کارنگ، عبدالعلی
نام | عبدالعلی کارنگ |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | ۱۳۰۲ش |
محل تولد | تبریز |
رحلت | 1358ش |
اساتید | |
برخی آثار | سفرنامه کارری |
کد مؤلف | AUTHORCODE06873AUTHORCODE |
عبدالعلی کارنگ (۱۳۰۲-۱۳۵۸ش)، نویسنده، ادیب، خوشنویس و دانشمند ایرانی اهل محله شتربان تبریز بود. وی از اعضای انجمن آثار ملی ایران و از بنیانگذاران کتابخانه ملی تبریز، انجمن خیریه تبریز و مؤسسه انتشارات فرانکلین شعبه تبریز بود.
ولادت
عبدالعلی کارنگ، در زمستان 1302ش، در دربند (کوچه) مقتدر، محله دوهچی (شتربان) تبریز دیده به جهان گشود.
تحصیلات
او که دوران ابتدایی و متوسطه را در مدارس رضوان و سعدی سپری نموده بود، پس از اخذ دیپلم از دانشسرای مقدماتی در 1320ش، وارد خدمت آموزش و پرورش شد و دو سال بعد به ریاست آموزش و پرورش منطقه میانه منصوب گردید.
با وجود اینکه طی یک سال تحصیل در کالج و همچنین دانشسرای مقدماتی، دروس ریاضی را گذرانیده بود، در دانشگاه تبریز به تحصیل در دو رشته زبان و ادبیات فارسی و علوم تربیتی پرداخت.
در سال 1330ش، جهت تحصیلات تکمیلی عازم تهران و استانبول شد، ولی دراستانبول با اطلاع یافتن از وضعیت روحی مادر که طاقت دوری از یگانه فرزندش را نداشت، بدون به پایان رساندن دوره دکترا، به زادگاهش بازگشت و از آن زمان در مدارس عالی، مراکز تربیت معلم و دانشگاه تبریز به تدریس پرداخت.
خدمات فرهنگی
- وی در طول حیاتش، نزدیک به صد تألیف و ترجمه در زمینههای نقد و بررسی کتب فارسی و خارجی، معرفی نسخ خطی، مقالات تحقیقی و... از خود به یادگار گذاشت. حبیب یغمایی در سرمقالههایش جهت رهنمون نویسندگان به نثری ساده و روان، از نثر ساده، روان، سلیس و پخته کارنگ یاد نموده است.
- یکی از کارهای بزرگ کارنگ این بود که توانست اولین کتاب دستور زبان کنونی آذربایجان را به رشته تحریر بکشد و کتاب ادبیات فارسی برای دورههای تحصیلی اول تا پنجم، تاریخ ادبیات فارسی برای کلاسهای چهارم و پنجم و دستور زبان فارسی تألیف نماید.
- او با نوشتن کتاب «تاتی و هرزَنی (دو لهجه از زبان باستان آذربایجان)» در سال 1336ش، توجه دانشمندانی چون پروفسور هینینگ، دکتر ایلیاگر شویچ، پروفسور ژان دمناس، دکتر یان ریپکا، استاد پورداود و... را به خود جلب کرد و از نامههای لطفآمیز بهجایمانده از آنان بهخوبی مشهود است که دقت علمی و موشکافی و امانتداریاش را در نقل مطالب تحسین نمودهاند و میتوان او را از نخستین پژوهشگران زبان و فرهنگ تات شناخت.
- وی با تألیف کتاب «آثار باستانی آذربایجان» که یکی از منحصربهفردترین گنجینههای این دیار است و در 1353ش، بهعنوان کتاب سال شناخته شد، خدمتی فراموشنشدنی در عرصه تاریخ انجام داد که چهرهاش را بهعنوان یک محقق ارزنده خطه آذربایجان تثبیت نمود.
- وی در روزنامه یومیه تبریز، توحید افکار، مجلات یغما، جهان کتاب، معلم امروز، جهان اخلاق، دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز و... مطلب مینوشت.
- او که از بانیان کتابخانه ملی تبریز و از مشاوران و اعضای فعال هیئت مدیره آن بوده و تا آخر عمر، عضو انجمن آثار ملی ایران بود و در غالب کنگرههای ایرانشناسی حضوری چشمگیر داشت، پایهگذار و مدیر شعبه مؤسسه انتشارات فرانکلین در تبریز بود که کتابهایی چند به همت و هدایتش در آن شهر انتشار یافت.
- وی به جهت آشنایی با زبانهای انگلیسی، فرانسه، روسی، عربی و ترکی استانبولی، آثار ترجمه زیادی از خویش بهجای گذاشته است.
- وی از مؤسسین انجمن خیریه تبریز بود و تلاشی کمنظیر در ادامه تحصیل بچههای بیسرپرست مینمود.
- کارنگ که با دست چپ خط شکسته تحریری و با دست راستش، خط نسخ را بسیار زیبا مینگاشت، به دلیل علاقه فراوان به کتاب، کتابخانهاش از لحاظ نسخ چاپی و خطی از مهمترین کتابخانههای شخصی تبریز محسوب میشد.
جایگاه فرهنگی و ادبی
او در جامعه ادب، بهعنوان یک ادیب و دانشمند عاشق به فرهنگ و مدنیت ایرانی شناخته شده بود و خانهاش در محله دوهچی، به جهت رفت و آمد فرهنگیان و صاحبنظران مختلف، به «بیت الاحباب» معروف بود.
خصوصیتی که وی را از دیگر نویسندگان و مترجمان متمایز میساخت، اخلاق حرفهای او بود. بدون کسب اجازه از نویسنده اثر، دست به ترجمه نمیزد. مینورسکی در نامههایش، کارنگ را دوست مهربان خطاب نموده و عبدالحسین زرینکوب نیز از او بهعنوان فردی کمنظیر در پژوهش و تحقیق و حوزه علم و ادب یاد میکند.
آثار
وی علاوه بر تألیف و ترجمه کتب و نوشتن مقاله در نشریههای متعدد (که به برخی از آنها اشاره شد)، بر کتب زیادی مقدمه نوشته است که کتب زیر، از آن جمله است:
- بحثی درباره زبان آذربایجان؛
- هفت شهر نظمی؛
- وحدت و تنوع در تمدن اسلامی؛
- قیام آذربایجان و ستارخان.
در این میان، یکی از مهمترینها، مقدمهای بر «حیدربابایه سلام» شهریار میباشد. البته پس از فوت شهریار، طی چاپهای متعددی که از آن کتاب صورت گرفته، مقدمه کارنگ به خط زیبای میرزا طاهر خوشنویس از آن حذف گردید.
وفات
وی در روز سهشنبه 21 فروردینماه 1358ش، چشم از جهان فروبست و در قبرستان «قومتپه» تبریز، به خاک سپرده شد. در سال 1377ش، پیکر این انسان بزرگ و فرهنگساز، به قطعه هنرمندان تبریز منتقل گردید[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام