حس‌آمیزی در زبان فارسی: رویکردی شناختی و پیکره‌مدار

    از ویکی‌نور
    حس‌آمیزی در زبان فارسی: رویکردی شناختی و پیکره‌مدار
    حس‌آمیزی در زبان فارسی: رویکردی شناختی و پیکره‌مدار
    پدیدآورانجوبایی، کامیار (نویسنده) افراشی، آزیتا (نویسنده)
    ناشرنویسه پارسی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    شابک7ـ25ـ7386ـ622ـ978
    کد کنگره

    حس‌آمیزی در زبان فارسی: رویکردی شناختی و پیکره‌مدار تألیف کامیار جوبایی، آزیتا افراشی؛ در خصوص رابطۀ میان عبارت‌های حس‌آمیخته و استعاره‌های مفهومی نظرات مختلفی وجود دارد که در این کتاب به آنها پرداخته شده است. آنچه از تحلیل شواهد زبانی به دست آمد، رابطه‌ای نزدیک میان استعاره و حس‌آمیزی را نشان داد؛ از این‌رو بخشی از کتاب به توضیح نظریۀ استعاره‌های مفهومی و جایگاه آن در زبان‌شناسی شناختی اختصاص دارد. در کنار آن موضوعاتی نظیر فرضیۀ بدن‌مندی، مجاز مفهومی، بازنمود عواطف در زبان و نیز مبحث فعل‌های حسی در زبان فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

    ساختار

    کتاب در هفت فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    در گذشته حس‌آمیزی موضوعی بود که صرفاً در حوزۀ ادبیات مورد توجه قرار می‌گرفت و ادبا این پدیده را به عنوان آرایه‌ای زبانی مورد بررسی قرار می‌دادند؛ ما امروزه حس‌آمیزی غالباً از دو جنبه مورد بررسی قرار می‌گیرد: یکی حس‌آمیزی به عنوان ویژگی‌ای ادراکی که در افراد خاصی بروز پیدا می‌کند و جایگاه مطالعۀ آن در علم عصب‌شناسی و مطالعات مغز است و دیگری بازنمود حسی‌آمیزی در زبان که در حیطۀ علم زبان‌شناسی، به‌ویژه زبان‌شناسی شناختی قرار می‌گیرد.

    حس‌آمیزی پدیده‌ای با بنیان شناختی است؛ به بیان دیگر برگرفته از سازوکارهای ذهن بشر است که هم در نحوۀ ادراک برخی افراد از پدیده‌های اطراف و هم در زبان روزمره بازنمود می‌یابد. نویسندگان در این کتاب کوشیده‌اند ابتدا حس‌آمیزی را با بهره‌گیری از یافته‌های علم عصب‌شناسی معرفی کنند و خاستگاه آن را در مغز مورد مطالعه قرار دهند و سپس به بازنمود حس‌آمیزی در زبان به عنوان پدیده‌ای شناختی پرداخته‌اند و مطالعۀ آن را در زبان فارسی از دیدگاه زبان‌شناسی شناختی و با رویکردی پیکره‌ای صورت بخشیده‌اند. از این‌رو این کتاب رویکردی میان‌رشته‌ای را به مطالعۀ پدیدۀ حس‌آمیزی در زبان برگزیده است؛ به این معنی که با استفاده از علوم عصب‌شناسی، زبان‌شناسی شناختی و زبان‌شناسی پیکره‌ای به بررسی همه‌جانبۀ این پدیده می‌پردازد.

    امروزه استفاده از پیکره‌های زبانی و تکیه بر داده‌های واقعی زبان به صورت گسترده‌ای رواج یافته و شرط اساسی انجام بسیاری از پژوهش‌های نظری و کاربردی شده است. این کتاب با بهره‌گیری از پیکره‌ای منتخب از پایگاه صد میلیوه واژه‌ای داده‌های زبان فارسی برای نخستین بار با رویکردی پیکره‌مدار به تحلیل بازنمود حس‌آمیزی در زبان فارسی معاصر پرداخته است. نگارندگان تلاش کرده‌اند تا ضمن بهره‌گیری از روش‌های پیکره‌ای در تحلیل‌های زبانی، خوانندگان را با مهم‌ترین نظریه‌ها و تعاریف موجود در زبان‌شناسی پیکره‌ای که از متأخرترین رویکردها در مطالعات زبان‌شناسی محسوب می‌شوند، نیز آشنا سازند.

    همچنین در خصوص رابطۀ میان عبارت‌های حس‌آمیخته و استعاره‌های مفهومی نظرات مختلفی وجود دارد که در این کتاب به آنها پرداخته شده است. آنچه از تحلیل شواهد زبانی به دست آمد، رابطه‌ای نزدیک میان استعاره و حس‌آمیزی را نشان داد؛ از این‌رو بخشی از کتاب به توضیح نظریۀ استعاره‌های مفهومی و جایگاه آن در زبان‌شناسی شناختی اختصاص دارد. در کنار آن موضوعاتی نظیر فرضیۀ بدن‌مندی، مجاز مفهومی، بازنمود عواطف در زبان و نیز مبحث فعل‌های حسی در زبان فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

    رابطۀ میان حس‌آمیزی و انواع انتقال‌های حسی در زبان با مقولۀ فرهنگ از دیگر مباحثی است که تلاش شده در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش صورت‌گرفته در این اثر از آن‌رو اهمیت دارد که برای اولین بار امکان مقایسۀ حس‌آمیزی در زبان فارسی را با پژوهش‌های موجود در زبان‌های دیگر میسر می‌کند و جایگاه زبان فارسی را به لحاظ رده‌شناسی شناختی میان سایر زبان‌ها مشخص می‌نماید. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که سخنگویان زبان فارسی معاصر از کدام حواس به عنوان حواس پایه‌ای و از کدام حواس در جایگاه حواس تمایزگزارنده برای بیان ادراکات حسی خود استفاده می‌کنند. از آنجا که حس‌آمیزی پدیده‌ای شناختی و دارای بنیانی عصب‌شناختی است، و از سوی دیگر بازنمود ان در زبان متأثر از عوامل فرهنگی است، تحلیل شواهد حس‌آمیزی در زبان فارسی می‌تواند پژوهشگر را به درک کامل‌تری از این پدیده رهنمون سازد و افزون بر تبیین سازوکارهای فیزیولوژیک دخیل در آن که جهانی هستند، از رهگذر مقایسه‌های بینازبانی، نقش فرهنگ را نیز در تبیین بازنمود زبانی این پدیده آشکار سازد.

    در این کتاب همچنین کوشیده شده تا نتایج آماری بازنمود حس‌آمیزی در زبان فارسی بر اساس فرضیۀ بدن‌مندی که از رویکردهای مورد توجه در زبان‌شناسی شناختی است، توضیح داده شود. همچنین تبیین رابطۀ میان استعاره‌های مفهومی و پدیدۀ حس‌‌آمیزی، بررسی انتقال‌های حسی معکوس و بررسی انتقال‌های تک‌حسی و چندحسی از دیگر مواردی است که در این پژوهش بدان‌ها پرداخته شده است. افزون بر این، استفاده از روش‌های پیکره‌ای در تعیین انتقال‌های حسی مرده و زنده و عبارت‌های حس‌آمیخته نهادینه‌شده و بدیع و نیز استفاده از مفاهیم پیکره‌ای نظیر نوع و نمونه در تحلیل عبارت‌های حس‌آمیخته و استفاده از آنها برای سبک‌شناسی آثار ادبی از جمله مواردی است که برای اولین بار در این کتاب مطرح شده‌اند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها