ابن طراوه، سلیمان بن محمد
ابن طَراوه، ابوالحسین، سلیمان بن محمد بن طراوه (ح 438- 528ق/1406-1134م)، ادیب ونحوی عصرملوکالطوائف و مرابطون در اندلس.
از جزئیات زندگى وی چندان اطلاعى در دست نیست. مىدانیم که وی اهل مالقه بوده است و نسبتش ظاهراً به سبا از نوادگان قحطان مىرسد.
تحصیلات و اساتید
پس از فراگیری مقدمات علوم، نزد استادان بنامى چون ابوالحجاج اعلم و ابومروان ابن سراح به تکمیل آموختههای خود در نحو پرداخت و به ویژه مدتى در ملازمت اعلم به سر برد.
الکتاب سیبویه را یک بار نزد اعلم و بار دیگر نزد ابن سراج خواند و چون در نحو و ادب به کمال رسید،
به سنت اهل اندلس لقب «استاد» یافت. گویند در حفظ الکتاب و آگاهى از دقایق آن همتایى نداشته است.
وی مدتى نیز نزد ابوالولید باجى به فراگیری فقه و اصول پرداخت، امّا نه تنها در این باب دانش قابل ذکری کسب نکرد، که فقیهان اندلسى را نیز به باد انتقاد گرفت و در شعری، مال پرستى و رشوهخواری آنان را هجو گفت.
شاگردان
ابن طراوه سفر بسیار مىکرد و در شهرهای مختلف اندلس به تدریس و اشاعه آراء خود مىپرداخت.
بسیاری از دانشمندان و ادیبان معروف نیز علم نحو، خاصه الکتاب را نزد وی آموختهاند. از آن جمله مىتوان از قاسم بن دحمان، ابوالقاسم سهیلى، ابوبکر بن سمحون، قاضى عیاض و ابومحمد عبدری نام برد. وی به بارگاه امیران و سلاطین اندلس نیز راه یافته و معتصم ابن صمادح (حک 444-480ق) امیرالمریه و على بن یوسف بن تاشفین (حک 500 -537ق) را مدح گفته است.
سختیها
با آنکه زندگى ابن طراوه اغلب در آسایش و شادکامى سپری شده، اما چنین مىنماید که وی در اواخر عمر طولانى خود به سختى و مشقت دچار آمده است، چه خود در الافصاح از تیرهروزی خویش سخن گفته و از مصایب روزگار شکوه کرده است.
مکتب نحوی
ابن طراوه را صاحب مکتبى مستقل در نحو شمردهاند. آراء وی در مواردی با آراء جمهور نحویان متفاوت بوده است.
تعریف اصطلاحات و بیان دلالتهای آنها، ایجاد تقسیمات جدید از جمله در زمان و مکان و ذکر تفاوتهای متشابهات از ویژگیهای مکتب نحوی اوست.
اساس کار او را بازگشت به مکتب سیبویه و انتقاد از نوآوریهای ابوعلى فارسى و ابن جنى تشکیل مىدهد.
وی گویى واقعیات نحوی زبان را بر مثالهای معقد و فرضى نحویان ترجیح مىداده است. از این رو، درباره یکى از مثالهای نحوی ابوعلى فارسى، با پوزخندی زهرآگین و استفاده از الفاظ قرآنى گوید «اگر جن و انس فراهم آیند... چیزی از این کلام در نخواهند یافت».
آراء و نظریات خاص وی در تألیفات نحویان پس از او بسیار نقل شده است.
شاید دلیری او در انتقاد از مردی چون ابوعلى فارسى و ستایشهای گاه به گاه نسبت به آراء سیبویه سبب شده باشد که داوریهایى متفاوت و گاه متضاد در حق او کنند: ابن سمحون شاگرد و ستاینده سرسخت ابن طراوه او را داناترین نحوی روزگار دانسته، حال آنکه ابن خروف او را نادان و خودپسند خوانده است.
ابن طراوه در شعر و رسالهنگاری نیز دستى داشته است. ابیاتى از سرودههای وی را منابع نقل کردهاند.
یکى از رسالههای نحوی او را نیز که خطاب به ابوالحسن ابن باذش نوشته شده، ابن قاضى شهبه نقل کرده است.
آثار
خطى
الافصاح ببعض ماجاء من الخطأ فى الایضاح، در نقد الایضاح ابوعلى فارسى، مؤلف در این کتاب به بیان نارساییهای الایضاح پرداخته و آثاری چون الکتاب سیبویه، الجمل زجاجى و الکافى ابن نحاس را برای مبتدیان سودمندتر از آن دانسته است.
وی چنانکه اشاره شد، اصولاً از توجه همگانى به آثار ابوعلى فارسى و شاگردش ابن جنى انتقاد مىکند و مختصرات دیگران را برای آموزش نحو ترجیح مىدهد.
نسخهای از این کتاب به شماره 1830 در اسکوریال موجود است و بنا اظهار مىدارد که به پژوهش آن پرداخته است.
منسوب
- المقدمات الى علم الکتاب و شرح المشکلات على توالى الابواب که آن را به اختصار المقدمات على کتاب سیبویه نیز خواندهاند.
- ترشیح المقتدی، که آن را خلاصهای از المقدمات دانستهاند.
- مقاله فى الاسم و المسمى[۱].
پانویس
- ↑ صادقى، مریم، ج4، ص135-134
منابع مقاله
صادقى، مریم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.