از طبابت تا تجارت: خاطرات یک تاجر اصفهانی
از طبابت تا تجارت: خاطرات یک تاجر اصفهانی | |
---|---|
پدیدآوران | اخوت، عبدالجواد (نویسنده) نفیسی، مهدی (گردآورنده) |
ناشر | تاریخ ایران |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 0ـ22ـ9342ـ622ـ978 |
موضوع | اصفهان - تاریخ - قرن ۱۴,اخوت، عبدالجواد، ۱۲۶۷-۱۳۲۴ - خاطرات |
کد کنگره | DSR ۲۰۷۳/ص۷۷ن۷ |
از طبابت تا تجارت: خاطرات یک تاجر اصفهانی تألیف حاج میرزا عبدالجواد اخوت، گردآورنده مهدی نفیسی؛ این کتاب مردمنگاری یک خانوادۀ سنتی در اصفهان است که حاصل پیوند خانوادهای بازاری و روحانی هستند و وقایع کتاب در دورانی میگذرد که جامعۀ ایران در حال گذار از یک خانوادۀ سنتی به دنیای مدرن است. اصل داستان حول این خانوادۀ بازاری اصفهانی است که در محیط پرتلاطم و خروش دورۀ مشروطۀ دوم، دوران احمدشاه میبالند و تحت تأثیر موج تجددگرایی متحول میشوند؛ سپس در دوران رضاشاه پهلوی، در واکنش به تجددگرایی اقتدارگرایانۀ او به جایگاه سنتی خویش بازگشت میکنند.
میرزا عبدالجواد اخوت در اسفند سال 1267 شمسی در اصفهان متولد شد و در 57 سالگی به سال 1324 در تهران درگذشت و در گورستان تاریخی «ابنبابویه» واقع در شهر ری به خاک سپرده شد. زندگی او در دورۀ پرتلاطم سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد و حکومت شش پادشاه را تجربه کرد: چهار پادشاه از سلسلۀ قاجار و دو پادشاه از دوران پهلوی. میرزا عبدالجواد از خانوادهای بازاری بود. مادرش خدیجهسلطان نام داشت و چنانکه در خاطراتش میگوید پدرش میرزارضا در بازار اصفهان دکان سقطفروشی داشت. در نوجوانی با دخترعمومی خود به نام عزیزخانم که در آن زمان دوازده سال داشت، ازدواج میکند که حاصل این ازدواج شش فرزند بود.
این کتاب مردمنگاری یک خانوادۀ سنتی در اصفهان است که حاصل پیوند خانوادهای بازاری و روحانی هستند و وقایع کتاب در دورانی میگذرد که جامعۀ ایران در حال گذار از یک خانوادۀ سنتی به دنیای مدرن است. اصل داستان حول این خانوادۀ بازاری اصفهانی است که در محیط پرتلاطم و خروش دورۀ مشروطۀ دوم، دوران احمدشاه میبالند و تحت تأثیر موج تجددگرایی متحول میشوند؛ سپس در دوران رضاشاه پهلوی، در واکنش به تجددگرایی اقتدارگرایانۀ او به جایگاه سنتی خویش بازگشت میکنند.
میرزا عبدالجواد راوی این خاطرات است که ابتدا نزد پدرش در بازار اصفهان کار میکند؛ سپس با پزشکی که از تهران به اصفهان آمده و از دارالفنون فارغالتحصیل شده است، آشنا میشود. او این نوجوان را به رموز دنیای پیچیدۀ امروزی و علم جدید پزشکی آشنا میکند. شوق و ذوق میرزا عبدالجواد برای دانستن علم جدید و استعدادی که از خود بروز میدهد، موجب میشود که از بازار بیرون بیاید، درس بخواند و پس از طیکردن فرازونشیبهای فراوان، به دکتری با دانش علم مدرن تبدیل شود و برای خود مطبی در اصفهان دایر میکند؛ اما دوران «تجددخواهی» در این خانواده دیری نمیپاید. روی کارآمدن رضاشاه و سرآغاز تجدد اقتدارگرایانه، بهویژه مسئلۀ تغییر لباس و کشف حجاب، زندگی این خانواده را دگرگون میکند؛ مسائلی که درنهایت سبب بازگشت او به سنتهای خانوادگیاش میشود؛ به بازار و همان شیوۀ زندگی سنتی پیشین.
از خلال این خاطرات، افزون بر جدال تجدد و سنت، به موضوعات دیگری نیز برمیخوریم: با بافت شهر اصفهان در دوران گذارد، تلاطمهای سیاسی ـ اجتماعی آن دوره و دغدغههای فکری روشنفکران هر شهر که میرزا عبدالجواد یکی از آنان بود، مشکل قحطی، وبا، حصبه و هرجومرجی که پس از استبداد صغیر محمدعلی شاهی و اشغال اصفهان توسط قوای روس به وجود آمده بود، اغتشاش و ناامنی ناشی از ترکتازی قبایل بختیاری در شهر، بیکیفیتی و سوءمدیریت سران حکومتی در ادارۀ شهر، نیز با آرزوی اکثر روشنفکران آن زمان برای بهوجودآوردن حکومت قانون و رهبر مقتدری که حکومت قانون را جایگزین وضعیت آشفتۀ جامعه کند و موجب وحدت ملی شود و بالاخره با مصاف مردم شهر اصفهان در رویارویی با این مشکلات و مصائب آنها آشنا میشویم.
در این کتاب از سه نوع نگارش غیررسمی که هر سه از نقطهنظر مردمشناسی و ادبی بسیار مهم هستند، فقط با خاطرهنگاری و روزنامۀ ادبیات مواجه هستیم؛ بخش اول یعنی دورۀ زندگی میرزا عبدالجواد در اصفهان تا زمانی که دولت روسیه اصفهان را اشغال نکرده و قحطی پیش نیامده است، نوع نگارش غالب «خاطرهنگاری» است. میرزا عبدالجواد با حافظۀ قویای که دارد، به ذکر وقایع مهم گذشتۀ خود میپردازد. بخش دوم خاطراتش به شرح اشغال کشور توسط روسها و مسئلۀ قحطی و بیماریهای واگیردار اختصاص دارد. نویسنده در این بخش خاطرات قادر نیست پریشانی درونیاش را پنهان کند و تمرکز قبلی خود را که لازمۀ خاطرهنویسی است از دست میدهد؛ بنابراین به نگارش «روزبهروز» وقایع میپردازد و نوع نگارش روال روزانهنویسی پیدا میکند.
بنابراین این کتاب دربرگیرندۀ خاطرات میرزاعبدالجواد اخوت، بازرگان و پزشک نامدار و برجستۀ اصفهانی است که زمانه و زندگیاش برابر با حکومت چهار فرمانروای قاجار و دو پادشاهِ پهلوی است. دورۀ جوانی او همزمان با سلطنت احمدشاه و برآمدن رضا شاه، مصادف با اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس، دوره خشکسالی، قحطی، وبا و دغدغۀ نان است. در این دوره میرزاعبدالجواد به عنوان فرزند یک بازرگان تلاش میکند با علم جدید پزشکی آشنا شود و خود را به مرتبه طبیبی دانا برساند. او در دوران پهلوی بارِ دیگر به بازار و تجارت روی میآورد. خاطرات او شرح زندگی مردی است که در کشاکش سنت و تجدد، با تلاشی فردی، اولین نشانههای مدرنیسم را در سیاست و علم طب به نمایش میگذارد. شرح زمانه و زندگانی او و خانوادهاش بهخوبی واکنش قشر سنتی جامعه را به پدیدۀ سنت و مدرنیته نشان میدهد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات