عوامل رشد، رکود، انحطاط

    از ویکی‌نور
    عوامل رشد، رکود، انحطاط
    عوامل رشد، رکود، انحطاط
    پدیدآورانصفایی حائری، علی (نويسنده)
    ناشرالدار الجما‌هیریة‌ للنشر و التوزیع‌ و الاعلان‌ ** ليلة القدر
    مکان نشرایران - تهران ** ایران - قم
    سال نشر1400ش
    چاپ2
    موضوعص‍ف‍ائ‍ی‌ ح‍ائ‍ری‌,، ع‍ل‍ی‌,، ۱۳۳۰ - ۱۳۷۸.,تفاسیر(سوره عصر),تفاسیر شیعه- قرن۱۴,انسان- تکامل- جنبه های قرآنی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP ۱۰/۵/ص۷۴ع۹ ۱۳۹۸
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    عوامل رشد، رکود، انحطاط، تألیف علی صفایی حائری (عین.صاد) (1330-1378ش)، روحانی، نویسنده و اندیشمند شیعی است، که به بررسی و تحلیل عوامل اساسی مؤثر بر پیشرفت، توقف و پسرفت انسان و جامعه می‌پردازد و راهکارهای غلبه بر موانع را ارائه می‌دهد.

    انگیزه نگارش

    هدف اصلی از تألیف این اثر، بررسی جامع سرمایه‌ها، استعدادها، نیازها، مفاهیم رشد و خسارت و انحراف و عوامل و زمینه‌های رکود و انحطاط به‌همراه راهکارهای مرتبط با هریک بوده است [۱].

    اهمیت کتاب

    1. تحلیل جامع عوامل رشد، رکود و انحطاط انسانی و اجتماعی: این کتاب به‌طور جامع به بررسی مفاهیم رشد، رکود و انحطاط، علل و عوامل هریک و راه‌های درمان آنها می‌پردازد که درک خواننده را از این پدیده‌ها تعمیق می‌بخشد.
    2. ریشه در مجموعه سخنرانی‌ها و مباحث عمیق نویسنده: مطالب کتاب برگرفته از سخنرانی‌ها و جلسات تدریس نویسنده است که با تلاش فراوان دوستان و شاگردان ایشان جمع‌آوری و منتشر شده و عمق اندیشه‌های ایشان را منعکس می‌کند.
    3. ارائه راهکارهای عملی و بینشی الهی برای پیشرفت و رفع موانع: برای هریک از عوامل مورد بحث، کتاب راه‌حل‌های عملی و بینش‌هایی برگرفته از آموزه‌های دینی و فلسفی را ارائه می‌دهد که می‌تواند به خواننده در مسیر حرکت و پیشرفت کمک کند.

    ساختار

    کتاب، شامل مقدمه ناشر، یک مقدمه کلی و سپس سه فصل اصلی است («عوامل رشد»، «عوامل رکود» و «عوامل انحطاط»)، که هر فصل نیز به چندین عامل فرعی تقسیم می‌شود.

    سبک نگارش

    1. سخنرانی‌محور و گفتگویی: مطالب کتاب اغلب برگرفته از سخنرانی‌های نویسنده است.
    2. فلسفی و تأملی: باوجود ریشه‌های گفتاری، کتاب به مفاهیم عمیق فلسفی و وجودی می‌پردازد و خواننده را به تأمل دعوت می‌کند.
    3. معطوف به مسائل انسانی و اجتماعی: نویسنده همواره مسائل کلان رشد، رکود و انحطاط را به ابعاد فردی و جمعی زندگی انسان مرتبط می‌سازد.
    4. پرسش‌وپاسخ‌گونه: در بسیاری از بخش‌ها، نویسنده با طرح سؤالاتی مخاطب را درگیر بحث می‌کند و او را به تفکر وامی‌دارد.
    5. کاربردی و راه‌حل‌گرا: هر بخش علاوه بر تبیین عوامل، راهکارهایی برای مقابله با آنها و رسیدن به وضعیت مطلوب ارائه می‌دهد که جنبه عملی و کاربردی کتاب را تقویت می‌کند.

    گزارش محتوا

    در مقدمه کتاب، به اهمیت پرداختن به سرمایه‌ها و استعدادهای انسانی و چگونگی استفاده از آنها پرداخته شده است. نویسنده، تفاوت‌های فردی در بهره‌برداری از استعدادها را مطرح کرده و بیان می‌دارد که هر فردی باید به تمام استعدادهای خود توجه کند و آن‌ها را در مسیر صحیح به‌کار گیرد. همچنین، در این بخش بر مفهوم نیازها و تفاوت‌های رشد و تکامل تأکید شده و اهمیت شناخت ضرر و زیان (خسارت) در زندگی مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده، مسئولیت انسان در قبال سرمایه‌هایش را گوشزد می‌کند و به نقش باورها در فعال‌سازی یا از دست دادن استعدادها اشاره دارد[۲].

    • فصل اول (عوامل رشد): این فصل به عوامل اساسی که به رشد و پیشرفت انسان و جامعه کمک می‌کنند، می‌پردازد:
    1. عامل اول: توحید: توحید به معنای وحدت درونی و بیرونی و رهایی از شرک و پراکندگی است. توحید به انسان انرژی عظیم می‌دهد و او را از ترس و دلهره آزاد می‌کند و به او قدرت می‌دهد تا نیروهای پراکنده خود را جمع کند و آنها را در جهت صحیح به‌کار گیرد.
    2. عامل دوم: ایمان: ایمان به معنای هدف داشتن و به آن متمایل بودن است. ایمان، انسان را به حرکت درمی‌آورد و استعدادهایش را برای رسیدن به هدف بسیج می‌کند. ایمان منجر به عمل صالح، سازندگی، استقامت و گذشت می‌شود و انسان را از خسارت‌ها حفظ می‌کند.
    3. عامل سوم: تواضع و تذکر: تواضع به معنای دست کشیدن از غرور و خودبینی و تذکر به معنای یادآوری و توجه به واقعیت است. این دو عامل به انسان کمک می‌کنند تا از اشتباهات گذشته درس بگیرد و خود را اصلاح کند.
    4. عامل چهارم: شکر و صبر: شکر به معنای قدردانی از نعمت‌ها و استفاده صحیح از آنهاست. صبر به معنای پایداری و تحمل در برابر سختی‌هاست. این دو عامل به انسان کمک می‌کنند تا استعدادهای خود را به هدر ندهد و در مسیر رشد باقی بماند.
    5. عامل پنجم: امام و پیشرو: امام، عامل حرکت و جهت‌دهی به جامعه است. وجود رهبری صحیح، استعدادهای انسان را شکوفا کرده و او را به سمت اهداف الهی و عالی هدایت می‌کند و از پراکندگی و بیراهه رفتن جلوگیری می‌نماید.
    6. عامل ششم: دعا و طلب: دعا و طلب، به معنای خواستن و تمایل قلبی به‌سوی خدا و اهل حق است. این عامل نه‌تنها به مفهوم صرفاً خواستن نیست، بلکه به حرکت و تلاش انسان برای رسیدن به اهداف کمک می‌کند و نیروهای درونی او را فعال می‌سازد[۳].
    • فصل دوم (عوامل رکود): این فصل، به عواملی می‌پردازد که مانع رشد و پیشرفت می‌شوند و منجر به توقف حرکت می‌گردند:
    1. عامل اول: جهل به استعدادها: ندانستن و نشناختن استعدادها و قابلیت‌های درونی انسان، منجر به استفاده نکردن از آنها و در نهایت رکود می‌شود. این جهل، مانع اصلی رشد و تعالی است.
    2. عامل دوم: اسارت‌ها: اسارت‌ها به معنای گرفتاری انسان در بند تمایلات، شهوات و تعلقات دنیوی است که او را از حرکت و آزادی بازمی‌دارد. این اسارت‌ها شامل اسارت نفس، دنیا و شیطان می‌شود و راه رهایی از آنها، شناخت عظمت انسان، عظمت هستی و عظمت خداست.
    3. عامل سوم: ترس: ترس، انسان را فلج کرده و او را از انجام کارها و برداشتن گام‌های بزرگ بازمی‌دارد. ترس از شکست، ترس از مردم یا ترس از آینده، همه از موانع اصلی حرکت و رشد هستند.
    4. عامل چهارم: غرور، قناعت، طمع: غرور، انسان را از دیدن حقایق بازمی‌دارد و او را در همان سطح نگه می‌دارد و مانع از رشد و تکامل می‌شود. قناعت ممدوح (ستوده)، مثبت است، اما قناعت مذموم (ناپسند)، به معنای راضی بودن به حداقل و عدم تلاش برای بیشتر، به رکود می‌انجامد. طمع نیز با ایجاد نارضایتی دائمی، انسان را به سمت شکست و از دست دادن سرمایه‌ها می‌کشاند.
    5. عامل پنجم: غفلت: غفلت به معنای بی‌توجهی و فراموشی مسئولیت‌ها، استعدادها و هدف اصلی زندگی است. غفلت مانع از حرکت و پیشرفت می‌شود و انسان را به سمت بی‌تفاوتی و از دست دادن فرصت‌ها سوق می‌دهد[۴].
    • فصل سوم (عوامل انحطاط): این فصل، به عواملی می‌پردازد که منجر به زوال و نابودی می‌شوند:
    1. عامل اول: بی بصیرتی: بی‌بصیرتی یا کوری باطن، به معنای نداشتن شناخت صحیح از خود، جهان و هدف است. این عامل، موجب می‌شود انسان راه درست را تشخیص ندهد و در بیراهه گام بردارد.
    2. عامل دوم: نبود فرصت شکفتن: فرصت شکفتن به معنای توانایی غلبه بر موانع و مشکلات است. عدم وجود یا عدم استفاده از این فرصت‌ها، انسان را در وضعیت رکود و انحطاط نگه می‌دارد.
    3. عامل سوم: آفت‌ها و بیماری‌ها: آفت‌ها و بیماری‌ها به موانع درونی و روحی اشاره دارند که مانع رشد و پیشرفت می‌شوند. این آفت‌ها شامل شرک، نفاق، ظلم، غرور، حسد، کفر و دیگر رذایل اخلاقی است که انسان را از مسیر حق دور می‌کنند.
    4. عامل چهارم: نبود مدیریت: عدم وجود مدیریت صحیح و تدبیر در سطوح فردی و اجتماعی، منجر به پراکندگی نیروها، هرج و مرج و در نهایت انحطاط می‌شود.
    5. عامل پنجم: عدم تدبیر و طرح جامع: نداشتن برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی جامع برای رسیدن به اهداف، منجر به هدر رفتن نیروها و عدم تحقق اهداف می‌شود. تدبیر و طرح جامع برای هر حرکت و پیشرفتی ضروری است.
    6. عامل ششم: فراموشی اهداف: از دست دادن و فراموش کردن اهداف اصلی، انسان را از مسیر منحرف می‌کند و به بیراهه می‌کشاند. این فراموشی می‌تواند ناشی از هوا و هوس، یا فشارهای بیرونی باشد.
    7. عامل هفتم: شک: شک و تردید در ایمان و باورها، مانع حرکت و عمل قاطعانه می‌شود و انسان را در مسیر رشد متوقف می‌کند.
    8. عامل هشتم: کفر: کفر به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن حقیقت و نور الهی است. این عامل، بنیادی‌ترین مانع رشد و پیشرفت انسان است؛ زیرا انسان را از شناخت خود و جهان و خدا محروم می‌کند و منجر به ظلم و پراکندگی می‌شود[۵].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه ناشر، ص11-12
    2. ر.ک: مقدمه، ص15-32
    3. ر.ک: همان، ص41-95
    4. ر.ک: همان، ص99-145
    5. ر.ک: همان، ص149-274

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها