التربیة العقلیة
التربیة العقلیة | |
---|---|
پدیدآوران | علی عبدالحلیم محمود (نویسنده) |
ناشر | دارالتوزیع |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1997م /1417ق |
چاپ | یکم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
التربیة العقلیة اثر علی عبدالحلیم محمود، کتابی است که برای بازشکافت تربیت عقلانی در اسلام، به کتاب و سنت استناد شده است. نگارنده، از آراء مربیان و فیلسوفان مسلمان در باب عقل و تربیت عقلانی نگفته است (مگر یکی دو اشاره کوتاه در باب تقسیم و تعریف عقل)، در حوزۀ کاوش نقلی هم، تنها از منابع اهل سنت یاد کرده است. جای مبانی، اصول، روشها، مراحل تربیت عقلانی از منظر اسلام، در این اثر خالی است.
نگارنده بعنوان مقدمه، از تأثیر نگرش عقلانی اسلام به هستی و نگرشهای تربیتی اسلام به عقل و سهم آن در شکوفایی و تعمیق فرهنگ و تمدن اسلامی نگفته است؛ او از برخی از رویکردهای منفی به عقل و تعقل در فرهنگ اسلامی هم یاد نکرده است.
این کتاب کار تحقیقی عمیقی نیست و لازم است با روایات آمده در آن با احتیاط برخورد شود. از مطالب صفحۀ 254 به بعد این اثر، در منابع فارسی فراوان سخن رفته است.
نگارنده، مطالب کتاب را در مقدمه و چهار فصل تنظیم و تحریر کرده است.
در فصل اول، به شرح چند اصطلاح میپردازد، تربیت را معنا میکند، به مفهوم اسلامی تربیت اشاره میکند، برخی از ویژگیها تربیت به مفهوم اسلامی آن را میآورد، به تعریف عام و خاص تربیت با توجه به هدفهای دوازدهگانه تربیت اسلامی نظر میکند و میافزاید: هدفهای یادشده، هدفهای ثابت تربیت اسلامی است؛ پس از این، به اصطلاح عقل میرسد و از تعابیر و مفاهیم گوناگون آن از زبان غربیان و مسلمانان یاد میکند و تقسیمات عقل را نام میبرد تا مفهوم عقل بهتر روشن شود؛ سپس، به اصطلاح کار عقل و وظایف آن میپردازد و از فهم و تصور میگوید و به ادراک امر و نهی اخلاقی و ادراک دیگر امور محیط بر انسان اشاره میکند و از تأمل عقل و مدرکاتش یاد میکند و هدایت و اصلاح را از دیگر کارهای عقل میخواند.
نگارنده، در ادامه به موانع کار عقل و مقولاتی که اتصاف عقل بدانها عیب به شمار میرود، میپردازد که عبارتند از: تقلید کورکورانه از گذشتگان و پیروی جاهلانه از عالمان دینی، و ترس و هراس از قدرتهای دنیایی.
در فصل دوم این کتاب، با تربیت عقلانی آشنا میشویم؛ نگارنده در شرح این بحث، ابتدا از هدفهای تربیت عقلانی در اسلام یاد میکند:
1) رشد عقل و شکوفایی آن: نگارنده، در شرح این هدف، از مفهوم رشد میگوید و از مبانی و زیرساختهای رشد عقلی در اسلام یاد میکند (همراه کردن عقل با علم موثق و شناخت درست؛ یعنی، کتاب و سنت، برانگیختن عقل بر تفکر و تدبر در امور، بازداشتن عقل از پیروی از ظن و گمان)؛
2) عادت دادن عقل به تفکر علمی از راه بازداشتن عقل از خرافه و افسانه و سحر و شعبده؛ چه، تن دادن به این مقولات، عقل را به تعطیلی میکشاند؛
3) عادت دادن عقل به امانت علمی: یعنی، پاک داشتن عقل از همۀ اموری که منجر به انحراف عقل از حق میشود. این تجرد و پاکی از شوائب انحراف، از راه دوری از هوا و هوس و پرهیز از حکم بیتحقیق دربارۀ امور و سرانجام دوری از شتابزدگی حاصل میشود؛
4) آزادی اندیشه: نگارنده برای تبیین این هدف، نخست از توجه اسلام به آزادی اندیشه میگوید؛ آنگاه، به اموری چند که به آزادی عقل در تفکر میانجامد، میپردازد (اجتهاد و تلاش عقلانی، ترک تقلید، آزادی عقل در نقد و اعتراض و برخی از شروط نقد).
بحث دوم این فصل، دربارۀ سیاستها و طرحهای عمومی و ثابت تربیت اسلامی برای هدفهای پرورش عقل است که عبارتند از: احترام به عقل و تقدیر از آن، که بواقع حرمت نهادن به انسان است که از ویژگیهای منحصر به فرد او خردورزی است، قرآن و حدیث و نیز دانشمندان مسلمان بسیار در باب ارزش و احترام عقل گفتهاند، تأکید بر جایگاه برجستۀ عقل در زندگی انسان. سیاست ثابت دیگر برای تحقق هدفهای پرورش عقلانی در اسلام، باز بودن باب شورا و مشورت در اسلام است. نگارنده هریک از این سیاستها را بشرح کاویده است.
بحث پایانی این فصل، در باب وسائل است: برای تحقق هدفهایی که پیش از این یاد شد، باید وسائلی در اختیار باشد که با سیاستهای کلی و ثابتی که از آنها یاد شد، هماهنگ و سازگار افتد، این وسائل در چند کلمه عبارت از هرعملی است که در پرتو آن سیاستها، به تحقق هدفهای یادشده بینجامد؛ این وسائل که هریک در متن بشرح از آنها یاد شده است، عبارتند از: آراستن عقل به تکیهگاههایی استوار از علم و شناخت، عرضۀ نمونههایی به عقل برای تفکر علمی، تغذیه عقل با ارزشهایی که او را نسبت به خود و هرموضوع دیگری که بدان بیندیشد و با آن ارتباط داشته باشد درستکار گرداند، تمرین دادن عقل در آزادی اندیشه و پرهیز از جمود و پیروی و تقلید، تشویق و برانگیختن عقل به تمرین نقد و انتقاد سازنده و پیشنهاد تازه.
موضوع فصل سوم، دین و عقل است: در این فصل ابتدا از نکات زیر یاد شده است:
مفهوم دین در قرآن و سنت، مفردات دین (ایمان، اسلام و احسان)، عدل، امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به خدا با حکمت و موعظۀ حسنه و جدال احسن و جهاد در راه خدا برای اعتلای کلمة اللّه. نگارنده، هریک از این مفردات را که جزوی از مفردات انبوه دین اسلام است، بشرح میآورد؛ آنگاه، به نفی هرگونه تعارض میان ادیان الهی و عقل میپردازد و از عدم تعارض اسلام با عقل میگوید، و در پایان به مفهوم اجتهاد در دین و عقل اشاره میکند.
فصل چهارم. عقل و علم در اسلام: در این فصل، از نکات زیر یاد میشود: رابطۀ عقل و دین، علمی که آموختن آن بر هر مسلمانی واجب است، کدام است؟ علومی که وجوب کفایی دارند کدام است؟ فرق بصر یا بصیرت (بینایی با بینش)، اشاره به این فروق از زبان غزالی، فخررازی و خودنگارنده، اهمیت تعلم و علم و تعلیم و فضیلت هریک از نگاه آیات و روایات[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص238-241
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ یکم، 1381ش