخش چهارم به تمدن اسلام‌نگاری در دورۀ پهلوی دوم با رویکرد کتاب‌شناختی پرداخته شده است.

    عنوان بخش پنجم «دهۀ تمدن اسلام‌نگاری» است که برای سال‌های 1345 تا 1356 در نظر گرفته شده است؛ به این دلیل که در این دوره کار تحقیق در حوزۀ تمدن اسلامی اولاً کمی جدی‌تر از قبل دنبال شد؛ ثانیاً جهت‌گیری خاصی در ایران در این زمینه داشت که آن را اندکی از دوره‌های دیگر ممتاز می‌کند. انتخاب نوشته‌های چهار نویسندۀ برتر ایرانی در این دوره نشان از آن است که نوعی گفتمان تمدنی در حوزۀ «اسلام» در این دوره شکل گرفت. در این بخش به آثار سید حسین نصر، عبدالحسین زرین‌کوب، محمدرضا حکیمی و سید محمدباقر نجفی و نیز احمد آرام نگاهی افکنده شده است.

    در بخش ششم به گفتمان تمدن اسلامی بین دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی پرداخته شده است. نقد غرب از دید نویسندگان مذهبی قم و حوالی چندان رنگ فلسفی نداشت؛ به این دلیل که اساساً نقد فلسفی غرب از خود غرب آغاز شد و افکارشان توسط شماری از نویسندگان ایرانی تحصیل‌کردۀ غرب و شماری از خود نویسندگان فرنگی به ایران وارد شد. در بخش هفتم نقد تمدن غرب در آثار روشنفکران به بوتۀ بررسی گذارده شده است.

    بخش هشتم کتاب بررسی آثاری است که در قم بین سال‌های 1341 تا 1357 در نقد تمدن غرب نگاشته شده است. در این دوران دو پدیده همراه هم بود: ضدیت با غرب و نقد غرب و دیگری جنبۀ اثباتی تمدن اسلامی و جلوه‌هایی که دارد.

    بخش نهم اختصاص به بررسی نوشته‌های حوزوی دربارۀ تمدن اسلامی و غربی دارد. در این بخش نمونه‌هایی از آثاری که در دفاع از وجه تمدنی اسلامی نوشته شده است، مرور گردیده است.

    در آخرین بخش کتاب دربارۀ انحطاط و ارتقای تمدن با رویکرد سلفی‌گری، به دو مورد پرداخته شده است که وجه مشترک آن دو این بود که با نوعی نگاه اصلاحی به شیعه، هر کدام از زاویۀ دید خود به بحث تمدن اسلامی می‌نگریستند؛ کسروی و حیدرعلی قلمداران.

    در پیوست‌های کتاب نوشتارهایی از محمدتقی شریعتی، حسین خراسانی، شفیعی کدکنی و مهندس بازرگان دربارۀ موضوع تمدن آورده شده است. [۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها