کارکرد نقد
کارکرد نقد | |
---|---|
پدیدآوران | ایگلتون، تری (نویسنده) طرزی، مریم (مترجم) |
ناشر | آگه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 5ـ433ـ329ـ964ـ978 |
موضوع | نقد,Criticism, -- تاریخ, -- History |
کد کنگره | PN ۸۶ /الف۹،ک۲ ۱۳۹۹ |
کارکرد نقد تألیف تری ایگلتون، ترجمه مریم طرزی؛ بحث این کتاب آن است که نقد، امروزه فاقد نقشهای اجتماعی اساسی خویش است؛ یا بخشی از شاخۀ روابط عمومی صنعت ادبیات است یا مسئلهای کاملاً دروندانشگاهی است.
گزارش کتاب
شاید بهترین توصیف برای انگیزۀ نهفته در پس نگارش این کتاب تصور آن لحظهای باشد که منتقدی پشت میزش نشسته و میخواهد به بررسی مضمون یا نویسندهای بپردازد که ناگهان چند پرسش برآشوبنده گریبانش را میگیرد: مقصود از این بررسی چیست؟ مخاطب آن کیست؟ بر چه کسی میخواهد تأثیر بگذارد و در که نفوذ کند؟ جامعه در کل چه نقشهایی برای چنین کنش انتقادی قائل است؟ منتقد در صورتی میتواند با اطمینان بنویسد که خود نهاد نقد امری بیمسئله پنداشته شود. اینکه چنین کنشهایی ظاهراً با همان اطمینان مرسوم ادامه دارند، بیتردید نشانۀ این است که بحران نهاد نقد یا به اندازۀ کافی مطرح نشده یا عملاً نشنیده گرفته شده است.
بحث این کتاب آن است که نقد، امروزه فاقد نقشهای اجتماعی اساسی خویش است؛ یا بخشی از شاخۀ روابط عمومی صنعت ادبیات است یا مسئلهای کاملاً دروندانشگاهی است. اینکه همیشه چنین نبوده است، اینکه حتی امروز نیازی نیست چنین باشد، نکتهای است که نویسنده کوشیده آن را با تاریخچهای بسیار گزینشی از نهاد نقد در انگلستان از اوایل قرن هجدهم به بعد نشان دهد. مفهوم راهنمای این پژوهش کوتاه مفهوم «حوزۀ عمومی» است که نخستین بار یورگن هابرماس در اثرش «دگرگونی ساختاری حوزۀ عمومی» (1962) مطرح کرد. اما اکنون معلوم شده است که به هیچرو مفهومی بیمناقشه نیست. با تردید بین مدلی ایدهآل و توصیفی تاریخی در نوسان است، با مشکل جدی دورهبندی تاریخی روبروست و در اثر خود هابرماس، سخت میتوان آن را از نگرشی خاص در باب سوسیالیسم که خود عمیقاً جای بحث دارد، جدا کرد.
«حوزۀ عمومی» مفهومی است که زدودن دلالتهای ضمنی آرمانیکننده و نوستالژیک آن دشوار است؛ به نظر میرسد این مفهوم نیز به مانند ایدۀ «جامعۀ ارگانیک» از همان دم که باب شد، رو به فروپاشیدن بوده است؛ اما نویسنده قصد ورود به این مجادلات را ندارد، بلکه به ابعادی چند از این مفهوم پرداخته تا تاریخچهای خاص را روشن سازد. بدیهی است که این پسنگری تاریخی به هیچوجه از نظر سیاسی بیطرف نیست. به این معنا که این تاریخچه راهی برای طرح این پرسش از طرف نویسنده دانسته شده که نقد، ورای نقش مهم نقدِ فرهنگِ طبقۀ حاکم در درون آکادمیها، چه کارکردهای اجتماعی مهمی را باید بار دیگر در عصر ما بر عهده بگیرد.
نویسندۀ این کتاب، تری ایگلتون پژوهشگر و نظریهپرداز حوزۀ فرهنگ، میکوشد سیری تکوینی نقد را با خوانش بسیار گزینشی از تاریخ نقد به بیان دیگر، با مرکزیت دادن با ادیسون و استیل، دکتر جانسون، متیو آرنولد، اف. آر. لیویس و ساختارشکنان yale ردیابی کند و به نظریهپردازی کردن در باب اهمیت آنها در چارچوب مارکسیسمی بپردارد که بیش از آنکه وامدار پارهای از نخستین آثار ساختارگرایانۀ آلتوسر باشد، مرهون گرامشی و فوکو است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات