مخطوطات في الأمثال العربية
مخطوطات في الأمثال العربية | |
---|---|
پدیدآوران | حداد، فیصل مفتاح (نويسنده) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1439ق - 2018م |
چاپ | 1 |
شابک | 978-2-7-451-1429-7 |
موضوع | ضرب المثلهای عربی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | 3م4ح 2522 PJA |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مخطوطات في الأمثال العربية، مشتمل بر آثاری همچون: كتاب الجوهرة في الأمثال، الفرائد و القلائد، كتاب أفعل، الكلم الروحانية في الحكم اليونانية، رسالة الأمثال البغدادية، كتاب الأمثال، نوابغ الكلم، الفريدة في الأمثال و الآداب و كتاب الرموز است. این آثار ادبی کهن، به موضوع امثال اختصاص یافته و توسط فیصل مفتاح حداد در این کتاب گردآوری و تحقیق شدهاند.
الجوهرة في الأمثال
نوشته ابوعمر احمد بن محمد بن عبدربه اندلسی (246-328ق)، از عالمان ادبیات عرب و شاعر است.
نوشتار حاضر کتاب مستقلی در امثال نبوده و در حقیقت قسمتی از کتاب «العقد الفريد» نویسنده است که به امثال اختصاص یافته است. نویسنده بسیاری از امثال را از کتاب «الأمثال» ابوعبید قاسم بن سلام نقل کرده و مواردی را نیز بر آن افزوده است. محقق این قسمت از کتاب «العقد الفريد» را در قالب کتابی مستقل و همراه با تحقیق عرضه کرده است[۱].
نویسنده، مطالب را با سخنانی از پیامبر اکرم(ص) آغاز نموده، سپس به مثلهای علما پرداخته است. در ادامه از امثال اکثم بن صیفی و بزرگمهر سخن به میان آورده است. امثال عرب که توسط ابوعبیده روایت شده، بههمراه موارد مشابه از مثلهای عامیانه، همچنین مثلهایی که شاعران دوران جاهلیت و اسلام در اشعار خود استفاده کردهاند، دیگر مطالب را به خود اختصاص داده است[۲].
كتاب الفرائد و القلائد
اثری از ابوالحسین محمد بن حسین (حسن) صغانی، معروف به اهوازی (م 330ق) است.
در این نوشتار که به امثال اختصاص یافته، الفاظ و عبارات کوتاه و مختصر بهعنوان مثل گردآوری شده که بالغ بر یکهزار مورد است[۳].
کتاب در هشت باب تنظیم شده است. نخستین باب به فضیلت علم و عقل اختصاص یافته است. استعانت بر زهد و عبادت، ادب سخن گفتن، حسن سلوک و رفتار، ادب نفس، مکارم اخلاق، حسن سیاست و حسن بلاغت، مطالب سایر ابواب کتاب را شامل شده است.
اشتمال این اثر بر سخنان حکیمانه، پندآمیز و مطالبی در سیاستورزی موجب شده است تا سلاطین و امرا به آن توجه ویژه نموده و همواره در دسترس داشته باشند[۴].
كتاب أفعل
این اثر، تألیف اسماعیل بن قاسم، معروف به ابوعلی قالی بغدادی (متوفای 356ق)، از عالمان بزرگ ادبیات، نحو و لغت است.
این اثر، به مجموعهای از امثال بر وزن کلمه «أفعل» اختصاص یافته که در حقیقت گونهای از انواع مثل بشمار آمده است[۵].
نویسنده، نخست الفاظ بر وزن «أفعل» را که در امثال بهکار رفته، بدون رعایت هیچ ترتیبی ذکر کرده، سپس مثلهای مرتبط با آنها را ذکر نموده است. وی در این راستا به سخنان عرب دوران جاهلی و پس از آن و همچنین اشعار آنان استشهاد نموده است. وی در طرح هریک از مثلها توضیحاتی پیرامون منشأ آنها داده و در مواردی نیز به معرفی برخی افراد که نام آنها در برخی از امثال آمده پرداخته است[۶]. نویسنده در پایان اثر، مثلهای مختلف و متنوعی را در ضمن یک باب جمعآوری کرده است[۷].
الكلم الروحانية في الحكم اليونانية
نوشتهای از ابوالفرج بن هندو (متوفای 420ق)، کاتب، ادیب و شاعر است.
این کتاب به سخنان حکمتآمیز فلاسفه یونان اختصاص یافته و نویسنده آن را به درخواست دوست خود ابومنصور ابراهیم بن علی دیورا به نگارش درآورده است.
کتاب حاوی مطالبی است که ابن هندو از یونانی به عربی ترجمه کرده؛ ضمن اینکه مشتمل بر مواعظ و سخنانی است که به وی نسبت داده شده است.
نویسنده پس از ذکر عبارت «من كلام...» به سخنان حکمتآمیز افراد مختلف اشاره کرده است. وی در مواردی سخنان آنان را با استشهاد به اشعاری از شعرای عرب همراه کرده و توضیحاتی پیرامون آنها داده است.
وی مطالب کتاب را نخست با سخنانی حکیمانه از افلاطون آغاز کرده، سپس سخنانی را از دیگر عالمان و حکمای یونان نظیر ارسطو، سقراط و گفتگوهای میان او و ارسیجانس، اومیروس اسکندر، باسلیوس، فیثاغورس، بقراط و... نقل کرده است.
در ادامه، نویسنده فصلی را به امثال حکمای یونان اختصاص داده است. در پایان کتاب اشعار حکیمانهای را که از یونانی به عربی ترجمه کرده، ذکر نموده است[۸].
رسالة الأمثال البغدادية التي تجري بين العامة
نوشته ابوالحسن علی بن مفضل مؤیدی طالقانی (متوفای 421ق) است.
رساله یادشده که به امثال اختصاص یافته است، در حقیقت لهجه و گویش عامیانه عربی در قرن چهارم هجری قمری را در خود جای داده است.
علیرغم مشتمل بودن این رساله بر برخی از کلمات و عبارت ناشایست و تعبیرات غیر صحیح، محقق به دلایل مختلف و از جمله حفظ امانت در نقل مطالب تلاش کرده در موارد غیر ضروری از حذف یا اصلاح چنین عباراتی خودداری نماید.
این رساله، گویای وجود لهجه عامیانه در کنار لهجه فصیح عربی در قرن یادشده است[۹].
ضمن اینکه فضای فرهنگی حاکم بر طبقه عوام آن دوره را در جهات مختلف به تصویر کشیده است[۱۰].
مثلهای این رساله بر اساس حروف الفبا تنظیم شده است[۱۱]؛ لکن نویسنده در ذکر کلمات تنها به کلمه نخست توجه کرده، ازاینرو ترتیب دقیقی را در ذکر کلمات رعایت ننموده؛ ضمن اینکه برخی کلماتی که با الف و لام آغاز شده، در باب الف ذکر نموده است. از اشکالاتی که بر رساله گرفته شده، تکرار برخی از مثلها است[۱۲].
محقق تلاش کرده تا به تصحیح و استخراج و مستندسازی مطالب رساله بپردازد؛ ازاینرو برخی از اشتباهات املایی ناسخ رساله را برطرف کرده، لکن خطاهای نحوی موجود را که به گویش عامیانه مرتبط بوده، به حال خود رها کرده است. وی علیرغم استخراج و مستندسازی مثلهای کتاب، نتوانسته بسیاری از آنها را در منابع دیگر رهگیری نماید[۱۳].
كتاب الأمثال
اثری از ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری (متوفای 429ق)، شاعر، لغوی، کاتب و تاریخنگار است.
این کتاب، مشتمل بر بیش از یکصد باب است. نویسنده در هر باب آنچه را از قرآن در معنای موضوع آن وارد شده، آورده است، سپس در پی آن خبر منقول، سخن عرب و خاصه و عامه و شعر را در آن مورد ذکر کرده است[۱۴].
نویسنده باب اول کتاب را به موضوع عقل اختصاص داده و ضمن اشاره به سخنان حکمتآمیز و مثلهایی درباره عقل، به موضوعهایی همچون فضل علم و علما، شکر، صبر، قناعت و... پرداخته[۱۵] و پایانبخش مطالب کتاب را موضوع هدیه قرار داده است[۱۶].
نوابغ الكلم
نوشته محمود بن عمر بن محمد بن عمر خوارزمى (476-538ق)، مشهور به جارالله زمخشری، مفسر، ادیب، زبانشناس و خطیب برجسته است.
این اثر، مشتمل بر سخنان کوتاه، حکمیانه، پندآمیز و بهصورت آهنگین (مسجع) است که بر اساس موضوع یا ایدهای تنظیم نشده است[۱۷]. در برخی از منابع از این اثر با عنوان «الكلم النوابغ» یاد شده است[۱۸]. گفته شده است که تاریخ نگارش این اثر پس از سال 512ق، است[۱۹].
به جهت اهمیت این اثر، شرحهای متعددی بر آن نگاشته شده است[۲۰]. همچنین برخورداری عبارات متن کتاب از دقت، ظرافت، وضوح معنا و زیبایی الفاظ و... آن را در شمار متون بلاغی ارزشمند قرار داده که ستایش برخی از عالمان را برانگیخته[۲۱] و سبب شده است تا برخی از نویسندگان نظیر جلالالدین سیوطی و مؤلف «درر الكلم و غرر الحكم»، سبک و روش این کتاب را در تدوین آثارشان مد نظر قرار دهند[۲۲].
كتاب الفريدة في الأمثال و الآداب
نوشته شمسالمعالی ابوالحسن قابوس بن ابیطاهر وشمگیر (متوفای 403ق) از امرای آل زیار است.
گفته شده است این اثر در حقیقت مختصر کتاب الفرائد و القلائد، نوشته ابوالحسن اهوازی است که نویسنده آن را به هدف تربیت والیان و عاملانی که زیر نظر وی بودهاند، تألیف کرده و نام یادشده را بر آن نهاده است. فرازی از مقدمه اثر و همچنین محتوای ابواب مختلف آن و شواهدی دیگر این سخن را تأیید مینماید[۲۳].
لازم به ذکر است که نویسنده علاوه بر اختصار کتاب در مواردی در برخی از کلمات تصرف نموده و تغییر داده است. وی در باب نخست که به فضیلت علم و عقل اختصاص یافته، عبارت «و العمل به أکمل شرف» ذکر کرده است؛ درصورتیکه این عبارت در کتاب اصلی، «و العمل به أجل شرف» آمده است.
همچنین در مطالبی که در جهل است، عبارت «الجهل مطية من ركبها زل و من صحبها ذل» را آورده؛ درحالیکه در کتاب الفرائد و القلائد، «الجهل مطية من ركبها ذل و من صحبها ضل» آمده است. با مقایسه دو کتاب چنین تغییراتی در سرتاسر این کتاب قابل ملاحظه است. همچنین باید اضافه کرد که نویسنده در اختصار و نقل عبارات، ترتیب کتاب اصلی را رعایت نکرده است؛ مانند عبارت «دولة الجاهل کالغريب...» که جایگاه آن در دو کتاب متفاوت دیده میشود[۲۴].
كتاب الرموز
تألیف ابوالعباس احمد بن ابیالسرح (متوفای قرن سوم هجری) کاتب است.
نوشتار حاضر از کهنترین آثاری است که به موضوع عادات عربهای جاهلی و خرافات آنان پرداخته است[۲۵]؛ عادات و خرافاتی که در کتب ادب عرب بهعنوان اوابد مطرح شده است.
عدم وجود اثری مستقل درباره موضوع یادشده، نویسنده را بر آن داشته است تا با جمعآوری مطالب پراکنده، این اثر را به نگارش درآورد. اثر یادشده در تاریخ دویستوهفتادوچهار هجری قمری به نگارش درآمده است.
نویسنده در این کتاب از سه قسم رموز طبیعی، فوق طبیعی و رموزی با دو خصوصیت طبیعی و فوق طبیعی سخن به میان آورده است.
ایشان از عادات عربها در ایام قحطی و خشکسالی سخن به میان آورده و رفتار و برخورد آنان در جهت برونرفت از این مشکل را ذکر کرده است. وی همچنین به عادتهای آنها در خصوص برخی مسائل خانواده، همچنین نوع برخورد آنها با مسئله چشمزخم یا جادو و چگونگی برطرف کردن آن را اشاره کرده است. نام برخی از مهرهها که در جاهلیت تأثیراتی جادویی برای آنها قائل بودهاند، بهاضافه رقیههایی که برای حالاتی همچون چشمزخم در نظر گرفته شده است، نیز از جمله مطالبی است که نویسنده متعرض آنها شده است[۲۶].
محقق این مجموعه، تلاش کرده است تا در سرتاسر آن به شرح و توضیح و بیان معنای کلمات دشوار و نامأنوس متن در پاورقی کتاب بپردازد[۲۷]. وی همچنین توضیحاتی پیرامون برخی شخصیتها و اماکن که در متن آمده، داده است[۲۸] و در مواردی به استخراج و مستندسازی برخی مطالب، آدرسدهی آیات قرآن[۲۹] و اشاره به اختلاف عبارات در برخی نسخ در پاورقی کتاب پرداخته است[۳۰].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، ص6
- ↑ ر.ک: متن کتاب، همان، ص18
- ↑ ر.ک: همان، ص200
- ↑ ر.ک: همان، ص200؛ مقدمه محقق، همان، ص8-9
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، همان، ص12
- ↑ ر.ک: متن کتاب، همان، ص246-249
- ↑ ر.ک: همان، ص310-312
- ↑ ر.ک: همان، ص36 و 314-364؛ مقدمه محقق، همان، ص13-14
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ج2، ص3 و 5 و 8
- ↑ ر.ک: همان، ص11-12
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص10-11
- ↑ ر.ک: همان، ص12-13
- ↑ ر.ک: همان، ص21
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج2، ص110-113
- ↑ ر.ک: همان، ص186
- ↑ ر.ک: بهیجه باقر الحسنی، ص42
- ↑ ر.ک: سرکیس، یوسف الیان، ج1، ص975-976؛ صالحیه، محمد عیسى، ج3، ص114
- ↑ ر.ک: حسینی، بهیجه، ص837-838
- ↑ ر.ک: حبشى، عبدالله محمد، ج3، ص2382-2383
- ↑ ر.ک: حسینی، بهیجه، ص837
- ↑ ر.ک: همان، ص841
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ج2، ص37-38
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص200-202؛ همان، ج2، ص202
- ↑ ر.ک: سزگین، فؤاد، ج1، ص263
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ج2، ص40-43
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص82 و ص231؛ ج2، ص188 و ص196 و ص209
- ↑ ر.ک: همان، ص37؛ همان، ص211
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص102 و 112
- ↑ ر.ک: همان، ج1، ص241
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- صالحیه، محمد عیسى، «المعجم الشامل للتراث العربي المطبوع»، قاهره، المنظمة العربية للتربية و الثقافة و العلوم، معهد المخطوطات العربية، 1992م، چاپ اول.
- حبشى، عبدالله محمد، «جامع الشروح و الحواشي»، ابوظبی، هيئة أبوظبي للثقافة و التراث، المجمع الثقافي، 1427ق، چاپ دوم.
- سرکیس، یوسف الیان، «معجم المطبوعات العربية و المعربة»، قم، کتابخانه عمومى حضرت آیتاللهالعظمى مرعشى نجفى(ره)، 1410ق، چاپ اول.
- سزگین، فؤاد، «تاريخ التراث العربي»، حجازى، محمود فهمى، قم، کتابخانه عمومى حضرت آیتاللهالعظمى مرعشى نجفى(ره)، 1412ق، چاپ دوم.
- زمخشری محمود بن عمر، «المحاجاة بالمسائل النحوية»، بغداد - مطبعة أسعد، 1973م.
- حسینی، بهیجه، مقاله «الكلم النوابغ 1»، نشریه العرب، سال پنجم، ربیعالاول، 1391، ج9، ص836-844، درج در پایگاه تخصصی مجلات نورمگز.