سقوط خاندان قاجار
سقوط خاندان قاجار | |
---|---|
پدیدآوران | هاشمی، محمد محمود (نویسنده) منصوربخت، قباد (نویسنده) |
ناشر | شرکت سهامی انتشار |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 5ـ709ـ325ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
سقوط خاندان قاجار تألیف محمد محمودهاشمی، قباد منصوربخت، این کتاب نشان میدهد که رفتار متفاوت و متضاد قاجاریان در برابر سقوط سلطنت، ریشه در ازمیانرفتن اتحاد و انسجام آنها و در کنار آن تضعیف قدرت سیاسی و نظامیشان داشت.
ساختار
کتاب در سه بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
بررسی تاریخ هزارانسالۀ ایران بر هر محقق و مورخی مسلم میسازد که بیشتر سلسلههای حاکم بر این سرزمین خاستگاه ایلیاتی داشتهاند یا پایههای قدرت نظامی آنها بر شمشیرهای قبایل استوار بود؛ چنانکه دولتهای ماد، هخامنشی، اشکانی، غزنوی، آلزیار، آلبویه، سلجوقی، خوارزمشاهی، ایلخانی، تیموری، آققویونلو، قراقویونلو، صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه یا با کمک نیروی نظامی قبایل به قدرت رسیدند و بر ایران حکومت کردند یا برای رویارویی با دشمنان از نیروی قبایل در سپاهشان بهره گرفتند.
قاجاریه یکی از سلسلههایی است که خاستگاه ایلی داشتند. آنها با تکیه بر انسجامبخشی به ایل توانستند بر حریفان غلبه کنند و سلطنت را به دست آورند. روحیات و اخلاق مردمان ایل قاجار در دوران تأسیس این سلسله نشاندهندۀ آن است که مردمانی غیور، شجاع و جنگاور بودهاند و در برابر دشمن تسلیم نمیشدند.
سلسلۀ قاجاریه آخرین سلسله در تاریخ ایران است که زمام حکومت را بر اساس قدرت ایلیاتی در دست گرفتند؛ ولی سقوط قاجاریه در شرایطی اتفاق افتاد که متفاوت با تمام سلسلههای قبلی ایران بود. قاجارها با اتحادی که در میان ایل خود برقرار کردند و نیروی نظامی ناشی از این انسجام، سالها بر ایران حکومت کردند. آنان بیش از 130 سال بر ایران حکمرانی کردند، بدون آنکه ایلی دیگر بتواند در ایران سلطنت قاجارها را در خطری جدی قرار دهد. قاجارها به کمک نیروی نظامی و تدبیر و سیاست پخششدن ایل و خاندان قاجار در ایران و سپردن حکومت نواحی مختلف به قاجارها، بهخوبی توانست از عهدۀ مهار ایلات و عشایر ایران برآید.
در دورۀ زوال و تغییر سلسلۀ قاجاریه، ایلهای رقیب خطر اصلی برای موجودیت سلسلۀ قاجار نبودند؛ خطرها از نوعی دیگر بود و زمینههایی جدای از تجربۀ تاریخی ایران سنتی داشت. خطر اصلی در ابتدا از طرف تحولخواهانی بود که حکمرانی استبدادی برای ادارۀ کشور را ناکارآمد میدانستند؛ اما در نهایت گروهی که توانستند سلطنت قاجاریه را براندازند، نیرویی نظامی بودند که به روش و سبک جدید به وجود آمدند تا حافظ سلطنت شاه قاجاری باشند. شاهان قاجاری در دورۀ زوال سلطنت شبها آرام سر بر بالین میگذاشتند؛ چون قوای قزاق بیدار و مراقب جان قبلۀ عالم و حافظ امنیت سلسلۀ قاجاری بود؛ اما همین نیرویی که از طرف شاه قاجاری مورد استفاده قرار میگرفت تا صدای تحولخواهان و اصلاحطلبان را در تلاشی نافرجام خاموش کند، خود بلای جان جانشینش شد و با کمک و تأیید بریتانیا، دست به کودتا زد و رضاخان از میان قزاقها به پا خواست و مدعی سلطنت احمدشاه، وارث تاج و تخت خاقان مغفور شد.
این کتاب نشان میدهد که رفتار متفاوت و متضاد قاجاریان در برابر سقوط سلطنت، ریشه در ازمیانرفتن اتحاد و انسجام آنها و در کنار آن تضعیف قدرت سیاسی و نظامیشان داشت. خاندان قاجار با تندادن به نوسازی ناخواسته و ناتوانی در ادامهدادن این نوسازی، بهتدریج از عرصههای متعدد قدرت کنار زده شدند و در دورۀ قدرتگیری چهارسالۀ سردار سپه، قادر به مقاومت مؤثر در برابر وی نبودند.
در بخش نخست کتاب به نقش انسجام قاجارها در کسب و استمرار قدرت سیاسی پرداخته شده است. بخش دوم کتاب در چهار فصل، عوامل و روند ضعف خاندان قاجار در عرصههای سیاسی و نظامی را بررسی میکند. بخش پایانی کتاب نیز در دو فصل، بحران قاجار و تغییر سلطنت را مورد بررسی قرار داده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات