پندنامه
پند نامه | |
---|---|
پدیدآوران | عطار، محمد بن ابراهیم (نویسنده) صرافي، عباس علي (مصحح) |
ناشر | زوار |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | مجلد1: 1386ش, |
چاپ | 1 |
شابک | 964-401-261-5 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 6ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 5022 /خ9 1376 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
پندنامه، به زبان فارسى، منسوب به عطار و منظومهاى اخلاقى و از معروفترين مثنوىهاى وى است كه هر چند خود او در ديگر نوشتههايش از آن ياد نكرده است، بىگمان آن را اثرى از عطار نيشابورى، نه ديگر عطارهاى روزگار وى، مىتوان شمرد. شايد اين كتاب را چكيده همه اندرزهايى بتوان دانست كه آنها را در ديگر آثار خود آورده است. او بسيار تلاش مىكند كه به اوضاع اجتماعى روزدگار خويش و تاريخ يا حكايات نپردازد، بلكه پىآمد عمر درازش را گزينش مىكند و در آن مىآورد؛ چنانكه در كوتاهترين قطعات، به نيكوترين مطالب مىپردازد و آنها را در قالب اوامر و نواهى شريعت اسلام و طريقت عرفان مىريزد و به نسل پس از خود عرضه مىكند.
ساختار
پندنامه، با كمابيش 850 بيت، از ديد درونمايه(مضمون) و قالب شعرى، همانندى فراوانى با «منطق الطير» دارد، اما از ديد فنون شعرى به برجستگى آن نيست و گاهى بازى با الفاظ و معناها در آن ديده مىشود:
خواب و خور جز پيشه انعام نيست | خفتگان را بهره زين انعام نيست(صنعت جناس) | |
گر چو كيخسرو بمانى پايدار | آخرت بايد شدن در بطن غار(صنعت تلميح) | |
در سخا كوش اى برادر در سخا | تا بيابى از پس شدت رخا (صنعت طباق / تضاد) |
از ديد قواعد سبکی و دستورى زبان فارسى، ويژگىهاى كاربردهاى پيشينيان بهطور كامل دراين اثر وجود دارد. واژه «مَر» براى تأكيد همراه با مفعول صريح، مانند:
مر تو را آن كس كه فردا جان دهد | غم مخور آخر تو را يك نان دهد |
يا آوردن «كاف» تصغير براى دلالت بر معناى تحقير، مانند:
مر تو را از دادن جان چاره نيست | رهزنت جز نفسك اماره نيست |
نمونههايى از اين قواعدند. روش شيخ در اين اثر همچون ديگر آثارش اين است كه نكتههاى مهم را در قالب تمثيل و تشبيه و مثَل بازگو مىكند تا در شنونده تأثير بگذارد.
گزارش محتوا
پندنامه را گنجينهاى از آموزههاى اخلاقى بايد به شمار آورد، زيرا اندرزهايى درباره آداب معاشرت(سلوك) در بر دارد. عطار، افزون بر نعت حضرت محمد(ص) و ستايش ائمه مجتهدين و مناجات با خداوند و آوردن عذر گناه در آغاز اين منظومه، به بيان شر نفس و نكوهش آن مىپردازد و درباره «مذمت غيبت» و «فوايد خاموشى» سخن مىراند. بر «عمل خالص» تأكيد مىكند و از «سيرت ملوك» و «فساد پادشاهى» گزارش مىدهد و بر «حسن خلق» تأكيد مىكند. ديگر بخشهاى اين منظومه هر يك درباره چيزى از خصال نيكو يا رذايل نفس انسانى يا توضيح و مفهومشناسى آنها و راهنمايى درباره فراچنگ آوردن خصال نيكو و زدودن خصال بد است. مانند«در اوصاف نيكبختى»، «در مذمت دنيا و دنيا دوستى»، «در اوصاف تواضع درويشان»، «در صفت رياضت»، «در مجاهدت نفس»، «در تعريف فقر»، «در مذمت مشورت با جاهلان»، «در وصف دانش» و...
آنچه را عارفان پيش از عطار، مانند ابونصر سراج، در كتاب «اللمع»، ابوبكر كلابادى در «التعرّف» و ابوالقاسم قشيرى در رساله معروف خود و خواجه عبداللّه انصارى در «منازل السائرين» و حجتالاسلام محمّد غزالى در «احياء علوم الدّين»، آوردهاند، شيخ فريدالدين عطار آنها را به شعر در «پندنامه» خود آورده و در آن، هم صناعت شعر را پاس داشته و هم خود را از برخى از قيدها و تكلفهاى شاعرى بر كنار داشته است.
جغرافياى كتاب
الف) پيشينه
حكمت و پند از سده ششم هجرى به فرهنگ اسلامى راه يافت و كسانى كه از شروط استادى برخوردار بودند، بدان توجه كردند؛ چنانكه خاقانى بر عنصرى خرده مىگرفت كه او تحقيق حكمت و پند نمىگويد:
نه تحقيق گفت و نه حكمت نه پند | كه حرفى ندانست از آن عنصرى |
البته در آثار رودكى و كليله و دمنه منظوم او كه منظومهاى حكمى و اخلاقى بوده است و در نوشتههاى بازمانده از شاعران معاصر وى(سده چهارم هجرى)، مانند شهيد بلخى، مصعبى، دقيقى و ابوالفتح بستى، قطعههاى كوتاه و بلندى با درونمايه وعظ و حكمت ديده مىشود و بهويژه ابوشكور بلخى كه بيتهايى از «آفريننامه» وى در دست هست، چنين درونمايهاى ديده مىشود. حتی «شاهنامه» فردوسى كه اثرى حماسى به شمار مىرود، از نصيحت و موعظه پر است.
شعر پندآميز را در سدههاى چهارم تا ششم، شاعرانى مانند كسايى مروزى، حكيم ناصر خسرو، سنايى، انورى و... پروردند تا اينكه از سده ششم با گونه عرفانى شعر فارسى درآميخت؛ چنانكه جدا كردن عرفان(تحقيق) و حكمت و پند از يكديگر در آثار شمارى از شاعران، مانند«حديقه» سنايى و «مخزن الاسرار» نظامى دشوار مىنمايد. نویسنده ناشناخته «پند پيران» كه گمان مىرود در سده پنجم هجرى نوشته شده باشد، درباره اهميت پندآموزى مىنويسد: و هيچ چيز نيست مر دين را سودمندتر و نافعتر از حكايت پيران و نگرستن اندر سيرت و آثار ايشان كه علما و بزرگان چنين گفتند كه همچون بيمار كه زود علاج نيابد، زود هلاك شود و هر كه پند و حكايت پيران نشنود، دين را زود به باد بردهد، پس علاج دين در پند پيران شنيدن است و اندر حكايت ايشان نگرستن.
ابوالفضل مستوفى(اوايل سده ششم) نيز در «خردنامه» خود مىنويسد: «و نهاد مردم بر آن است كه چون سخن حكمت به نظم و نثر بشنود، حالى جان او بياسايد و چون معنى آن به خاطر او پيوندد و كار بندد، نام خردمندى بر وى افتد...»
پيش از عطار، كتابهايى به نام «پندنامه» به نظم يا نثر وجود داشت؛ چنانكه عنصر المعالى نویسنده «قابوسنامه»، كتاب خود را، «نصيحتنامه» نيز ناميده بود. پس از آنان، عطار نيشابورى با غزلهاى لطيف و مثنوىهاى آموزندهاش، شعر عرفانى را به پيش برد و از ميان مثنوىهاى فراوان او، پند عطار يا پندنامه عطار، بهويژه در اين زمينه ستودنى است.
ب) انتساب
درباره درستى انتساب «پندنامه» به عطار بسيار سخن گفتهاند:
- استاد بديع الزّمان فروزانفر در شرح احوال و نقد و تحليل آثار عطّار، در صحّت انتساب «پندنامه» به عطار ساكت است؛ يعنى آن را نه رد مىكند و نه مىپذيرد؛
- ابن يوسف شيرازى در فهرست كتب خطى مجلس شوراى اسلامى يا كليّات عطّار(1126)، در رديف پنجمين، نسبت «پندنامه» را به وى مىپذيرد و صفحه 275 تا 291 آن مجموعه را به او منسوب مىداند؛
- استاد سعيد نفيسى در جستوجو در احوال و آثار فريد الدّين عطار نيشابورى، با رد كردن انتساب برخى از منظومهها به عطار نيشابورى، مانند«بلبلنامه» و «بىسرنامه»، «ترجمة الاحاديث» يا «مواعظ» و «جوهر الذّات» و «حلاجنامه» يا «منصورنامه» و يا «هيلاجنامه» و «خياطنامه» و... نامى از «پندنامه» نمىبرد و مىتوان گفت درستى انتساب اين كتاب را به وى مىپذيرد؛
- دكتر نورانى وصال در مقدمه «مصیبتنامه»، مهمترين كتابهاى عطار را چنين برمىشمرَد: «اسرارنامه»، «الهىنامه»، «پندنامه»، «خسرونامه»، «اشترنامه»، «مصیبتنامه»، «منطق الطير»، «ديوان قصائد و غزليات» و «تذكرة الاولياء»؛
- احمد گلچين معانى، در جلد هفتم فهرست كتب خطى آستان قدس رضوى، مىگويد: «پندنامه، منظومه اخلاقى است بر وزن مثنوى مولانا، اثر مشهور شيخ فريد الدّين عطار نيشابورى كه در حدود 850 بيت است و بيش از هر كتاب عطار به طبع رسيده و به تازى و تركى و هندى نيز ترجمه شده... امين احمد رازى در تذكره هفت اقليم[آن را] ولدنامه ذكر كرده است، حاجى خليفه در كشف الظنون [آن را] پسرنامه خوانده است و اختيار نام ولدنامه، يا پسرنامه از اينجاست كه در اين مثنوى ابيات زيادى خطاب به پسر وجود دارد و آنچه كه معروف است پندنامه مىباشد»؛
- دكتر تفضّلى در مجموعه فهرست كتب خطى مجلس شوراى اسلامى، پندنامه را از شيخ فريدالدين عطار نيشابورى مىداند.
بارى، دانشمند محترم جناب آقاى احمد گلچين معانى، در جلد هفتم فهرست كتب خطى آستان قدس رضوى، براى اثبات اين نظر كه منظومه پندنامه از سرودههاى شيخ فريد الدّين(محمد بن ابراهيم) عطار نيشابورى است، نه عطار تونى يا عطار همدانى(حسن بن احمد و معروف به ابوالعلاء) همروزگار شيخ و نه از آن هيچ عطار جعّال ديگر، چنين استدلال مىكند كه شيخ، در «مظهر الاسرار» خود، از هفده منظومه خويش نام مىبرد:
بدان خود را كه پند من شفيع است | مصیبتنامهام اين دم رفيع است | |
بدان خود را كه اين هفده كتب را | نهادم بر طريق علم الاسما |
افزون بر اين، وى در منظومههاى مصیبتنامه، منطق الطير، الهىنامه و... به توصيف پيامبران و اصحاب پيامبر(ص) مىپردازد و در اين كتاب(پندنامه) نيز همين شيوه ديده مىشود. بزرگان و محققان و شارحان آثار رجال نامدار، مانند حاج شيخ آغابزرگ طهرانى در «الذّريعة» و قاضى نوراللّه شوشترى در «مجالس المؤمنين» و ميرزا محمد على مدرس تبريزى در «ريحانة الادب» و... پندنامه را از شيخ عطّار دانستهاند و بىهيچ شكى، آن را به وى منسوب دانستهاند.
ج) نسخه شناسى
اين اثر را به عربى، تركى و هندى ترجمه كردهاند. ترجمه عربى آن را نصرى انصارى در 1255ق، به پايان برد و در 1289 در مصر به چاپ رساند. همچنين چهار ترجمه تركى نيز از اين كتاب در دست است كه ترجمه امرى اورنوى(م 988ق) در پانزدهم محرم 969 به پايان رسيد. پندنامه مانند گلستان سعدى، از گذشته در مدرسههاى ايران و ديگر كشورهاى همسايه آن تدريس مىشد و ازاينرو، نسخههاى فراوان چاپى و خطى از آن در كتابخانههاى ايران و جهان وجود دارد.