تجريد المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۳۳: خط ۳۳:
ناشر یک مقدمه بر کتاب نوشته که در آن به معرفی [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص5-8</ref>. همان طور که نویسنده در ابتدای کتاب (پس از حمد و صلوات) گفته، منظورش از نوشتن این اثر، ارائه اصول و مسائل منطق به‎ترتیب و بر سبیل ایجاز و تهذیب است؛ قصد وی این است که صرفا اصول منطقی را بیان کند. او این اصول را در نُه فصل ارائه می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>‎.
ناشر یک مقدمه بر کتاب نوشته که در آن به معرفی [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسی]] می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص5-8</ref>. همان طور که نویسنده در ابتدای کتاب (پس از حمد و صلوات) گفته، منظورش از نوشتن این اثر، ارائه اصول و مسائل منطق به‎ترتیب و بر سبیل ایجاز و تهذیب است؛ قصد وی این است که صرفا اصول منطقی را بیان کند. او این اصول را در نُه فصل ارائه می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>‎.


وی در فصل اول به مدخل علم منطق می‌پردازد؛ تواطی و تشکیک و اشتراک، ترادف و تباین، مفرد و مرکب، اسم و فعل و حرف، جزئی و کلی، حمل هوهو و ذوهو، حمل ذاتی و عرضی، اقسام عرضی، جنس و نوع و فصل و عرضیات و... از جمله مباحثی است که در این فصل مطرح می‎شود. نویسنده درباره حمل ذاتی و عرضی می‎نویسد: هر چیزی که به مواطات و بالطبع، محمول شود، یا ذاتی برای موضوعش است یا عرضی برای آن؛ ذاتی آن چیزی است که قوام ذات به آن است و از ذات خارج نیست مانند حیوان یا ناطق برای انسان یا انسان برای زید... عرضی چیزی است که بعد از تقوم شیء با ذاتیاتش، بر آن عارض می‎شود که یا لازم بیّن است؛ مثل زاویه داشتن برای مثلث، یا غیر بیّن است که توسط غیرش به شیء ملحق می‎شود؛ مانند: تساوی زوایای مثلث با دو زاویه قائمه و یا مفارق است که آن هم یا بطیء است مانند جوانی برای زید و یا سریع است مانند قائم برای او<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
وی در فصل اول به مدخل علم منطق می‌پردازد؛ تواطی و تشکیک و اشتراک، ترادف و تباین، مفرد و مرکب، اسم و فعل و حرف، جزئی و کلی، حمل هوهو و ذوهو، حمل ذاتی و عرضی، اقسام عرضی، جنس و نوع و فصل و عرضیات و... از جمله مباحثی است که در این فصل مطرح می‎شود. نویسنده درباره حمل ذاتی و عرضی می‌نویسد: هر چیزی که به مواطات و بالطبع، محمول شود، یا ذاتی برای موضوعش است یا عرضی برای آن؛ ذاتی آن چیزی است که قوام ذات به آن است و از ذات خارج نیست مانند حیوان یا ناطق برای انسان یا انسان برای زید... عرضی چیزی است که بعد از تقوم شیء با ذاتیاتش، بر آن عارض می‎شود که یا لازم بیّن است؛ مثل زاویه داشتن برای مثلث، یا غیر بیّن است که توسط غیرش به شیء ملحق می‎شود؛ مانند: تساوی زوایای مثلث با دو زاویه قائمه و یا مفارق است که آن هم یا بطیء است مانند جوانی برای زید و یا سریع است مانند قائم برای او<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


فصل دوم به بیان مقولات می‌پردازد. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه]] در این فصل جوهر و عرض و اقسام اعراض را از کم و کیف و اضافه و وضع و این و ملک و ان یفعل و ان ینفعل، بیان می‌کند و سپس اقسام هرکدام از اینها و مقولات عشر را هم شرح می‌دهد. جوهر، آن چیزی است که وجود لا فی موضوع دارد. موضوع، محلی است که به قید متقوم بودن موجود می‎شود، نه محلی که ظرف واقع می‎شود و چیزی در آن حلول می‌کند. آنچه در موضوع حلول می‌کند عرض است؛ چنان‎که ماده محلی است که قوامش به آن چیزی است که در آن حلول می‌کند و آنچه که در ماده حلول می‌کند، صورت است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.
فصل دوم به بیان مقولات می‌پردازد. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه]] در این فصل جوهر و عرض و اقسام اعراض را از کم و کیف و اضافه و وضع و این و ملک و ان یفعل و ان ینفعل، بیان می‌کند و سپس اقسام هرکدام از اینها و مقولات عشر را هم شرح می‌دهد. جوهر، آن چیزی است که وجود لا فی موضوع دارد. موضوع، محلی است که به قید متقوم بودن موجود می‎شود، نه محلی که ظرف واقع می‎شود و چیزی در آن حلول می‌کند. آنچه در موضوع حلول می‌کند عرض است؛ چنان‎که ماده محلی است که قوامش به آن چیزی است که در آن حلول می‌کند و آنچه که در ماده حلول می‌کند، صورت است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>.
خط ۳۹: خط ۳۹:
فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‌کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند<ref>ر.ک: همان، ص13-29</ref>.
فصل سوم کتاب درباره قضایا و احوال آن صحبت می‌کند. دلالت و انواع آن، اجزای قضیه، انواع قضیه اعم از حملیه و شرطیه و اقسام هرکدام، سور در قضایا و ماده قضیه، عکس و تقسیمات آن و... از موضوعات این فصل هستند<ref>ر.ک: همان، ص13-29</ref>.


نویسنده در بیان قضایا می‎نویسد: هر قضیه‌ای از دو جزء تشکیل شده: محکوم‎علیه و محکوم‎به. قضیه حملیه از دو جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح نشود، مانند: زيد كاتب) یا سه جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح شود، مانند: زيد هو كاتب) تشکیل شده است. البته در فارسی همیشه با حرفِ «است»، به ربط میان موضوع و محمول اشاره می‎شود... حملیه، یا موجبه است (مانند الإنسان كاتب) یا سالبه (مانند الإنسان ليس بكاتب) و قضیه شرطیه از دو حملیه تشکیل می‎شود که جزء اول آن مقدم و جزء دوم تالی نام دارد. قضایای شرطیه، یا متصله هستند که خودش بر دو قسم موجبه و سالبه تقسیم می‎شود و یا منفصله که آن نیز دو قسم موجبه و سالبه دارد؛ مثال‎های این چهار نوع به‎ترتیب چنین می‎شود:
نویسنده در بیان قضایا می‌نویسد: هر قضیه‌ای از دو جزء تشکیل شده: محکوم‎علیه و محکوم‎به. قضیه حملیه از دو جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح نشود، مانند: زيد كاتب) یا سه جزء (درصورتی‎که به ربط تصریح شود، مانند: زيد هو كاتب) تشکیل شده است. البته در فارسی همیشه با حرفِ «است»، به ربط میان موضوع و محمول اشاره می‎شود... حملیه، یا موجبه است (مانند الإنسان كاتب) یا سالبه (مانند الإنسان ليس بكاتب) و قضیه شرطیه از دو حملیه تشکیل می‎شود که جزء اول آن مقدم و جزء دوم تالی نام دارد. قضایای شرطیه، یا متصله هستند که خودش بر دو قسم موجبه و سالبه تقسیم می‎شود و یا منفصله که آن نیز دو قسم موجبه و سالبه دارد؛ مثال‎های این چهار نوع به‎ترتیب چنین می‎شود:


الف)- اگر خورشید در آسمان باشد، الان روز است؛
الف)- اگر خورشید در آسمان باشد، الان روز است؛
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش