کلیات دیوان معزی
کلیات دیوان معزی | |
---|---|
پدیدآوران | امیرمعزی، محمد بن عبدالملک (نويسنده) هيري، ناصر (مصحح) |
عنوانهای دیگر | ديوان کامل امير معزي
شامل قصايد و غزليات و مقطعات گويای حوادث ناشناخته و تاريخي... ديوان |
ناشر | مرزبان |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1362ش, |
موضوع | شعر فارسی - قرن 6ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 4824 /د9 1362* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
کلیات دیوان معزی، مشتمل بر قصاید، غزلیات و مقطعات محمد بن عبدالملک نیشابوری (متوفی 520ق) متخلص به معزی، امیرالشعرا دربار سلجوقی است. اشعار معزی گویای معرفی حوادث ناشناخته و تاریخی پنجاهوپنج سال از ایام حکومت سلاجقه است. این دیوان که با مقدمه و تصحیح ناصر هیری منتشر شده بسیار مغلوط و نابسامان است.
ساختار
این دیوان شامل یک مقدمه در شانزده صفحه و متن دیوان شامل قصاید و ترکیبات، قطعات و غزلیات، رباعیات و اضافات نسخ است. در پایان، لغتنامه برای دیوان ارائه شده است.
گزارش محتوا
محمد بن عبدالملک نیشابوری معروف به امیر معزی نیشابوری، معروفترین شاعر عصر سلاجقه که در دستگاه سلطان ملکشاه و سنجر بن ملکشاه سلجوقی به امیرالشعرایی معروف بوده است و بنا به نوشته استاد همایی «الحق لقبی به مورد و اسمی با مسما داشته؛ چه در عهد سلاجقه کمتر شاعری از حیث فصاحت و جزالت اسلوب و شیرینی سخن، خاصه در تغزل که فن مخصوص اوست به پایه معزی رسید». استاد اقبال آشتیانی در مقدمه دیوان معزی مینویسد: «دیوان این شاعر مشتمل بر یک سلسله وقایع بسیار مهم است که یا ضبط آنها از قلم مورخین سلاجقه فوت شده و یا بهوسیله آنها میشود نوشتههای آن مورخین را تکمیل و تصحیح کرد. تا آنجا که میتوان دیوان امیر معزی را مکمل تاریخ سلاجقه و معاصرین ایشان دانست»[۱].
شیوه شعر معزی از شاعران متقدم خراسان فرقی محسوس ندارد و در واقع سبک آنان را پیروی کرده است و قصاید او خواه از حیث موضوع و خواه از حیث الفاظ قصاید فرخی و عنصری را به نظم میآورد و اغلب شباهت مابین سبکها کاملاً ظاهر میشود؛ مانند قصیدهای که در مدح عمید الدوله جمشید بن بهمنیار وزیر فارس و اصفهان ساخته و آن قصیده معروف فرخی را با مطلع:
برآمد نیلگون ابری، ز روی نیلگون دریا | چو رأی عاشقان گردان، چو طبع بیدلان شیدا |
سروده متذکر میسازد. امیر معزی در قصیدهای که چند بیت از آن برای مقایسه نقل میشود، گفته:
برآمد ساج گون ابری، ز روی نیلگون دریا | بخار مرکز خاکی، نقاب قبه خضرا | |
چو پیوندد بهم، گویی که در دشتست سیمایی | چو از هم بگسلد، گویی مگر کشتیست در دریا[۲] |
معزی شاعری است قصیدهسرا و مدیحهگو؛ قصیدههای وی معمولاً مفصل و محکم و صنعت تشبیه و مجاز و استعاره در آن مبذولست[۳]. ویژگی عمده شعر معزی سادگی و روانی عبارت است. از طرقی کوششی که او در سرودن غزلهای نغز کرده، تأثیر بسزایی در پیشرفت غزلسرایی در آن عصر داشته است. در شعر او تنها به مدح و غزل باز نمیخوریم، بلکه گاه هم از وعظ، اندرز، حکمت و توحید اثری مییابیم[۴]. در قصاید معزی ابیات پندآمیز و تشویق و ترغیب شاهان و بزرگان به مردم پروری و دادگستری زیاد میتوان دید:
چیست از رحمت و انصاف وز تحقیق نظر | که نکردی تو درین شهر بجای ظعفا | |
عدل کردی وز عدلست تو را در دو جهان | رحمت و محمدت از خالق و مخلوق جزا | |
همچنین باش و پشیمان مشو از کرده خویش | کانچه امروز بکاری ببر آید فردا |
معزی ابیات نغز و مؤثری نزدیک به مضامین عرب و سبک منوچهری دارد و شاید خواسته و ویرانی و اندوه و پریشانی را که در آن قرون از تاختوتاز بیگانگان به ایران روی آورده بود، در نظر خواننده مجسم بدارد و گویی قلب شاعر از همان وقایع متأثر شده و اینگونه شکوِه کرده است:
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من | تا یک زمان را ری کنم، بر ربع و اطلال و دمن | |
ربع از دلم پرخون کنم، خاک دمن گلگون کنم | اطلال را جیحون کنم، از آب چشم خویشتن[۵] |
این چاپ از دیوان که در سال 1362ش توسط ناصر هیّری از سوی نشر مرزبان صورت گرفته بسیار مغلوط و نابسامان و بهگونهای بازاری صورت گرفته است. مصحح مشخص نکرده که چه نسخهای از چه قرنی در دست داشته است؛ اما از شواهد به نظر میآید که نسخه ایشان بسیار شبیه نسخه استاد اقبال بوده و یا از روی آن نسخه استنساخ شده است. متن این دیوان بهمراتب از متن دیوان تصحیح استاد اقبال، غیر علمیتر و نامستندتر است و علاوه بر اینکه هیچ اطلاعی در مورد نسخه اساس یا نسخ بدل مورد استفاده مصحح نداریم و هویت نسخه برای خواننده ناشناخته و مجهول است، اغلاط و تحریفات و تصحیفات فروانی در متن دیوان مشهود است که به تصریح میتوان اذعان کرد که حتی یک قصیده منقح و بیغلط در این دیوان نمیتوان یافت[۶].
دستهای از تحریفات و تصحیفات متن دیوان بهگونهای است که در بسیاری از ابیات، واژهای در مصاریع اول و دوم مکرر ضبط گردیده است. درحالیکه اکثر ابیات این شاعر دارای صنعت ترصیع و موازنه بوده و اگر شاعر عبارت و کلامی در مصرع ثانی قرینه آن را لحاظ داشته، لیکن در چاپ دیوان، این موازنهها رعایت نگردیده و واژههای مکرر در مصراعهای متفاوت مضبوط است. از جمله در بیت 57 چنین تحریف شده است:
فتح تو گویم اکنون هر ساعتی مکرر | مدح تو گویم اکنون هر لحظهای مثنا |
بهجای واژه «گویم» مکرر در مصرع ثانی، «خوانم» صحیح است[۷].
بسیاری از تصحیفها تحریفهای دیوان چاپی امیر معزی (و بهتبع آن چاپ ناصر هیّری که عیناً از روی نسخه چاپی استاد اقبال صورت گرفته) به خاطر وجود حروف متشابه الشکل در نسخههای متقدم دیوان که تمیز آنها از یکدیگر فقط به گذاردن نقطه و علائمی مانند سرکش است و کاتبان نسخ متأخر به خاطر تساهل و تسامح و عدم تأمل، این تشابهات را ملحوظ نداشته و یا حروف یک کلمه که در نسخ متقدم از نظر سطح خط کوتاه و از جهت دور خط فشرده کتابت میشده، مغلوط خوانده و مصحف کتابت کردهاند. تصحیف چنبروار/به چنبردار، زرهوار/به زرهدار، ضم/بهصورت خم، سعد فشان/به سعد میان، خصما/به حصنا، خوی/به خون و نمونههای فراوان دیگر که در متن دیوان چاپی امیر معزی مشهود است، ناشی از همین تساهل و تسامحهای کاتبان نسخ متأخر دیوان این شاعر است و بدیهی است تنها راه حل تنقیح و تصحیح دیوان این شاعر رجوع به نسخ متقدم و اصیل و مقابله و مقایسه با نسخ چاپی این دیوان میباشد[۸].
ابیات فراوانی را در دیوان این شاعر یافت که یا با اسقاطات و وا افتادگیها ضبط شده و یا همچنان محل ابهام بوده و مصحح در کنار آنها علامت پرسش گذاشته و یا ابیات فراوانی در ضمن قصیدهای ساقط گردیده و یا مصاریع دوم و سوم یک بیت محذوف شد و یا مصاریع دوم و سوم یک بیت محذوف شده و مصراعهای اول و دوم در ضمن یک بیت بیان گردیده و یا اختلال وزنی در آن مشهود است. علاوه بر آن، با توجه به اینکه اکثر ابیات این شاعر دارای صنعت ترصیع و موازنه بوده و اگر شاعر عبارتی در مصراع اول بهکاربرده، در مصراع دوم قرینه آن را لحاظ داشته، لیکن در چاپ دیوان این شاعر این موازنهها رعایت نگردیده و همان عبارات مصراع اول در مصراعهای دوم تکرار گردیده است[۹].
وضعیت کتاب
لغتنامه و فهرست اشعار به ترتیب حروف آخر اشعار در انتهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- یلمهها، احمدرضا، «دیوان امیر معزی و لزوم تجدید تصحیح»، پایگاه مجلات تخصصی نور: علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، زمستان 1386 و بهار 1387، شماره 68 و 69.