ابن لبودی، احمد بن خلیل
ابن لُبودی، ابوالعبّاس، شهابالدين احمد بن خلل بن احمد بن ابراهيم لبودی (834 -896ق/1431-1491م)، مورخ، اديب و محدّث شافعى مذهب که به ابن عُرعُر نيز معروف بود.
ولادت، خاندان
وی در صالحيه دمشق که در آن روزگار مرکز تجمع دانشمندان و فقيهان و محدثان بود، به دنيا آمد.
خاندان او همه محدثانى اهل علم و دانش بودند، اما از راه پيشهوری روزگار مىگذرانيدند.
پدرش از محدثان صالحيه به شمار مىرفت و نيای مادری او جمالالدين يوسف بن محمد حَجينى (ح 773-849ق) نيز که محدثى حنفى مذهب و صاحب اِسناد بود و شاگردانى هم تربيت کرد، از راه خريد و فروش پنبه در بازار صالحيه روزگار مىگذرانيد. اشتهار او و پدرش به ابن عرعر احتمالاً بر اعتبار و سرشناسى آنان در صالحيه دلالت داشته است.
تحصیلات، اساتید
ابن لبودی در کودکى پس از حفظ قرآن مجيد و آموختن کتابهای لازم ديگر، به منظور آشنايى با تاريخ و حديث، به دست شعبان بن محمد ابن جميل، محدث حنبلى مذهب اهل صالحيه سپرده شد و بخش بزرگى از سيره ابن هشام را از وی شنيد.
آنگاه در حلقههای گوناگون درس حوزه صالحيه به فراگرفتن دانش ادامه داد. در ادب عرب، شهابالدين ابن زيد و در فقه، بدرالدين ابن قاضى شهبه و زينالدين نشاوی از جمله استادان او بودهاند و در حديث نزد خيضری (محمد بن محمد بن خيضر) که در محضر نخستين مربى و استادش با او آشنا شده بود، به کمال رسيد.
وی از ديگر محدثان بزرگ چون شهابالدين ابن عبدالهادی و مجيرالدين ابن ذهبى نيز حديث شنيد. سخاوی مىگويد: هنگامى که در دمشق بر مشايخ آن شهر قرائت حديث مىکردم ابن لبودی نيز در آن مجالس حاضر بود و قرائت مرا استماع مىکرد.
ابن لبودی در سفر حج با تقىالدين ابن فهد مکى ديدار کرد و از او حديث شنيد آثاری که از وی برجای مانده است، نشانه تبحر او در حديث و کوشش وی برای دست يافتن به اسانيد عالى است. با اينهمه از گفته سخاوی برمىآيد که وی، بيشتر در پىِ گردآوری اطلاعات تاريخى بوده است.
ابن لبودی علاوه بر حديث و تاريخ، به نظم و نثر و ادب عرب نيز دلبستگى داشت.
سخاوی در مدت اقامت در دمشق مستقيماً و پس از آن از راه مکاتبه به مجموعهای از گفتهها و نوشتههای او دست يافته است. وی رنجهايى را که ابن لبودی در راه آموختن شعر و نثر عربى در جوانى بر خود هموار داشته، ستوده و 3 قطعه دوبيتى از اشعار او را نقل کرده است.
ابنلبودی که دردمشق به کار بازرسىمدارس و موقوفات بابالبريد اشتغال داشت، به قول سخاوی، مردی زيرک و فروتن و صميمى و نرمخوی بود. با اينهمه، ظاهراً بين او و سخاوی کدورتى پديد آمده بود، اما او توانست که با وساطت ابن فهد و اهدای آثار منظوم و منثور خود، پيوند دوستى را با سخاوی حفظ کند.
وفات
وی در تمام عمر، جز برای زيارت خانه خدا، از صالحيه و دمشق پای فراتر ننهاد و سرانجام در همانجا درگذشت و نخست در جامع دمشق و سپس در جامع مظفری بر وی نماز گزاردند و در کنار پدر به خاکش سپردند.
آثار
ابن لبودی ظاهراً هرگز مجلس درسى تشکيل نداد و شاگردی تربيت نکرد. از اين رو آنچنانکه مىبايست، در تاريخ علم و ادب شناخته نشده و اطلاعات ما درباره زندگانى او تقريباً منحصر به گزارشهای سخاوی است. بسياری از آثار او نيز از دست رفته و بخش اعظم آنچه به جای مانده هنوز به صورت نسخ خطى در کتابخانههای جهان پراکنده است.
چاپى
- اخبار الاخيار بما وجد على القبور من الاشعار، مجموعه شعری است برگرفته از سنگ مزار مردگان که به کوشش لويس شيخو در مجله المشرق، شم 20 (بيروت، 1922م) به چاپ رسيده است. حاجى خليفه اين اثر را به قاضى شمسالدين ابن لبودی (د 637ق) نسبت داده و کتاب غايه الاعتبار فيما وُجد على القبور من الا´شعار اثر ابن طولون را مختصری از اين کتاب دانسته است؛
- حوليات دمشقيه، نسخه ناقصى از آن، مشتمل بر وقايع سالهای 834 -739ق در موزه بريتانيا موجود است که در 1968م در قاهره به کوشش حسن حبشى به چاپ رسيده است. نسخه ياد شده بدون ذکر نام مؤلف است، اما به عقيده منجد اين کتاب همان تاريخى است که ابن لبودی هنگام ديدار با سخاوی در دست تأليف داشته است. وی اين تاريخ را از وقايع سال تولد خود آغاز کرده و در تدوين آن از تاريخ ابن قاضى شهبه و برخى کتابهای ديگر سود جسته است؛3.مصنفات شيخ الاسلام ابن حجر، که در ليدن (1850م) به چاپ رسيده است.
خطى
- ابيات منقوله، جُنگ شعر کوچکى است که بيشتر آن از ابن وردی است و نسخهای از آن ضمن مجموعهای به خط مؤلف به شماره 3327 در کتابخانه ظاهريه دمشق موجود است. اين مجموعه 5 اثر چاپ نشده ديگر از مؤلف را دربردارد؛
- الاحاديث العشاريّات، مشتمل بر 10 حديث در 10 موضوع از مرويّات 10 تن از مشايخ مؤلف، از 10 حافظ، از طريق 10 راوی، از 10 ثقه از 10 تن از تابعين، از 10 تن از بزرگان (صحابه) که بين تخريج کننده و راويان آنها 10 واسطه است؛
- احاديث منتقاه من فوائد من حسين الحنائى، که ظاهراً گزيدهای از يکى از آثار محدّث بزرگ دمشق، ابوعبدالله حسين بن محمد بن ابراهيم بن حسين حنائى (د 450ق) است؛
- احاديث و اخبار و اشعار منتقاه من حديث عبدالرحيم بن عبدالکريم السمعانى، که نسخهای از آن به خط مؤلف در 867ق، در کتابخانه ليدن موجود است؛
- تخريج اربعين حديثاً من عوالى مرويّات اللبودی عن اربعين شيخاً عن اربعين من الصحابه الموالى، که مشتمل است بر تخريج 40 حديث عالى الاِسناد از مرويّات مؤلف که آنها را از 40 تن از مشايخ خود، از 40 تن از صحابه پيامبر اکرم(ص) نقل کرده است؛
- جزء فى الحديث، مشتمل بر 12 حديث که مؤلف از مرويّات خود تخريج کرده است. جزءٌ فى الحديث، مشتمل بر تخريج 3 حديث؛
- فهرست مصنفات ابراهيم بن عمر البقاعى، به خط مؤلف، موجود در کتابخانه ليدن؛
- مُنتقاه من السفينه البغداديه للحافظ السلفى، گزيدهای است از کتاب السفينه البغداديه اثر ابوطاهر صدرالدين سلفى اصفهانى (د 576ق)؛
- النجوم الزواهر فى معرفه الاواخر، مؤلف در اين اثر آخرين مورد را در هر زمينهای گرد آورده است، چنانکه آخرين پيامبر خدا(ص)، آخرين همسر رسول خدا(ص)، آخرين صحابى که در شام يا خراسان درگذشته است و آخرين خطبهای که عمر يا ابوبکر و... ايراد کردهاند. بغدادی اين کتاب را به قاضى شمسالدين ابن لبودی نسبت داده است.
آثار مفقوده
- اِعلام الاعلام بمن ولى قضاء الشام، تذکره منظومى بوده درباره قضات شام که ابن طولون آن را شرح کرده است؛
- الروض البَسّام فيمن ولّى قضاء الشام، ارجوزهای بوده است درباره قضات شام همراه با شرح آن. احتمالاً اين اثر همان است که ابن لبودی طى نامهای به سخاوی وعده تأليف آن را داده و بعدها سخاوی آن را در مکه نزد عزالدين ابن فهد ديده بوده است[۱].
پانویس
- ↑ حجتجلالى، عباس، ج4، ص539-538
منابع مقاله
حجتجلالى، عباس، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.