تاریخنگاری فارسی در ایران میانه
تاریخنگاری فارسی در ایران میانه | |
---|---|
پدیدآوران | ملویل، چارلز (نویسنده) رضوی، سید ابوالفضل (مترجم) |
ناشر | نگارستان اندیشه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
چاپ | يکم |
شابک | 7ـ312ـ452ـ600ـ978 |
موضوع | تاريخنويسي -- ايران -- تاريخ |
کد کنگره | 1400 2ت / 90 DSR |
تاریخنگاری فارسی در ایران میانه تألیف گروهی از نویسندگان زیرنظر چارلز ملویل، ترجمه سید ابوالفضل رضوی؛ آنچه در این کتاب آمده، نظرگاه نویسندگان نسبت به تاریخنگاری فارسی پیش از فرمانروایی صفویان را بررسی کرده است. در ترجمۀ این فصول، انتقال معنا و مفهوم تاریخی متن موردنظر بوده و تلاش شده از ترجمۀ لغت به لغت و وفاداری بیش از اندازه به متن خودداری گردد. از اینرو ترجمۀ متن، حسب فهم تاریخی و شناختی که مترجم از تاریخ ایران میانه داشته، انجام گرفته و انتقال صحیحتر معنای تاریخی مدنظر بوده است.
ساختار
کتاب در چهار فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
همۀ منابع تاریخنگارانه از حیث نوشتاری ماهیت ادبی، روایی و بلاغی منحصربهفردی دارند و بنابراین در حیطۀ ادبیات در معنای وسیع آن قرار میگیرند. با این حال هر یک از این نوشتارها، حسب اینکه از سوی چه کسی نوشته شده باشد، چارچوب اندیشهای، نظم روشی و البته ماهیت روایی ویژهای دارند. دستاوردهای نوشتاری صورت روایی دارند، اما با این وجود از ساختار اندیشهای جامعه نیز تأثیرپذیرند. اگر این ساختار اندیشهای را «ادب» (پایدیا) و صورت روایی آن را «ادبیات» بدانیم؛ پایدیا، فضای گفتمانی و روح حاکم بر هر عصر است که از سیر تحول جامعه و دستاوردهای فرهنگی ـ تمدنی آن در اعصار مختلف حاصل شده است. آنچه با عناوین منابع تاریخی و منابع تاریخنگاری از هم متمایز شدند، حاصل همین جریان گفتمانی است که میتوان با عناوین فرهنگ و تاریخگرایی (تاریخنگری) نیز از آن یاد کرد. بر این اساس منابع تاریخی و تاریخنگاری هر عصری، در بطن پایدیا به عنوان جوهر و ذات درونی جامعه رقم میخورند و در قالب ادبیات به عنوان بازتاب نوشتاری تاریخ، خود را نشان میدهند.
آنچه در این کتاب آمده، نظرگاه نویسندگان نسبت به تاریخنگاری فارسی پیش از فرمانروایی صفویان را بررسی کرده است. در ترجمۀ این فصول، انتقال معنا و مفهوم تاریخی متن موردنظر بوده و تلاش شده از ترجمۀ لغت به لغت و وفاداری بیش از اندازه به متن خودداری گردد. از اینرو ترجمۀ متن، حسب فهم تاریخی و شناختی که مترجم از تاریخ ایران میانه داشته، انجام گرفته و انتقال صحیحتر معنای تاریخی مدنظر بوده است.
این کتاب ترجمۀ بخشی از «تاریخنگاری فارسی» است که به عنوان جلد دهم مجموعۀ هیجدهجلدی «تاریخ ادبیات ایران» تحقیق و تألیف شده است. این مجموعه زیرنظر گروهی از متخصصان به سرویراستاری زندهیاد احسان یارشاطر در نیویورک و مرکز مطالعات ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا به انجام رسیده است. جلد دهم این مجموعه زیرنظر چارلز ملویل به انجام رسیده و به زندهیاد ایرج افشار تقدیم شده است.
ملویل در مقدمه ضمن بررسی جایگاه علمی تاریخ و نظرگاه معرفتی در تاریخنگاری مسلمانان، به نسبت میان ادبیات و تاریخ، ماهیت روایی نوشتههای تاریخی و ابهام مطرح دربارۀ مفهوم ادبیات در زبان فارسی، کیفیت ادبی آثار تاریخی، سازوکار نوشتن تاریخ توسط مورخان عمد ماضی را بررسی کرده و به این مهم پرداخته که شرط پذیرش بیطرفی مورخان، به چه نحو مورخان مذکور بر چگونگی و چرایی تحقق رویدادهای تاریخی در بلاد مختلف زیستبوم خود پی میبردند و به اصطلاح رخدادگویی آنها تابع چه نظم روشی ـ معرفتی بود.
تحلیل ادبی متون تاریخی در پژوهش دربارۀ تاریخنگاری پیشامدرن غرب جایگاهی دیرین داشت. با این حال تحلیل ادبی متون تاریخی مسلمانان، بهمثابۀ تلاشی برای فهم چنین متونی در بستر ادبی آنها آغاز نشد، بلکه تلاشی برای جداکردن «امر واقع» از «داستان» به منظور خدمت به پژوهشگرانی بود که در پی بازساخت تصویری دقیق از آغاز تاریخنگاری اسلامی بودند. در فصل نخست این کتاب، نویسنده با توجه به پژوهشها و با تأکید بر تحلیلهای ادبی/ سبکی و اساساً بدون توجه به مباحث «واقعیت» در مقابل «داستان» به بحث دربارۀ متون تاریخی فارسی پرداخته است.
فصل دوم به طور مختصر برخی از ابعاد ادبی و زیباییشناسی واقعهنگاریها و تواریخ مورد بحث در این جلد از قبیل استفادۀ آنها از زبان، نحوۀ تحقق نیاز به آموزش و سرگرمی، تقویت سنت ادبی که خود بخشی از آن بودند و همینطور ارزشهای محیطی که در آن خور گرفته بودند، بررسی میکند. تمرکز نویسنده در این فصل به طور مشخص عصر پس از سلجوقیان است که به عنوان دوران تعیینکنندهای توسط والدمن، لوتر، میثمی و دیگران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، همان میزان توجه را دریافت نکرده است.
مجموعۀ ادبیات تاریخی به زبان فارسی در طی بیش از پنج قرن از فتح اسلامی تا هجوم مغول به نسبت اندک است. با کنارگذاشتن آثاری که تا اندازهای محتوای تاریخی دارند، اما در دیگر ژانرهای ادبی جای میگیرند، شناخت بیش از دوازده نمونه از چنین نوشتههایی دشوار است. به لحاظ اهمیت به عنوان منبع اطلاعات تاریخی و درخشش ادبی، تنها یک اثر متمایز تاریخنگارانه یعنی «تاریخ غزنویان» ابوالفضل بیهقی وجود دارد که آن هم به صورت ناقص باقی مانده است. افزون بر این در سراسر دورۀ قبل از مغول، تاریخنگاری فارسی به لحاظ کمّی و شاید آنچنان که برخی استدلال میکنند به لحاظ کیفی، در سایه تاریخنگاری عربی قرار داشت. در فصل سوم تکوین و تحول تاریخنگاری فارسی بررسی شده است.
پدیدآمدن حجم گستردهای از نوشتههای تاریخی در دو قرن و نیم حدفاصل سقوط بغداد در سال 656 هجری قمری تا استقرار دولت صفوی در سال 907، عصری که شناخت اندکی دربارۀ بسیاری از منابع آن وجود دارد، پرداختن به همۀ متون را دشوار میسازد. در فصل پایانی کتاب روی دو یا سه موضوعی تمرکز کرده که در پی بررسی نوشتههای تاریخی در زمان و مکان خاص آنها و در بستر فرهنگ ایرانی تحت حاکمیت مغول ـ تیموری است.[۱]
قابل توجه این که کتاب حاضر بخشي از کتاب " Persian Historiography: History of Persian literature" که مربوط به دوران ميانه از تاريخ ايران است.
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات