خوافی، احمد بن محمد
خوافی، احمد بن محمد | |
---|---|
لقب | فصیح خوافی |
نام پدر | محمد |
ولادت | 777ق |
رحلت | زنده تا 849 هجری |
پیشه | نویسنده، تاریخنگار، شاعر |
اطلاعات علمی | |
برخی آثار | مجمل فصیحی |
احمد بن محمد خوافی (777- بعد از 849ق)، ملقب به فصیح خوافی، شاعر، تاریخنگار، نویسنده کتاب مجمل فصیحی است.
نام، نسب و ولادت
مؤلف، نام خود را در اول کتاب [مجمل فصیحی] چنین نوشته: «مقر این تقریر و محرر این تحریر اضعف عباد الله الوافی، احمد بن محمد بن یحیی المدعو و الملقب بفصیح الخوافی...» و تاریخ تولد خود را نیز در ضمن وقایع سال 777ق، بدین عبارت نوشته: «ولادت کاتب، العبد فصیح احمد بن جلالالدین محمد بن نصیرالدین یحیی» و نسب خود را به ابوامامه صدی بن عجلان بن وهب باهلی از اصحاب حضرت رسول اکرم(ص) رسانیده است.
شرح حال
در کتب تذکره و رجال از این مؤلف، نام و نشانی نیست غیر از دیوان شیخ آذری اسفرایینی که ذیلا به عرض میرسد؛ در اول کتاب خود را از تربیتشدگان بایسنقر بن شاهرخ شمرده و همواره مورد نظر لطف وی قرار گرفته بود و چندین سال مشغول امور دیوانی شده و در سال 818ق که شاهرخ برای سرکوبی امیرزاده بایقرا به شیراز رفته بود، او نیز در رکاب وی بوده است. در سال 825ق، برای انجام دادن امور مالیاتی او را به کرمان فرستادهاند و در سال 827 به بادغیس بازگشته و در سال 828ق، مجددا به دربار امیرزاده بایسنقر رفته و مشغول امور دیوانی بوده و مورد توجه بایسنقر شده است.
طبع شعر
خوافی طبع شعر نیز داشته و در بعضی موارد از خود اشعار و ماده تاریخهایی گفته که در «مجمل فصیحی» درج شده؛ ازاینرو باید دیوانی هم داشته باشد که دیده نشده است. مؤیّد اینمطلب، تعریفی است از شیخ آذری اسفرائینی (متوفای866ق) از شعرای زمان شاهرخ بن امیر تیمور که با فصیحی خوافی معاصر بوده و شعر او را تعریف کرده است.
فصیحی در تعریف و مدح بایسنقر قلمفرسایی زیاد نموده است. در سال 843ق، در نزد گوهرشادآغا زوجه شاهرخ، در اثر سعایت همکارانش مقصر واقع شده و به فرمان وی به حبس میافتد و بعدا خلاصی مییابد. بعد از مرگ بایسنقر از ناپایداری روزگار شکایت کرده، گوشهنشینی اختیار مینماید و مشغول تألیف و تنظیم کتاب مجمل فصیحی میگردد و پس از خاتمه آن را به نام شاهرخ موشّح گردانیده و به وی تقدیم میکند.
وفات
از تاریخ وفات وی اطلاع صحیحی در دست نیست، ولی تا سال 849 هجری زنده بوده است[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: نخجوانی، حسین، ص352-355
منابع مقاله