الصلة بين التصوف و التشيع

    از ویکی‌نور
    الصلة بين التصوف و التشيع
    الصلة بين التصوف و التشيع
    پدیدآورانشيبي، کامل مصطفي (نویسنده)
    ناشردار الأندلس
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 1982م ,
    چاپ3
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الصلة بين التصوف و التشيع تألیف کامل مصطفی شیبی، اندیشمند و پژوهش‌گر عراقی، اثری است که ارتباط بین مذهب تشیع و تصوف از ابتدا تا عهد صفوی را مورد بررسی قرار داده است.

    مؤلف در مقدمه کتاب سبب نگارش و چگونگی آن را بدین‌گونه بیان کرده است: «هسته اصلی این کتاب رساله دانشگاهی بود که به راهنمایی استاد فقیه دکتر ابوالعلا عفیفی نوشته بودم و هیئتی مرکب از استاد نامبرده و مرحوم استاد خضیری و استاد دکتر علی سامی‌نشار مطالب آن را مورد بررسی و انتقاد قرار داده بودند. پس از رسیدگی و اظهارنظر استادان راهنما با درجه عالی فوق‌لیسانس در دانشکده ادبیات گروه فلسفه و علوم اجتماعی دانشگاه اسکندریه در ماه آب (اگوست) 1958 پذیرفته شد... می‌توانم ادعا کنم ریشه‌های این تألیف و بحث در مدت چهارده سال با کوشش مدام آبیاری شده است»[۱].

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه نویسنده و متن اثر در دو جلد است. در جلد اول کتاب در چهار باب موضوعات تشیع، زهد، تصوف و اهل فتوت و ملامتیه مطرح شده است. در جلد دوم کتاب نیز در ضمن هفت فصل مباحثی چون اوضاع تشیع در مقاطع مختلف تاریخی مانند عهد ایلخانی، تیموری، سلجوقیان و عثمانیان تا انتهای عهد صفوی بررسی شده است.

    مؤلف بیشتر مطالب خود را از مراجع فراوانی که در اختیار داشته است نقل می‌کند. مجموع مآخذی که در فهرست‌نامه کتاب از آن‌ها نام برده شده است متجاوز از دویست کتاب و رساله می‌شود که بیشتر آن‌ها جزء کتاب‌های معتبر و مورد استناد مورخان و اهل تحقیق است. ازاین‌رو نسبت به مسائل مورد بحث و مواضع اخلاقی همیشه داوری و نظر خود را به اخبار و اسناد منصوص استناد می‌دهد[۲].

    گزارش محتوا

    نویسنده مباحث کتاب را با تعریف لغوی و اصطلاحی شیعه آغاز می‌کند: «تشیع با شیعه هم‌ریشه است و شیعه هر کس پیروان و یاران اوست. این نام بیشتر بر کسانی که دوستدار علی(ع) و خاندان او هستند اطلاق می‌شود، چنان‌که اکنون نام مخصوص آنان شده است... کلمه تشیع در لغت به معنی پیروی و دوستی متبوع است در راه دین بر وجه اخلاص»[۳].

    محققان، چه پیشینیان و چه متأخران، در اینکه تشیع در چه زمانى ظاهر شده است، اختلاف دارند. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء و احمد امین برین عقیده‏‌اند که شیعه در زمان زندگى خود پیغمبر(ص) ظاهر شد؛ اما نوبختى که از دانشمندان قرن سوم هجرى و از پیشقدمان مؤلفان شیعه است، چنین عقیده دارد که تشیع پس از وفات پیغمبر اکرم(ص) پدید آمده است. آرای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که دیدگاه نویسنده در آخر چنین است: «آنچه از مجموع آراء و عقاید به نظر ما درست‏تر می‌آید آن است که تشیع بدان معنى که بیان کردیم که عبارت است از: یارى على و پیروى از او، به همان اندازه قدیم است که اسلام قدیم است و در نخستین لحظه‏‌اى که اظهار آن براى مردم مناسب می‌نمود به‌صورت دعوتى رسمى ظاهر شد»[۴].

    یکی از موضوعات عجیبی که نویسنده مطرح کرده فرضیه یکی بودن عبدالله بن سبأ و عمار یاسر است. مغنیه درباره عبدالله بن سبأ می‌نویسد: دسته‏‌اى معتقدند که تشیع از بدعت‌هاى عبدالله بن سبأ است ولى این سخن اشتباه است و از روى بی‌اطلاعى به حقیقت مذهب شیعه گفته شده: زیرا کسانی که خصوصیات عبدالله بن سبأ را در نزد شیعیان بدانند و بیزارى شیعیان را از گفتار و کردار او به دست آورند و سخن دانشمندان شیعه را درباره مذمت او دیده باشند، پیدایش شیعه را به عبدالله نسبت نمی‌دهند[۵]. در واقع داستان عبدالله سبأ منتهى به ابن عساکر و طبرى می‌گردد و هردو از سیف بن عمر تمیمى (متوفی 170ق) نقل کرده‌‏اند و سیف قابل اعتماد نیست[۶].

    نویسنده به هنگام ذکر شیعیان نخستین به نام عمار یاسر که می‌رسد پس از ذکر شرح‌حال و روایاتی که درباره او گفته شده، چنین می‌نویسد: «عمار را به نام ابن سبأ (مقصودشان یمنی بودن وی بود) نیز می‌خواندند و او را دشنام می‌دادند»[۷] و پس از ذکر استدلالات دکتر علی وردی مبنی بر اینکه عمار همان ابن سبأ است، در تأیید این مطلب چنین می‌نویسد: «ادله‌ای که ذکر شد قانع‌کننده و منطقی به نظر می‌رسد»[۸]. کامل مصطفی شیبی در این فرضیه از حامیان دکتر علی وردی، اندیشمند عراقی (1913-1995م) است. وردی از منظر جامعه‌شناختی (و نه تاریخی) به قضیه عبدالله بن سبأ نگریسته است. از منظر او خیزش‌های اجتماعی، سیر منطقی پیدایش و تکوین دارند و نمی‌توانند وابسته به فعالیت چندساله یک یهودی‌زاده تازه‌مسلمان باشند؛ بنابراین، نتیجه گرفته است که عبدالله بن سبأ یا ابن السوداء نامی رمزآلود برای عمار بن یاسر است. ایشان در ادامه، دلایلی نیز در کتاب خویش اقامه کرده که مدعای او را اثبات نمی‌کند. مشکل اصلی در این تحلیل، آن است که در آن از قرائن تاریخی غفلت شده است. عمار یاسر فردی با پیشینه مشخص و پدر و مادر مسلمان شهید است که ارتباطی با یمن ندارد[۹].

    نویسنده در ابتدای جلد دوم کتاب به تأثیرات تصوف بر تشیع در طول قرن‌ها و نیاز فکری و دستوری تصوف به تشیع اشاره کرده است.[۱۰]. در فصل چهارم این جلد به ارتباط تصوف و تشیع در سوریه و مصر اشاره شده که با ظهور ابن تیمیه که نسبت به متصوفه و فقیهان شیعه به‌صورت دشمنی خشن ظاهر شد، منجر به نزدیکی این دو گروه از یک جهت و توجیه هر یک از تشیع و تصوف در نگاه دیگری گردید. از همین‌جاست که بدرفتاری ابن تیمیه نسبت به علی بن مطهر حلی در جاهای مختلف مشاهده می‌کنیم[۱۱].

    وضعیت کتاب

    در پاورقی‌های کتاب، مستندات، ارجاعات و توضیحات مفیدی ذکر شده است.

    در انتهای هر جلد، منابع، فهارس اعلام، فرق و جماعات، کتب و ابحاث، مصطلحات، مکان‌ها، آیات قرآنی، اشعار و فهرست مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص9؛ شهابی، علی‌اکبر، صفحه پنج و شش
    2. ر.ک: شهابی، علی‌اکبر، صفحه شش
    3. ر.ک: متن کتاب، ج 1، ص19؛ شهابی، علی‌اکبر، ص3
    4. ر.ک: متن کتاب، ج 1، ص23؛ شهابی، علی‌اکبر، ص8
    5. مغنیه، محمدجواد، ص36
    6. ر.ک: مغنیه، محمدجواد، ص36، پاورقی 1؛ عسکری، مرتضی، ج 1، ص64
    7. متن کتاب، ج 1، ص44
    8. ر.ک: همان، ص46؛ شهابی، علی‌اکبر، ص45-43
    9. ر.ک: طباطبایی، سید محمدکاظم، ص17
    10. ر.ک: مقدمه، ج2، ص5
    11. ر.ک: متن کتاب، ج 2، ص131-130

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. شهابی، علی‌اکبر، همبستگی میان تصوف و تشیع (ترجمه الصلة بین التصوف و التشیع)، نوشته کامل مصطفی شیبی، انتشارات دانشگاه تهران، 1354ش.
    3. طباطبایی، سید محمدکاظم، «عبدالله بن سبأ آن‌چه بود و آن‌چه نبود»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله حدیث حوزه، بهار و تابستان 1393، سال چهارم، شماره 8، ص5-24.
    4. مغنیه، محمدجواد، شیعه و زمامداران خودسر، قم، انتشارات شهید گمنام، چاپ دوم، 1343ش.
    5. عسکرى، مرتضى‏، عبدالله بن سبأ و اساطير اخری، تهران، المجمع العلمی الاسلامي، چاپ اول، 1417ق. ‏


    وابسته‌ها