عرفان مولوی
عرفان مولوی | |
---|---|
پدیدآوران | عبدالحکيم، خليفه (نویسنده)
محمدي، احمد (مترجم) ميرعلائي، احمد (مترجم) |
ناشر | شرکت سهامي کتابهاي جيبي |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1356ش. |
چاپ | سوم |
موضوع | مولوی، جلالالدين محمد بن محمد، 604 - 672ق. - عرفان
مولوی، جلالالدين محمد بن محمد، 604 - 672ق. - نقد و تفسير شعر فارسی - قرن 7ق. - تاريخ و نقد عرفان تصوف |
کد کنگره | BP 279/۲/م۹/ع۲ |
عرفان مولوی تألیف دکتر عبدالحکیم خلیفه، ترجمه احمد محمدی و احمد میرعلایی، این کتاب، یکی از تحقیقات بسیار عمیق و علمی و ترجمۀ کتاب ما بعدالطبیعه رومی، اثر خلیفه عبدالحکیم دانشمند و محقق هندی است که به عنوان رسالۀ دکتری فلسفه خود، نوشته و در سال 1925م. در دانشگاههایدلبرگ آلمان، از آن دفاع نموده است.
او در این رساله نظریۀ مولانا را نسبت به خدا و انسان و ارتباطی که میان آن دو، بنا بر عقاید عرفانی وجود دارد، مورد تحقیق و بررسی دقیق قرار داده است.
این اثر از منابع معتبر و دست اول عرفان مولانا محسوب میشود.
کتاب مشتمل بر یک مقدمه و ده فصل است.
در مقدمه، مترجمان دربارۀ ترجمه، ساختار، چاپها و نسخههای مختلف کتاب توضیحاتی دادهاند و در ادامه، یادداشتی نیز از ذبیحالله صفا درج شده که این تحقیق را فتح باب عرفان پژوهی مولانا دانسته است.
فصل نخست، به عنوان درآمد کتاب است و در آن بهطور خلاصه سیر تصوف را از نخستین صوفی جهان اسلام تا زمان مولانا تشریح کرده و تحول فکری عرفانی را در خلال این مدت تبیین میکند. آنگاه سخن را به بحث دربارۀ مثنوی معنوی میکشاند و آن را منعکس کنندۀ همه افکار و عقاید فلسفی و دینی و عرفانی میداند که تا عصر مولانا در میان ادیان و مذاهب شرق و غرب مورد بحث بوده است.
فصل دوم، با عنوان گوهر جان و نفس متعالی به موضوع خلق و امر، و کثرت و وحدت اشاره دارد و دیدگاه مولانا را در این باره شرح میدهد و عقیدۀ او را در این باب با عقاید عرفا و فلاسفۀ جهان مقایسه نموده و در پایان، چنین نتیجه میگیرد که به نظر مولانا روح، جوهر و عالم ظاهر، اعراض است و بریدن از جهان جسمانی و جنبۀ عینی نفس، تنها وسیلۀ رسیدن به جان پاک است.
فصل سوم، دربارۀ مسأله خلقت بحث میکند و پس از بحث دربارۀ عقاید سهگانه خلق، حلول و صدور که دربارۀ آفرینش آمده، توضیح میدهد که چگونه مولانا با تأویل آیات قرآن دربارۀ آفریده شدن آدم، میان انسان و خدا از آن جهت که جوهر وجودی او، روح الهی است، رابطهای نزدیک برقرار نموده است.
فصل چهارم دربارۀ تطور و تکامل است؛ ابتدا اندیشه مولانا را در باب تکامل و ارتقای حیاتی با نظریه تکاملی فلاسفه، به خصوص داروین مقایسه نموده و مولانا را در این زمینه متقدم و پیشرو میداند؛ اما پس از بحث و بررسی، سرانجام به این نتیجه میرسد که دیدگاه مولانا با داروین از چند جهت تفاوت دارد و به بیان اختلاف آرا میپردازد.
فصل پنجم و ششم، از عشق و جبر سخن میگوید، در بحث عشق، میان نظریه مولانا و افلاطون مقایسهای برقرار میسازد و وجوه اشتراک و اختلاف آنها را تعیین میکند و چون عشق موجب نوعی جبر است، در فصل ششم از جبر و اختیار، توکل، زهد و رضا بحث میکند و دیدگاه مولانا را در هر مورد با مهارتی خاص تحلیل و تشریح میکند.
فصل هفتم، دربارۀ انسان کامل و خصوصیتهای آن بحث میکند و میان انسان کامل و امام، و ولی و نبی مقایسهای انجام میدهد.
فصل هشتم، با عنوان «بقای شخصیت» از مسأله فنا و بقا سخن میگوید و در فصل نهم، بحث از خدا به میان میآید و دیدگاههای مختلف را دربارۀ خدا بیان میکند.
در فصل دهم، بحث خود را به وحدت وجود صوفی میرساند و تفاوت وحدت وجود صوفی را با سایر عقاید وحدت وجودی، بررسی و فرقهای آن را توضیح میدهد.
در چاپ حاضر مترجمان توضیحاتی دربارۀ برخی مفاهیم، اصطلاحات و تعبیرات عرفانی که در کتاب مطرح گردیده، افزوده و فلاسفه و بزرگانی که نام آنها در کتاب آمده نیز به تفصیل معرفی شدهاند.
در پایان فهرستهای منابع و مآخذ، کتابها، رسالهها و نام کسان درج است.[۱]
پانويس
- ↑ ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص71-73
منابع مقاله
عالمی، محمدعَلَم، کتابشناسی توصیفی مولانا (شامل جدیدترین تحقیقات و قدیمیترین کتابهای مولوی پژوهی)، قم، انتشارات دانشگاه قم، 1392ش.