دینشناسی
دینشناسی، اثر محمد حسینزاده (متولد 1340ش)، که عناوینی از مباحث دینشناسی یا فلسفهی دین از مباحث کلامی معاصر، شامل عقلانیت دین، قلمرو دین، پلورالیسم دینی و دین و پارادوکس تقلید است.
| دین شناسی | |
|---|---|
| پدیدآوران | حسینزاده، محمد (نويسنده) |
| ناشر | مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی (ره). انتشارات |
| مکان نشر | ایران - قم |
| سال نشر | 1378ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | 964-6740-44-8 |
| موضوع | اسلام - بررسی و شناخت - دین - فلسفه |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | /ح5د9 51 BL |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب در یک جلد، مقدمه در چهار فصل اصلی سامانیافته است.
گزارش محتوا
در نوشتار حاضر مسائلی که مورد بررسی قرار گرفته، بدین شرح است: عقلانیت دین، قلمرو دین، پلورالیسم دینی، دین و پارادوکس تقلید.
در مبحث «عقلانیت دین» یکی از مهمترین مسائل معرفتشناسانه فلسفه دین مورد بررسی قرار میگیرد و آن عبارت است از اینکه ایمان به وجود خداوند و دیگر باورهای دینی چگونه موجه میگردند؟ این مسأله که «موجهنمایی» (Justification) خوانده شده، از نزاع دلیلگروی که تا جان لاک قابلتعقیب است، ناشی میشود.
در نزاع دلیلگروی چند نوع واکنش مشاهده میشود: ۱- ایمانگروی ۲- انکار دین ۳- گذر از عقل نظری به عقل عملی ۴- تلاش برای یافتن دلیل پارهای از دعاوی دینی در محدوده تجربه ۵- عقلگروی معتدل ۶- عقلگروی افراطی.
نگارنده پس از تبیین و شرح پارهای از مهمترین دیدگاهها و واکنشهای معاصر به نقد و بررسی آنها میپردازد و در پایان، خاطرنشان میکند که طرح اینگونه مسائل در مورد ایمان به خداوند و باورهای دینی مانند آن نادرست و انحرافی است و از نگرشهای مبتنی بر بهکارگیری شیوه تحقیق علومتجربی در کلام، فلسفه، دین و غیر آن ناشی شده است.
باورهای دین غیرانحرافی اسلام بر یقین استوار است. اسلام دین یقین است و این یقین، چه از راه برهان به دست آید و چه از راه شهود، معتبر است.
در مبحث «قلمرو دین» تلاش شده است که ابتدا ریشههای کلامی و فلسفی قلمرو دین در فرهنگ مغربزمین پیگیری شود و از لحاظ تاریخی، تحلیلی از روندهای کلامی، فلسفی و فلسفه سیاسی که پیامد آن طرح مبحث قلمرو دین در اندیشه سیاسی، دینی و فلسفی مغربزمین بوده، ارائه گردد؛ سپس مبحث قلمرو دین و تاریخچه آن در جوامع اسلامی و دیدگاه حضرت امام خمینی (قدسسره) بیان شود. حاصل بحث این است که قلمرو دین گسترده بوده شامل همه ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی، مادی و معنوی انسان میشود. دین یک امر شخصی نیست و شیوه تحقیق در آن عقلانی است.
در مبحث «پلورالیسم دینی» ابتدا اصول اخلاقی و سیاسی پلورالیسم دینی مورد بررسی قرار گرفته آنگاه موضع اسلام در قبال معانی محتمل پلورالیسم تبیین شده است. بخش اول «اصول اخلاقی و سیاسی پلورالیسم دینی» ترجمه آزاد قسمتی از مقاله جناب آقای دکتر محمد لگنهاوسن تحت عنوان «The Morals And Politics of Religious Pluralism» است.
در این بخش، اصول اخلاقی و سیاسی پلورالیسم دینی، لیبرالیسم سیاسی و پیامد آن - سکولاریسم - با تاریخچهای مطرح و به این حقیقت تصریح شده است که سکولاریسم نتیجه و محصول لیبرالیسم سیاسی و دینی هست. ابتدا لیبرالیسم سیاسی پدید آمد، سپس بهمنظور دفاع فلسفی از آن، لیبرالیسم دینی شکل گرفت. در ادامه بحث، پلورالیسم دینی که از پیامدهای لیبرالیسم دینی است و واکنشهای بعضی از متکلمان مسیحی در قبال آن مطرح گردیده و سرانجام بر این نکته تکیه شده که مشخصه بارز همه نگرشهای مدافع پلورالیسم دینی فرو کاهشی بودن آنهاست و از این راه، پلورالیسم دینی مورد نقد قرار گرفته است.
در بخش دوم «اسلام و پلورالیسم دینی»، پس از ذکر زمینه طرح بحث پلورالیسم دینی در مسیحیت و اینکه دیدگاه افراطی و متعصبانه و انحصارگرایی یهود و نصاری زمینه چنین بحثی را در قرن اخیر فراهم کرده، دستکم، سه معنا یا اصطلاح برای پلورالیسم دینی احتمال داده شده است. اگر منظور از آن، همزیستی مسالمتآمیز باشد، چنین معنایی همواره موردتوجه و توصیه اولیای دین اسلام، حتی در عصر بعثت پیامبر اکرم(ص) بوده و معمولاً به نحو مطلوبی اعمال شده است. اگر مراد از آن این است که هیچ دینی واجد تمام حقیقت نیست؛ بلکه هر دین بخشی از حقیقت را داراست، چنین معنایی مورد نقد قرار گرفته و تصریح شده که با ضروریات اسلام ناسازگار است. مهمترین معنا که مطمح نظر متکلمان و اندیشمندان غربی است، این است که ادیان چهرههای گوناگون و متنوع یک حقیقتاند؛ تنوع ادیان به دلیل برداشتهای خاص انسانی از حقیقت مطلق است و بدینسان تفاوتهای ادیان به تفاوتهای فهم یا واکنشهای گوناگون انسان در قبال حضور حق ارجاع مییابد. گرچه به دلیل عدم دسترسی به معصوم (ع) معنای سوم را در حوزه محدودی از احکام فقهی غیر یقینی و غیرضروری و اعتقادات ظنی میتوان پذیرفت؛ ولی در قلمرو عقاید و احکام یقینی و ضروری که آنها بیشترین یا عمدهتریناند، اسلام موضع منفی دارد. ایمان به هریک از ادیان در زمان خاص خودشان لازم بوده؛ ولی از عصر بعثت پیامبر اکرم (ص) تا انقراض جهان تنها دین پذیرفته شده و مرضی خداوند «اسلام» است. پذیرفتهنشدن دیگر ادیان به این دلیل نیست که آنها (منهای خرافات و انحرافات پسین) حقانیت ندارند؛ بلکه بدین دلیل است که اسلام و ایمان در هر عصری مصادیق ویژهای دارد. اگر در زمان بعثت حضرت عیسی، کسی که نبوت انبیای پیشین و دین یهود را پذیرفته بود، نبوت آن حضرت را انکار میکرد وی مستحق لعن و عقوبت ابدی بوده و در واقع تسلیم فرمانی الهی نشده، بر او طغیان کرده و وحی جدید را عمداً و از روی تعصب و لجاجت انکار کرده است؛ گواینکه ادیان بهحسب واقع و لُبّ یک حقیقتاند و تفاوتهای آنها در شریعت و ظاهر است - نه در لُبّ و واقع - و چنین تفاوتهایی چندان عمده نیست. در پایان، آموزه نجات و ارتباط آن با حقانیت مطرح شده است.
در مبحث «دین و پارادوکس تقلید» که مبحثی کلامی است، جایگاه و مشروعیت تقلید در دین تبیین شده است. مشروعیت تقلید به حوزه احکام غیرضروری و غیر یقینی اختصاص دارد و خود تقلیدپذیر نیست به دلیل اینکه مستلزم دور یا تسلسل است و اعتبار امر دوری یا مستلزم تسلسل برخلاف عقل و حکمت هست. مقلد که توانایی استنباط و اجتهاد ندارد و تقلید در این مسأله نیز برای او ممکن نیست چگونه به مشروعیت تقلید در قلمرو و احکام غیرضروری و غیر یقینی دست مییابد؟ این مشکل همان پارادوکس تقلید است. محقق خراسانی با این راهحل که تقلید امری فطری، جبلی و بدیهی است، تلاش کرده که اشکال را رفع نماید؛ ولی این راهحل ابهاماتی دارد: اولاً فطری، جبلی و بدیهی تلقیکردن یک مسأله و صدق و انطباق این سه واژه بر یک مورد منتشر نیست. ثانیاً، آیا تقلید و حکم به رجوع جاهل به عالم حکمی عقلی است یا بنای عقلا بر آن داوری دارد؟ علیرغم آنچه که از کلام محقق خراسانی استفاده میشود، چنین حکمی از احکام بنای عقلاست، نه از احکام عقلی. برای تبیین و اثبات این دیدگاه، به تعریف و تفاوتهای حکم عقل و بنای عقلا پرداخته شده است. در ادامه، راهحلهای دیگری ارائه شده است:
۱- تلقی تقلید به عنوان مسألهای کلامی و مراجعه به خبرگان و سؤال از حکم تقلید و تحصیل یقین یا اطمینان، همچون مراجعه به آنها و پرسش در مورد برخی از عقاید و اقتباس دیدگاه آنها از روی علم و نه از باب تعبد.
۲- ضروری دانستن تقلید و تلقی آن به عنوان یکی از احکام ضروری در دین یا - دستکم - مذهب، نظیر دو رکعتی بودن نماز صبح که از احکام ضروری است و به تقلید نیاز ندارد.
3- بنای عقلا؛ این راه حل تقریرهایی دارد، از جمله: همچنانکه عقل بدیهیاتی دارد که پایه معرفتهای یقینی بشر است، عقلا نیز در نظام معاش، معاد، پاداش و مجازات خود بدیهیاتی دارند که اساس معرفتهای عملی و شناختهای مربوط به رفتار انسان است.
در پایان، مشکل تقلیدناپذیری تقلید در ویژگیها و شرایط مرجع تقلید که حل آن دشوارتر به نظر میرسد، مطرح و راهحلهایی برای آن بیان شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.