نيل الأمل في ذيل الدول
نيل الأمل في ذيل الدول | |
---|---|
پدیدآوران | ملطی، عبدالباسط بن خلیل (نويسنده) تدمری، عمر عبدالسلام (محقق) |
ناشر | المکتبة العصرية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 2002م , 1422ق |
چاپ | 1 |
موضوع | کشورهاي اسلامى - تاريخ - سال شمار کشورهاي عربي - تاريخ - سال شمار |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 9 |
کد کنگره | /ع2ن9 38/2 DS |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نيل الأمل في ذيل الدول، اثر زینالدین عبدالباسط بن خلیل بن شاهین ظاهری ملطی حنفی (844-920ق)، ذیل و تکملهای است بر کتاب «دول الإسلام» ذهبی که حوادث، وقایع و وفیات دولت ممالیک مصر، بین سالهای 744 تا 896ق را در خود جای داده و با تحقیق عمر عبدالسلام تدمری به چاپ رسیده است.
اهمیت کتاب
اهمیت و ارزش تاریخی کتاب، آنگاه مشخص میشود که به این نکته توجه نمود که این اثر، دربردارنده تاریخ مدتی طولانی از دوران حکومت دولت ممالیک در مصر، شام، حجاز و یمن میباشد؛ دورانی که شامل بیش از یک و نیم قرن است و مهمتر از آن، این است که مؤلف به دلیل سفر به بلاد مغرب و اندلس و اقامت چندین ساله در این مناطق و آشنایی و مراودت با بزرگان سیاست و اهل علم، خود شاهد بسیاری از وقایع بوده و آنها را بهعنوان یک شاهد عینی، ثبت نموده است. علاوه بر این، وی مورخ مدتزمانی متأخر از دولت ممالیک میباشد؛ یعنی دورانی که مصادر و منابع مربوط به تاریخ آن، به شکلی ملحوظ، کم و اندک میباشد[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز گردیده و مطالب بهصورت سالشمار، در هشت جزء،
در سه جلد، تنظیم شده است؛ بهگونهای که از جزء اول تا چهارم در جلد اول و از جزء پنجم تا هشتم، در جلد دوم جای گرفته و جلد سوم نیز به ادامه فهارس مذکور در جلد دوم، اختصاص یافته است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ابتدا شرح حال مفصلی از نویسنده و خاندان وی، ارائه گردیده[۲] و سپس، ضمن توصیف نسخ خطی کتاب[۳]، روش نویسنده در تدوین مطالب توضیح داده شده[۴] و سپس، به اهمیت کتاب[۵] و اقدامات تحقیقی صورتگرفته بر روی آن، اشاره شده است[۶].
در مقدمه کوتاه مؤلف، ضمن اشاره به موضوع کتاب، به بیان این نکته پرداخته شده است که مطالب این اثر، ذیل و ادامه حوادث و وقایع مذکور در کتاب «دول الإسلام» شمسالدین ذهبی است[۷].
جلد اول، دربردارنده چهار جزء، به شرح زیر است:
جزء اول: حوادث و وفیات سال 744 تا سال 760ق؛
جزء دوم: از سال 761 تا آخر سال 800ق؛
جزء سوم: از سال 801 تا آخر سال 820ق؛
جزء چهارم: از سال 821 تا آخر سال 840ق.
جلد دوم نیز چهار جزء زیر را شامل شده است:
جزء پنجم: از سال 841 تا آخر سال 860ق؛
جزء ششم: از سال 861 تا آخر سال 875ق؛
جزء هفتم: از سال 876 تا آخر سال 890ق؛
جزء هشتم: از سال 891 تا آخر سال 896ق[۸].
نویسنده در ارائه مطالب کتاب، از بسیاری از کتب تاریخی پیش از خود تبعیت نموده و مطالب را بهصورت حولیات یا سالشمار، ارائه نموده است؛ بدین صورت که در هر سال، ابتدا اخبار، وقایع و حوادث آن سال را ذکر نموده و سپس به ذکر تراجم وفیات اعلام هر سال، متناسب با حوادث و اتفاقاتی که رخ داده، برحسب تتابع تاریخی با ایام و سالها، پرداخته است. در هر مورد نیز مطالب را با ماه محرم همان سال آغاز نموده و پس از ذکر وقایع و حوادث اتفاقافتاده در آن ماه و اشاره به وفیاتی که در آن اتفاق افتاده، به وقایع ماه صفر و پس از آن ربیعالاول و همینطور تا آخرین ماه هر سال، پرداخته است. بعد از آن نیز به ذکر مجموعه کوچکی از حوادث و وفیاتی که به علت بعد مکان و دور بودن از مصر، برای وی مسجل نشده است که در کدام ماه اتفاق افتاده، پرداخته است؛ بنابراین میتوان گفت که روش مؤلف در این کتاب، سالشمار و ماهشمار میباشد[۹].
مطالب هر ماه، با عبارت «و في شهر كذا...» و هر خبر یا ترجمه و شرح حال، با عبارت «و فيه» آغاز شده است. اما در مواردی که مشخص نیست آن خبر یا وفات، در کدام ماه اتفاق افتاده، از عبارت «و فيها» استفاده شده است[۱۰].
نکته قابل توجه پیرامون کتاب، آن است که ترتیب ذکر و امتزاج وفات با حوادث و اخباری که در کتاب ذکر شده، با ترتیب و روشی که ذهبی در کتاب خود، یعنی «دول الإسلام» که مؤلف کتاب خود را ذیل و تکمله آن دانسته، متفاوت است؛ زیرا روش ذهبی به این صورت است که ابتدا، تمام حوادث و وقایع یک سال را ذکر نموده و سپس در پایان، فقط یک مرتبه، به ذکر وفیاتی که در آن سال اتفاق افتاده، پرداخته است. این روشی است که مؤلف در اثر دیگر خود، تحت عنوان «الروض الباسم» که کتابی تاریخی است، از آن تبعیت نموده، اما در کتاب حاضر، از آن عدول کرده و فاصلهای میان حوادث و وفیات، نینداخته است و گویا بر این امر تأکید داشته است که وفیات اعلام، در ذات خود، حادثه و واقعهای خاص میباشد[۱۱].
ازآنجاکه مطالب کتاب، با بیان وقایع سال 744ق، یعنی سالها پیش از به دنیا آمدن مؤلف (حدودا یکصد سال)، آغاز گردیده است، بنابراین وی در بیان مواد تاریخی این دوران، از کتب و نوشتههای پیش از خود، بهره برده است که از جمله آنها، میتوان به «السلوك لمعرفة دول الملوك» مقریزی، «إنباء الغمر بأنباء العمر» ابن حجر عسقلانی (دوست پدر مؤلف)، «عقد الجمان في تاريخ أهل الزمان» بدرالدین عینی، «النجوم الزاهرة في ملوك مصر و القاهرة» ابن تغری بردی، «التبر المسبوك في الذيل علی السلوك» سخاوی و... اشاره نمود. این منابع، در تألیف اثر دیگر مؤلف، یعنی «الروض الباسم» نیز مورد استفاده قرار گرفته است. البته نباید این نکته را فراموش نمود که پیش از همه این منابع، پدر مؤلف، خلیل بن شاهین، که خود مورخی بزرگ بود، منبعی زنده و نزدیکتر از سایر منابع، برای وی بشمار میآمد[۱۲].
از جمله ویژگیهای کتاب، این است که سالهای پایانی کتاب، حکایتگر دورهای از روابط فشرده بین دولت ممالیک و عثمانیها در حالات مختلف صلح و جنگ بوده و شامل امور مهم و مختلفی همچون خاطرات و اخبار روزمره سلاطین ممالیک، اخبار رجال سیاسی، نظامی و اداری دولت، متدینین، علما، عامه مردم و عجایب، غرایب و نوادر بوده، همچنانکه به مسائلی که مربوط به امور عمرانی، اقتصادی، تجاری، زراعی، آب و هوا، احوال طبیعت، زلزله، سیل، آتشسوزی و حالات کسوف و خسوف، بالا و پایین رفتن قیمت اجناس در بازار، خشکسالی و نباریدن باران، قافلههای حجاج، بادها و طوفانها، بیماریهای فراگیر، گرما و سرما، آشوبها و جنگها و مسائل سیاسی و دیپلماتیک با سلاطین عثمانی و سایر ممالک، جشنها و رسوم سلطنت، مناصب و وظایف و اصطلاحات آن، وضعیت اقلیتهای دینی و اهل ذمه از نصاری و یهود در میان جوامع اسلامی، فتح قبرس، جنگ رودس، دزدیهای دریایی و سایر معلوماتی که نویسنده، تنها مورخی بوده که بدانها پرداخته و آنها را به تصویر کشیده است؛ زیرا بیشتر این امور، مطالبی است که در سایر منابعی که به تاریخ این فترت تاریخی پرداختهاند، یافت نمیشود[۱۳].
از دیگر ویژگیهای کتاب، این است که این اثر، دربردارنده حجم قابل توجهی از تراجم اعلام، مخصوصا اعلام قرن نهم هجری و معاصران مؤلف میباشد. این در حالی است که بسیاری از افراد، در موسوعه معروف سخاوی، تحت عنوان «الضوء اللامع لأهل القرن التاسع» نیز نیامده و میتوان گفت که ترجمه این افراد، فقط در همین کتاب، ذکر شده و از این لحاظ، این اثر، کتابی منحصربهفرد میباشد[۱۴].
مطلب دیگری که میتوان از آن بهعنوان ویژگی کتاب نام برد، این است که نویسنده، تنها به نقل و اقتباس از کتب پیشینیان اکتفا نکرده، بلکه بهعنوان مورخی ناقد و تیزبین، به نقد و بررسی مطالب ذکرشده، پرداخته است. البته این مطلبی است که در کتاب دیگر وی «الروض الباسم» نیز بهخوبی مشهود و ملموس است[۱۵].
در پایان، شایسته است که به این نکته اشاره نمود که همچنانکه نویسنده در تدوین مواد تاریخی و مطالب کتاب خود، از منابع و مصادر مورخین پیش از خود استفاده نموده است، بسیاری از مورخین معاصر و متأخرین از وی نیز از این کتاب، استفاده نموده و حتی برخی، آن را بهعنوان منبع اصلی و مصدر اساسی آثار خود انتخاب نموده و بخش عظیمی از مطالب آن را، در کتاب خود، منعکس کردهاند که از جمله آنها، میتوان از «ابن اباس»، صاحب کتاب «بدائع الزهور في وقائع الدهور» نام برد[۱۶].
وضعیت کتاب
ازآنجاکه نویسنده حوادث و وفیات را بدون عناوین ذکر نموده است، محقق برای تسهیل در یافتن مطالب و عدم آمیختگی آنها با یکدیگر، اقدام به ایجاد عناوین برای آنها نموده است. همچنین برای برای شناسایی تراجم وفیات، از نام معروف هریک استفاده نموده و آنها را شمارهگذاری کرده است[۱۷].
از جمله ویژگیهای کار محقق، آن است که در ثبت نص کتاب، رعایت امانت را کاملا مد نظر قرار داده، ولذا متن را با تمام خطاها و اغلاط و الفاظ عامیانهای که مؤلف بهکار برده، ذکر کرده و آنها را در پاورقیها، تصحیح نموده است[۱۸].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص58
- ↑ ر.ک: همان، ص7-55
- ↑ ر.ک: همان، ص55
- ↑ ر.ک: همان، ص57
- ↑ ر.ک: همان، ص58
- ↑ ر.ک: همان، ص70
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، ص77
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، همان، ص70
- ↑ ر.ک: همان، ص57
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص57-58
- ↑ ر.ک: همان، ص58-59
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص66-67
- ↑ ر.ک: همان، ص70
- ↑ ر.ک: همان، ص70-71
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.