ابن علی، حمزه
نام | حمزة بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | علی |
متولد | ۲۳ ربیعالاول ۳۷۵ق |
محل تولد | زوزَن |
رحلت | |
اساتید | |
برخی آثار | رسائل الحكمة |
کد مؤلف | AUTHORCODE07399AUTHORCODE |
حمزة بن علی زوزنی (متولد 375ق)، مؤسس و داعی بزرگ مذهب دروزی در قرن پنجم. رسالهها و نامههای باقیمانده از او، در مجموعهای که رسائل الحكمة و گاه «الحكمة الشريفة» خوانده میشود، منتشر شده است.
ولادت
حمزة بن علی زوزَنی، مؤسس و داعی بزرگ مذهب دروزی در قرن پنجم، در ۲۳ ربیعالاول ۳۷۵ق، در زوزَن، منطقهای بین نیشابور و هرات، به دنیا آمد.
تحصیلات
مدتی در کار نمدمالی بود. او ابتدا در جندیشاپور درس خواند و علوم دینی را فراگرفت. در حدود ۴۰۵ق، وارد قاهره شد و در زمره داعیان ایرانی، در مجالس حکمت تأویلی که در دارالحکمه قاهره برپا بود، شرکت کرد و به الحاکمبامرالله، ششمین خلیفه فاطمی، نزدیک شد و نزد او به مقام رفیعی رسید. بنا به گزارش حمیدالدین کرمانی در رساله مباسم البشارات قاهره (مقرّ خلافت الحاکمبامرالله) در سال ۴۰۸ق، وضع آشفتهای داشته و سبب آن ظهور دعوت جدیدی بوده دایر بر اینکه الحاکم، ناسوتِ الوهیت است و خدا در صورت او ظاهر شده است. داعیان معروف این دعوت و مذهب تازه سه تن بودند: حمزة بن علی، حسن فَرغانی معروف به اَخرَم و محمد بن اسماعیل دَرَزی. مرکز فعالیت آنان مسجد رَیدان بود در باغی به همین نام در خارج از قاهره. حمزه با داعیان دیگر قرار گذاشته بود که بدون اجازه او، اسرار و عقاید مذهب جدید را آشکار نکنند، اما بعد از اینکه درزی مناسبات خود را با الحاکم تقویت کرد، الحاکم اداره برخی امور را به او واگذار کرد و درباریان را به تبعیت از وی وادار نمود و درزی با نوشتن نامههایی به داعیان رسمی حکومت (مانند جتکین، داعیالدعات اسماعیلی و عبدالرحیم بن الیاس، ولیعهد و والی شام) بر آن شد که خود را رهبر نهضت مذهبی جدید معرفی کند؛ ازاینرو، پیش از موعد مقرر و بدون اجازه حمزه، دعوت جدید را در سال ۴۰۷ق، آشکار نمود. این اعلان باعث اختلاف حمزه با درزی و رقابت آن دو در امر رهبری دعوت تازه شد. درزی برخی یاران حمزه را به خود جذب کرد و خود را سیدالهادیین و سیفالایمان خواند و خویش را برتر از حمزه شمرد. در اثنای رقابت شدید حمزه و درزی، در سال ۴۰۸ق، روزی درزی و جمعی از یارانش عازم قصر الحاکم بودند که مردم به آنان هجوم بردند و حدود چهل تن از آنان را کشتند، اما بقیه گریختند. روز بعد شورشیان به مقرّ حمزه در مسجد ریدان حمله کردند و اگر الحاکم آنان را منع نکرده بود، حمزه با دوازده تن از پیروانش به قتل میرسید.
درباره اینکه درزی در شورش سال ۴۰۸ق، کشته شد یا مخفی گردید و در سال ۴۱۰ق، درگذشت، اختلاف نظر هست. پس از اینکه درزی بهکلی از صحنه غایب شد و اخرم نیز در ۴۰۸ق، مدت کوتاهی پس از اعلان دعوت جدید، به قتل رسید، تمام مسئولیت دعوت جدید برعهده حمزه قرار گرفت. او به خود القابی چون هادی المستجیبین، امامالزمان، قائمالزمان و المنتقم من المشرکین بسیف مولانا داد و شروع به نگارش رسائلی با محتوای عقاید و آموزههای دعوت جدید کرد. همچنین به مخالفان خود، بهمنظور ابلاغ دعوت جدید، نامه نوشت، از جمله در ربیعالاول ۴۰۹ق، در نامهای، از قاضیالقضات، احمد بن محمد بن عوام، خواست که تمام امور شرعی و قضایی موحدان (پیروان دعوت جدید) را به وی واگذارد، اما قاضی نامه را مشتمل بر مضامین کفرآمیز دانست و مردم را به قتلِ آورندگانِ نامه تحریک کرد. حمزه در رساله «الغاية والنصيحة» به این واقعه اشاره کرده است. پس از آن، حمزه مقرّ سرّی خود را مسجد تبر، در خارج قاهره، قرار داد. مخالفان او به آنجا نیز حمله کردند و درِ مسجد را آتش زدند، اما چون حمزه در داخل مسجد پناهگاه امنی با در سنگیِ محکمی برای خود ساخته بود، مهاجمان نتوانستند به او و یارانش دست یابند. الحاکم مدتی حمزه را در قصر خود سکونت داد تا اینکه بعد از فرونشستن فتنه، حمزه دوباره به پناهگاه خود در مسجد تبر بازگشت. این بار تعداد پیروان او به صد هزار تن رسید. حمزه به دعوت خود نظم جدیدی داد و بهتبع نظام اسماعیلی، داعیانی به جاهای دیگر فرستاد و برای خود و یارانش صفات و القابی برگزید. سپس شروع به ارسال نامه به پادشاهان، امیران و بزرگان علم و دین کرد و از آنان دعوت کرد که به مذهب او وارد شوند. فعالیت وی، بهویژه در شام، مؤثر بود.
غیبت حمزة بن علی
حمزه تا شوال ۴۱۱ق، با الحاکم مکاتبه داشت، اما در پیِ غیبت الحاکم در ۴۱۱ق، حمزه نیز در همان سال غایب شد. حمزه در رساله «الأعذار و الإنذار»، که بدون تاریخ است، خود را امام خوانده و گفته است که بهزودی غایب خواهد شد، اما بعد از مدت کوتاهی برخواهد گشت. او غیبت خود را امتحانی برای پیروان خود خوانده است. به نوشته یحیی بن سعید انطاکی (متوفی ۴۵۸ق)، بعد از غیبت الحاکم، حمزه فرار کرد و سپس به قتل رسید. همچنین گفته شده است که حمزه سه سال در مصر مخفی بود و در این مدت رسالههای بسیاری نوشت و برای یاران خود فرستاد، از جمله «رسالة الغيبة» را به دست یکی از داعیان، از اسکندریه به شام فرستاد و در سال ۴۱۸ق، نیز رسالهای برای بهاءالدین علی بن احمد سُمّوقی معروف به مُقتنی (یکی از داعیانی که رهبری دعوت را بعد از حمزه به دست گرفت)، فرستاد مبنی بر از سرگیریِ نشر و ترویج دعوت. بههرحال، روشن نیست که حمزه کی و چگونه درگذشت، اما ظاهراً بهاءالدین مقتنی مکان اختفای حمزه را میدانسته، با او ارتباط داشته و تا ۴۳۰ق، انتظار بازگشت او را میکشیده است.
آثار
رسالهها و نامههای باقیمانده از حمزه، همراه با نوشتههای بهاءالدین سُمّوقی و اسماعیل بن محمد تمیمی، در مجموعهای که «رسائل الحكمة» و گاه «الحكمة الشريفة» خوانده میشود، گردآوری شده است. این مجموعه در شش جزء ترتیب یافته است. آنچه حمزه نوشته، یا احتمال داده شده که مکتوب اوست، عبارت است از:
- النقض الخفي؛
- ميثاق النساء؛
- البلاغ والنهاية في التوحيد؛
- الغاية والنصيحة؛
- كتاب فيه حقائق ما يظهر قُدّام مولانا الحاكم من الهزل؛
- السيرة المستقيمة؛
- سبب الأسباب؛
- رسالة الدامغة للفاسق؛
- الرد علی النُصَيري لَعَنَهُ المولی في كل كوْرٍ ودَوْرٍ؛
- رسالة الرضا والتسليم إلی كافّة الموحدين؛
- رسالة التنزيه إلی جماعة الموحدين؛
- الصبحة الكائنة؛
- سِجِلُّ المجتبی؛
- تقليد الرضي وسفير القدرة؛
- تقليد المقتني؛
- رسالة حمزة إلی أهل الكدية البيضاء؛
- رسالة حمزة إلی الموحدين من أهل أَنْصِناء؛
- رسالة إلی ولي العهد عبدالرحيم بن إلياس؛
- رسالة إلی خمار بن جيش سليمانی عكاوي؛
- رسالة إلی قاضيالقضاة أحمد بن عوام؛
- رسالة التحذير والتنبيه؛
- رسالة الأَعذار والإنذار؛
- رسالة الغيبة[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: توکلی قوچانی، علی، ص162 تا 165
منابع مقاله