زیبایی‌شناسی پوشاک زنان پس از انقلاب اسلامی ایران

    از ویکی‌نور
    زیبایی‌شناسی پوشاک زنان پس از انقلاب اسلامی ایران
    زیبایی‌شناسی پوشاک زنان پس از انقلاب اسلامی ایران
    پدیدآورانیاسینی، سیده راضیه (نویسنده)
    ناشرپژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک6ـ252ـ452ـ600ـ978
    موضوعپوشاک زنانه-- ایران -- تاریخ -- ‏‫قرن ۱۰ق.‏-‏۱۴ ,پوشاک زنانه -- ایران -- جنبه‌های اجتماعی ,پوشاک زنانه -- ایران -- جنبه‌های سیاسی
    کد کنگره
    ‏GT ۱۷۲۰‬/ی۲ز۹‬

    زیبایی‌شناسی پوشاک زنان پس از انقلاب اسلامی ایران تألیف سیده راضیه یاسینی، این کتاب ناظر بر تحلیل زیبایی‌شناختی پوشاک زنان ایران پساانقلاب با هدف ترسیم تصویری روشن از چگونگی تأثیر گفتمان‌های مختلف بر پوشاک و پوشش زنان است.

    ساختار

    کتاب در هشت فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    با گذشت حدود چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران، موضوع پوشش و پوشاک زنان همچنان کانون مباحث نظری بسیاری است. اکنون این موضوع به یک مسئلۀ مهم اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است. به دلیل اینکه پوشاک از مقولات فرهنگی هر جامعه بوده و به میزان زیادی مبین ویژگی‌های فرهنگی هر جامعه است، باید پذیرفت که امروزه پوشاک بخش بزرگی از زنان با آنچه مطلوب نظام فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بوده و بر آن اصرار ورزیرده است، فاصلۀ بسیار دارد. ورود به موضوع پوشاک و پوشش زنان به مثابۀ مسئله‌ای دستوری و حل آن با تمسک به ابزارهای حاکمیتی، تاکنون ناکارآمدی خود را آشکار کرده است. تبیین حدود ظاهری پوشش اسلامی زنان برای تحقق شخصیت «زن آرمانی» و بی‌توجهی به سایر وجوه کارکردگرایانه و زیباشناسانۀ پوشاک موجب شده تا پس از انقلاب، فعالیت شایسته و بایسته‌ای برای بازشناخت پوشش ایرانی زنان که مناسب جامعۀ چندفرهنگی امروز ایران باشد، انجام نپذیرد.

    در این کتاب مقصود از پوشاک تنها جامگانی برای محافظت از تن در برابر آسیب‌ها و مخاطرات طبیعی نیست، بلکه افزون بر این بر مفهومی دال بر نشانگانی از فرهنگ‌ها، اقوام، باورهای دینی، اجتماعی یا سنتی مبتنی است. همچنین پوشش مترادف با پوشاک در نظر گرفته نشده است، بلکه به معنی عمل پوشاندن بدن بر اساس موازین دین اسلام در نظر گرفته شده است. بررسی‌های نشانه‌شناسانه دربارۀ پوشش و لباس، دال بر معناداری پوشش در قالب نظام نشانه‌ها به طور قراردادی است. از این‌رو با توجه به هویت هر نشانه در یک بافت اجتماعی، پوشش را نیز می‌توان دارای هویتی برگرفته از نظام نشانه‌شناسی بافت اجتماعی مربوط به خود دانست. به این ترتیب، پوشاک هویت و دلالت فرهنگی دریافت؛ نشانگانی که در ساختار شکلی و رنگی و دیگر خصایص هر نوع پوشاک وجود دارد. از جمله این نشانگان، نشانگان زیباشناختی است که غالباً در ظاهر لباس نمود می‌یابد و بر ساختار بصری پوشاک تأثیر می‌گذارد. گرچه می‌توان دلالت‌های زیباشناختی کارکردی را هم برای پوشاک قائل شد؛ زیرا بنابر زمینه‌های فرهنگی گوناگون برای مثال ممکن است پوشیدن لباسی به یک رنگ خاص در یک مراسم واحد از نظر یک قوم یا ملت، زیبا و از نظر قوم یا ملتی دیگر زیبا نباشد. همچنین ممکن است در بستر ایدئولوژیک مقابل آن، همان پوشش نازیبا دانسته است.

    از منظر زیباشناختی ـ کارکردی، پوشاک متنوع زنان ایرانی در اقالیم جغرافیایی و بافت فرهنگی اقوام گوناگون، نشان‌دهندۀ آن است که پوشاک سنتی زنانۀ ایرانی به فراخور قواعد عرفی پذیرفته‌شده در جوامع مختلف، نیازهای گوناگون زنان را در بافت‌های مختلف اجتماعی ایران برآورده می‌کرد و با این وجود نیاز روانی زیباشناختی آنان را نیز مرتفع می‌کرد. باید توجه داشت که کشور ایران به دلیل برخورداری از تنوع قومی، جامعه‌ای چندفرهنگی است. چندفرهنگی بودن جامعه، موجب آن است تا دلالت‌های فرهنگی گوناگونی در مقولۀ زیباشناختی و کارکرد پوشاک وجود داشته باشد.

    این کتاب ناظر بر تحلیل زیبایی‌شناختی پوشاک زنان ایران پساانقلاب با هدف ترسیم تصویری روشن از چگونگی تأثیر گفتمان‌های مختلف بر پوشاک و پوشش زنان است. مفروض این است که تطور پوشاک زنان، متأثر از گفتمان‌های رایج و حاکم در دوره‌های مختلف پساانقلاب بوده است. از این‌رو این کتاب درصدد است تا تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر زیبایی‌شناسی پوشاک زنان را در بستر گفتمان‌های حاکم و رقیب شش دورۀ گذار انقلابی، ارزش‌گرایی/ دفاع مقدس، پساجنگ/ سازندگی، اصلاح‌طلبی/ آزادی‌خواهی، اصول‌گرایی/ بازگشت به ارزش‌ها، و اعتدال‌گرایی مطالعه کند.

    این پژوهش تلاش دارد تصویر کمابیش جامعی از تطور پوشش زنان در ایران پساانقلاب اسلامی با تمرکز بر ساختار زیبایی‌شناسانۀ آن فراهم نماید؛ ضمن اینکه این تصویر گزارشگر صرف رخدادها در عرصۀ ساختار شکلی پوشش و پوشاک زنان نخواهد بود، بلکه با تحلیل تطورات پوشش زنان در ادوار پیش‌گفته می‌کوشد دریابد که پوشاک زنان چه نسبتی با اوضاع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و.... داشته و به چه میزان از آنها تأثیر پذیرفته یا بر آنها تأثیر گذاشته است. این نتایج نه‌تنها برای تحقق سیاست‌گذاری‌های آتی واقع‌گرایانه دربارۀ لباس و پوشش زنان مفید خواهد بود، بلکه نشان می‌دهد با توجه به جایگاه اجتماعی تأثیرگذار زنان در جامعه، شناخت الزامات و اقتضائات جنسیتی آنان از چه اهمیت بنیادینی در وضعیت ارزش‌های نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه برخوردار است.

    در این کتاب، روش تحلیل گفتمان برای مطالعه در موضوع برگزیده شده و چون گفتمان پدیده‌ای تاریخ‌مند است، برای ورود به گفتمان‌های پساانقلاب اسلامی در فصل اول، تطور زیبایی‌شناسی پوشاک زنان در مواجهه با گفتمان‌های سیاسی حاکم از صفویه تا پایان حکومت پهلوی مطالعه و تبیین شده است. با این مقدمه تلاش شده با تحلیل گفتمان‌های هر دوره حول محور پوشاک، تأثیر عناصر گفتمانی و نوع کارکرد آنها بر شکل و زیبایی‌شناسی پوشاک ـ به عنوان دال مرکزی هر گفتمان در این پژوهش ـ شناخته شود و نتایج حاصل مشتمل بر انواع پوشاک زنان و نیز پوشش اسلامی آنها تبیین و تشریح شود. به عنوان بستر تحلیل، لباس‌های هر دوره شامل سرجامه‌ها و تن‌جامه‌ها شناسایی شده و برای این شناسایی به متون کلامی و تصویری مراجعه شده است. منظور از متون کلامی، متن‌های نوشتاری همچون سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و تألیفات است و متون تصویری نیز فیلم‌ها و عکس‌های کتاب‌ها و مجلات را دربر می‌گیرد. در خاتمه نیز در فصل هشتم، نتایج پژوهش حاصل از مقایسۀ تطبیقی گفتمان‌های هر شش دوره حول محور زیبایی‌شناسی پوشاک زنان ارائه شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها