موقعیت و داستان: هنر روایت شخصی
موقعیت و داستان: هنر روایت شخصی | |
---|---|
پدیدآوران | گورنیک، ویویان (نویسنده) هاشمیان، آزاده (مترجم) |
ناشر | چشمه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 0ـ1033ـ01ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
موقعیت و داستان: هنر روایت شخصی تألیف ویویان گورنیک، مترجم آزاده هاشمیان؛ ویویان گورنیک در این کتاب آثار غیرداستانی نویسندگانی چون مارگریت دوراس، جون دیدیون، اسکار وایلد و جرج اورول را بررسی میکند و به خواننده ابزاری برای نقد و سنجش جستار یا «مموآر» میدهد. داشتن چنین معیاری هم بر خلق و هم بر درک عمیقتر آثار هنری غیرداستانی تأثیر میگذارد.
گزارش کتاب
میگویند ادبیات داستانی تقلید واقعیت است و از اینرو چهبسا روایت شخصی قدیمیترین نوع داستانگویی است؛ اما اخیراً هنر به شکل واقعیت ناب طرفداران خود را در جهان یافته و در ایران هم مجله و کتاب و پادکستهای بسیاری با الهام از واقعیت منتشر شده و مخاطبان فراوانی یافته است. علاقمندان ادبیات واقعیت از بحثهای این کتاب بسیار خواهند آموخت و به آن رجوع خواهند کرد. این کتاب با وجود حجم کم، خیلی زود به یکی از کتابهای مرجع اصلی آموزش ادبایت غیرداستانی تبدیل شد و به محافل ادبی و دانشگاهی راه یافت.
نوشتههایی که آن را روایت شخصی مینامیم، غالباً به قلم کسانی نوشته میشود که فقط خودشان را با توجه به موضوعی دمدستی تصویر میکنند. این ارتباط از نوع نزدیک است؛ درواقع ارتباطی حیاتی است. از مواد خام زندگی تراشنخوردۀ نویسنده راویای ساخته میشود که وجودش بر روی صفحه ضروری است تا قصه روایت شود. این راوی تبدیل به پرسونا میشود. لحنش، زاویۀ دیدش، ضربآهنگ جملههایش، آنچه برای مشاهده انتخاب کرده و آنچه کنار گذاشته همه و همه در خدمت موضوع است؛ با این وجود نگاهی که راوی یا پرسونا به مسائل دارد، بیشتر از بقیه دیده میشود.
اما خلق پرسونا در جستار یا مموآر حیاتی است؛ این ابزار روشنگری است. بدون آن نه موضوعی در کار است نه داستان. برای دستیابی به آن نویسندل مموآر یا جستار درست مثل رماننویس یا شاعر باید یاد بگیرد در زوایای روح خود کاوش کند: نهتنها هر دو دسته در تلاشاند بفهمند چرا کسی صحبت میکند، بلکه باید بدانند چه کسی صحبت میکند.
ویویان گورنیک در این کتاب آثار غیرداستانی نویسندگانی چون مارگریت دوراس، جون دیدیون، اسکار وایلد و جرج اورول را بررسی میکند و به خواننده ابزاری برای نقد و سنجش جستار یا «مموآر» میدهد. داشتن چنین معیاری هم بر خلق و هم بر درک عمیقتر آثار هنری غیرداستانی تأثیر میگذارد. خوانندۀ کتاب فصلبهفصل متوجه تفاوت محسوس وسعت دید خودش به آثار غیرداستانی خواهد شد و هنر نویسنده نیز در همین است: نقل این دانش نه به شکل درس، بلکه ناخودآگاه و در ضمن لذتبردن از خوانش و مرور ادبیات.
گورنیک از نویسندگان صاحب سبک ادبیات غیرداستانی است که آثارش در این حوزه برای ادیبان و منتقدان شناخته شده است. او با اتکا به تجربۀ سالها تدریس در رشتههای گوناگون نوشتن خلاق به مخاطب میآموزد که چگونه میتوان ناداستانی از منویات شخصی و درونی خود بنویسد بیآنکه سوژه به طرز رقتانگیزی خودشیفته و خودمحور به نظر برسد. گورنیک با سبکی تحسینبرانگیز ساده و به دور از پیچیدگی با مثالهایی از اسکار وایلد، جون دیدیون، سیمور کریم و دیگران بحث خود را پیش میبرد و ویژگی بارز اثرش در این است که گسترۀ واکاوی ادبیاش نویسندگان ناشناختهای چون ژان آمری، ژورنالیسم ساکن بلژیک، تا ناتالیا گینزبورگ نویسندۀ نامآشنای ایتالیایی را شامل میشود. او به روش خود نمونههای ادبی را ماهرانه و با استادی تمام در قالب منحصربهفردی خلاصه و موجز میکند و این میتواند رویکردی مناسب برای خوانندگانی باشد که تازه میخواهند با سبک ناداستان آشنا شوند. او معتقد است تمام آن لذتی را که از خواندن رمان و شعر میبریم میتوانیم در بافتاری ادبی از خواندن تمام جستارها و مموآرها نیز ببریم با این تفاوت که در این مورد کمتر از این لذت آگاهایم. او میگوید وقتی آمری را میخواندم و کریم در گوشم طنین میانداخت، تازه میفهمیدم دارم جستار را مثل شعر و رمان و در همان نوع بافتار میخوانم؛ بافتاری که به رابطۀ میان زندگی و واقعیت وسعت میبخشد.[۱]
پانويس