متونی از فیلسوفان بزرگ اگزیستانس
متونی از فیلسوفان بزرگ اگزیستانس | |
---|---|
پدیدآوران | کییرکهگور، سورن (نویسنده)
نیچه، فردریک (نویسنده) دیلتای، ویلهلم (نویسنده) هایدگر، مارتین (نویسنده) پزشک، منوچهر (مترجم) |
ناشر | نقد فرهنگ |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 5ـ74ـ7919ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
متونی از فیلسوفان بزرگ اگزیستانس تألیف کییرکهگور، نیچه، دیلتای، یاسپرس و هایدگر؛ مترجم منوچهر پزشک؛ متون این کتاب با عطف نظر به این واقعیت که هر کدام از این فلاسفه شیوۀ خاصی برای پرداختن به اگزیستانس داشتهاند، گردآوری شدهاند تا از این طریق بتوان از چشماندازهای گوناگون به این موضوع فلسفی نگریست.
گزارش کتاب
دهههای پایانی قرن نوزدهم و دهههای آغازین قرن بیستم شاهد بروز و ظهور نحلهای در فلسفه با عنوان اگزیستانسیالیسم بود. این گرایش فلسفی با تأکید بر اهمیت انسان و نقش و جایگاه آن و نیز توجه به زندگی انضمامی انسان، تأثیرات عمدهای بر فلسفه گذاشت و نشان داد که وجود واقعبودۀ آدمی نیز باید سهم مناسب خود را در فلسفهورزیهای ما داشته باشد. با اگزیستانسیالیسم، نحوۀ خاص وجود انسان محل تأمل فلسفی قرار گرفت. اگرچه بسیاری از فیلسوفانی که اگزیستانسیالیست خوانده شده بودند، از پذیرفتن این عنوان امتناع ورزیدند، اما نقطۀ مشترک آنها توجه ویژهای بود که به وجود خاص انسان داشتند.
از کییرکهگور و نیچه معمولاً به عنوان پدران اگزیستانسیالیسم نام برده میشود و البته تقدم با کییرکهگور است؛ زیرا نیچه به موضوعات دیگری هم پرداخته است. دیلتای هم از فیلسوفان مهم و اثرگذار این مکتب است و سرانجام یاسپرس و هایدگر که هر دو از فیلسوفان اصلی این مکتب به شمار میآیند. یاسپرس چند سالی زودتر از هایدگر اثری در این زمینه منتشر کرد؛ اما وقتی هایدگر اثر عظیم خود «هستی و زمان» را در سال 1927 میلادی منتشر کرد، آن اثر یاسپرس را تحتالشعاع قرار داد. اما این کتاب فوقالعاده دشوار بود؛ زبان مغلق و استدلالهای پیچیدۀ هایدگر فهم آن را بسیار سخت مینمود. یاسپرس سپس آثاری نوشت که قسمتی از آن در همین ترجمه آمده است و در آن با قبول تقریباً بخش اعظم اندیشۀ او، سخنان او را با غموض کمتر بیان کرد.
با این وجود نباید تصور کرد که یاسپرس مفسر هایدگر است؛ زیرا او اندیشه و بیان خاص خود را دارد. اما اندیشهای که هایدگر طرح کرد، درواقع یک مکتب بود که فیلسوفان بسیاری را از سراسر جهان به خود جلب کرد.
متون این کتاب با عطف نظر به این واقعیت که هر کدام از این فلاسفه شیوۀ خاصی برای پرداختن به اگزیستانس داشتهاند، گردآوری شدهاند تا از این طریق بتوان از چشماندازهای گوناگون به این موضوع فلسفی نگریست. این نگاه چندوجهی، خوانندۀ کتاب را به گونۀ اساسی با موضوع مورد بحث درگیر میکند و میتواند نقطۀ آغاز مناسبی برای پژوهش در باب اگزیستانس انسان باشد. در مؤخرۀ کتاب مقالهای آمده است که میتواند بر فهم اگزیستانسیالیسم مؤثر باشد. [۱]
پانويس