دیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده
دیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده | |
---|---|
پدیدآوران | سیاحزاده، علی (نویسنده) سیاحزاده، مهدی (مصحح) |
ناشر | مهراندیش |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 9ـ81ـ7847ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
دیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده تألیف حاج میرزا علی سیاحزاده، مصحح مهدی سیاحزاده، دیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده (سیاح ـ سیاحی) شامل قصاید، مولودیه، بهاریه، کتاب معراج النبی و کتاب خلقت انسان و توحید است. اشعار او مشتمل است بر اشعار در توحید حضرت حق، ستایش امامان شیعه و شرح جهان طبیعت و نظام پیچیده و اجزای انسان.
گزارش محتوا
حاج میرزا علی سیاحزاده (1264 ـ 1352) متولد بندر انزلی، فردی متدین و میان اطرافیان خود بسیار مورد احترام بود. میرزا علی در روزگاری که بیشتر مردم ایران سواد خواندن و نوشتن نداشتند، از دانش بالایی در زمینههای گوناگون علوم طبیعی و ادبیات برخوردار بود، شعر میسرود و مطالب علمی را به رشتۀ تحریر درمیآورد.
حاج علی سیاحزاده در دوران جوانی صاحب یک حجرۀ عطاری بود که ضمن دادوستد، به پیروی از حرفۀ پدرش داروسازی میکرد. در همان دوران با توجه به اینکه برای بیماران داروهای گوناگونی تهیه میکرد، در محیط زندگی به عنوان پزشکی سنتی شهرتی بسزا داشت. چند سال بعد هنگامی که ادارۀ بندر انزلی تأسیس شد، در آن اداره استخدام شد و تا هنگام بازنشستگی در همانجا مشغول به کار بود.
همسر ایشان خانم شریفه پیشوایی نقش ارزندهای در پیشرفت او داشت. فقدان زودرس این بانوی مدبر که عاشقانه دوستش میداشت، تأثیر عمیقی بر روحیۀ لطیف میرزا علی سیاحزاده گذاشت و از همان زمان به سرودن کتابهای «معراج نبی» و «خلقت انسان و توحید» پرداخت و تا آخر عمر پربارش بر روی آن کتابها کار کرد.
حاج علی سیاحزاده با وجود اعتقادات عمیق مذهبی، انسانی بهغایت پیشرو بود. او دختران خود را همچون پسرانش به فراگیری دانش و شرکت در محیط کار تشویق میکرد. او در سن 88 سالگی در بیمارستان میثاقیۀ تهران دار فانی را وداع گفت.
دیوان اشعار حاج میرزا علی سیاحزاده (سیاح ـ سیاحی) شامل قصاید، مولودیه، بهاریه، کتاب معراج النبی و کتاب خلقت انسان و توحید است. اشعار او مشتمل است بر اشعار در توحید حضرت حق، ستایش امامان شیعه و شرح جهان طبیعت و نظام پیچیده و اجزای انسان.
در یکی از اشعارش با عنوان «در تعریف خلقت انسان» میخوانیم:
وه چه انسانی، وجودش کیمیا | کرده است مجموعۀ عالم نما | |
وه چه انسانی ز صنع قادری | گشته مجموع صفات داوری | |
هیچ دانی ای بشر خود کیستی؟ | گوهری، یا جوهری، یا چیستی؟ | |
هان تویی ای مظهر یکتای حق | هان تویی آن قولو آمنای حق | |
هان تویی آیینۀ دیدار حق | هان تویی گنجینۀ اسرار حق | |
هان تویی اندر صفات لایزال | گوهر یکتای ذات ذوالجلال | |
شاهباز قرب لاهوتی تویی | ریزهخوار خوان ناسوتی تویی | |
نسخۀ اسرار حق را شاملی | رمز کنت کنز حق را کاملی | |
اشرف مخلوق در عالم تویی | تاج کرمنا بنیآدم تویی | |
در وجودت آنچه از اسرار بود | ذات حق در خلقتت مخفی نمود | |
شد وجودت جامع کل صفات | جمله موجودات مقهور تو ذات | |
این سلولهای تنت در جزر و مد | هست در طوفان هستی تا ابد[۱] |
پانويس