دانشنامۀ زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر

    از ویکی‌نور
    دانشنامه زيبايي‌شناسي و فلسفه هنر
    دانشنامۀ زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر
    پدیدآورانادواردز، پل (ویراستار)

    بورچرت، دونالد (ویراستار) ب‍ي‍ردزل‍ي‌،‏ م‍ان‍رو سي (نویسنده) کوربن، هانري (نویسنده) نصر، حسين (نویسنده) ميشون، ژان - لوئي (نویسنده)

    رحمتي، انشاء‎الله (مترجم)
    ناشرسوفيا
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1401ش.
    چاپدوم
    شابک978-600-963598-6
    موضوعزيبايي‌ ‎شناسي هنر - فلسفه
    کد کنگره
    ‏1401 2د / 39 BH

    دانشنامۀ زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر تألیف جمعی از نویسندگان ویراستۀ پل ادواردز، دونالد ام. بورچرت، با مقالاتی از هانری کربن، سید حسین نصر و ژان لوئیس میکون و...، با ترجمه، تألیف و تدوین انشاءالله رحمتی؛ عمدۀ مدخل‌های این دانشنامه را می‌توان ذیل دو عنوان «زیبایی‌شناسی» و «فلسفۀ هنر» قرار داد؛ البته فرق‌گذاری میان این دو رشته، به‌ویژه در عمل دشوار است. از همین روی در غالب مدخل‌ها مباحث مطرح‌شده به هر دو رشته تعلق دارند؛ گو اینکه در هر یک از آنها ممکن است وزن یکی بیشتر از دیگری باشد.

    گزارش کتاب

    میان زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر تمایز به روش وجود ندارد؛ زیرا هر دو به همان روش فلسفه که عبارت از تعریف، تحلیل و استدلال و احیاناً شهود عقلی است، پیش می‌روند؛ ولی به لحاظ موضوع می‌توان میان آنها فرق گذاشت. از آنجا که هر دو دانش نسبت تنگاتنگی با زیبایی دارند، به نظر می‌رسد که به لحاظ موضوع نیز میان آنها فرقی نیست؛ ولی حقیقت جز این است. موضوع زیبایی‌شناسی، زیبایی یا به تعبیر دقیق‌تر امر زیبایی‌شناسانه است. زیبایی در یک تقسیم کلی به زیبایی طبیعی و زیبایی صناعی (هنری) تقسیم می‌شود. زیبایی طبیعی ساختۀ دست انسان در مقام صانع یا هنرمند نیست. ممکن است بر طبق دیدگاهی توحیدی (خداباورانه) گفته شود که زیبایی طبیعی نیز ساختۀ دست هنرمند برین، «اثر کلک نقاش ازل» است، ولی تا آنجا که به هنرمندی انسان مربوط میشود، نمی‌توان آن را زیبایی هنری قلمداد کرد. اگر موضوع زیبایی‌شناسی، زیبایی دانسته شود، لااقل به حسب تعریف، نمی‌توان زیبایی‌شناسی را به شناخت زیبایی هنری محدود داشت. زیبایی‌شناسی باید به زیبایی طبیعی و افزون بر آن به نسبت میان زیبایی طبیعی و هنری نیز اهتمام داشته باشد. موضوع فلسفۀ هنر، هنر است و نه زیبایی. دایرۀ هنر از زیبایی یا امر زیبایی‌شناسانه فراتر می‌رود. فقط کسی که در مقام تعریف هنر و تعیین ارزش آن نظریه‌ای زیبایی‌گرایانه را مبنا قرار داده باشد، می‌تواند موضوع هنر را به زیبایی محدود کند. واقعیت آن است که آثار هنری همیشه زیبا نیستند؛ ممکن است نازیبا یا حتی زشت باشند. از این لحاظ می‌توان گفت میان این دو رشته، به تعبیر منطق‌دانان نسبت «عموم و خصوص من وجه» برقرار است.

    از سوی دیگر، زیبایی‌شناسی به حسب تعریف نوعی دانش درجۀ یک است و فلسفۀ هنر دانشی درجۀ دو است. در دانش درجۀ یک وجهی از وجوه واقعیت، خواه طبیعی و خواه ماوراء طبیعی، خواه ابژکتیو موضوع بحث قرار می‌گیرد. دانش درجۀ دو اما موضوع بحث خویش را یک دانش یا منظومۀ معرفتی یا حرفه‌ای که از قبل پدید آمده است، قرار می‌دهد. دربارۀ عموم رشته‌هایی که در اصطلاح با عنوان «فلسفۀ مضاف» شناخته می‌شوند، این معنا صدق می‌کند. فلسفۀ هنر نیز چنین وضعیتی دارد؛ عموماً مباحثی که در این رشته طرح می‌شود یا باید طرح شود، حاصل نگاهی از بیرون به منظومه‌ای از معرفت و عمل است که تحت عنوان هنر شناخته می‌شود.

    «دانشنامۀ فلسفه» جامع‌ترین و عمیق‌ترین اثر از انواع خود در زبان انگلیسی و حتی همۀ زبان‌هاست. این اثر نخستین بار در سال 1967 به سرویراستاری پل ادواردز در هشت جلد در قطع رحلی منتشر شد. ویراست دوم آن در سال 2006 در ده جلد به سرویراستاری دونالد ام. بورچرت انتشار یافته که مبنای این کتاب، همین ویراست دوم است. اما «داشنامۀ زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر» که در این کتاب آمده، مشتمل است بر عمدۀ مدخل‌های دانشنامۀ فلسفه دربارۀ دو رشتۀ زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر همراه با چند مدخل دیگر که در قالب تألیف یا ترجمه از منابع دیگر به آن افزوده شده است؛ در حقیقت این مدخل‌ها مربوط به مباحثی است که می‌توان گفت در حوزۀ تفکر ایرانی ـ اسلامی موضوعیت دارند؛ ولی در «دانشنامۀ فلسفه» مجال طرح نیافته‌اند.

    عمدۀ مدخل‌های این دانشنامه را می‌توان ذیل دو عنوان «زیبایی‌شناسی» و «فلسفۀ هنر» قرار داد؛ البته فرق‌گذاری میان این دو رشته، به‌ویژه در عمل دشوار است. از همین روی در غالب مدخل‌ها مباحث مطرح‌شده به هر دو رشته تعلق دارند؛ گو اینکه در هر یک از آنها ممکن است وزن یکی بیشتر از دیگری باشد.

    «دانشنامۀ فلسفه» (ویراست ادواردز و بورچرت) در سنت فلسفۀ تحلیلی تألیف شده است؛ گو اینکه نویسندگان نگاهی به فلسفۀ قاره‌ای نیز داشته‌اند؛ ولی تا آنجا که به سنت اسلامی ـ ایرانی مربوط است، در این موضوع مقاله‌ای در این دانشنامه وجود ندارد و بسنده کردن به ترجمۀ مقالات همین دانشنامه، برای خوانندۀ فارسی‌ جامعیت لازم را نخواهد داشت؛ بنابراین مترجم کوشیده با تألیف و ترجمۀ مقالاتی چند در زمینۀ زیبایی‌شناسی فلسفی و عرفانی در جهان اسلام، این اثر از جامعیت بیشتری برخوردار باشد.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها