ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام
ینابیع الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام | |
---|---|
پدیدآوران | موسوی قزوینی، علی (نویسنده) علوی وثوقی، یوسف (محقق) |
عنوانهای دیگر | ینابیع الاحکام فی الفقه |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1424 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-470-077-5 |
موضوع | حلال و حرام
طهارت فقه جعفری - قرن 13ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | BP 183/3 /ق4ی9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، از آثار مرحوم آیتالله سيد على موسوى قزوينى، صاحب حاشيه بر قوانين و معالم است كه به زبان عربى و در سه بخش كتاب طهارت، كتاب تجارت و كتاب بيع مىباشد. اين كتاب، در اواخر قرن سيزدهم هجرى تأليف گرديده است.
ساختار
ابتدا، احكام آبها در جلد جداگانهاى مطرح شده كه در ينبوعهايى احكام مختلف آن مورد بررسى قرار گرفته است. جلد بعدى كه جلد پنجم از اثر مذكور و دومين جلد از مجموعهاى كه در دسترس است، مىباشد، مشتمل بر كتاب تجارت است و پنج باب دارد. آخرين بخش از مجموعه مزبور كتاب بيع است.
گزارش محتوا
كتاب الطهارة
همانطور كه اشاره شد از كل كتاب طهارت، فقط احكام آبها، به دست ما رسيده است. بخشهاى اين قسمت ينبوع نام گرفتهاند كه ينبوع اول در اقسام آب مىباشد.
مؤلف، مىفرمايد: آب در نزد فقها به مطلق و مضاف تقسيم مىشود كه مطلق به دو صورت جارى و غير جارى بوده و جارى نيز متشكل از آب باران و غير آن مىباشد.
غير آب باران هم به آب چاه و غير آن تقسيم مىگردد. غير آب چاه هم به آب كثير و غير كثير قابل انقسام است كه غير كثير يا شور است يا غير شور.
در مورد طهارت و نجاست غير شور بحث گرديده است. تعريف آب مطلق، موضوع ينبوع بعدى است كه به قول مؤلف، آب، از ظاهرترين و شايعترين مفاهيم عرفى مىباشد.
آب مطلق، به آبى كه هيچگونه اضافهاى در آن نباشد، گفته مىشود.چنين آبى، پاک و پاکكننده است.
ينبوع بعدى در مورد تغيّر آب مطلق مىباشد كه سه مطلب دارد:
1- اگر آب به وسيلهى نجاست، يكى از اوصاف ثلاثهاش؛ يعنى رنگ، بو يا طعمش تغيير كند، طبق نظر جملهى اصحاب نجس خواهد شد.
2- اين مطلب، متشكل از سه بخش است:
الف- هر يك از صفات ثلاثه كه با نجاست تغيير كند، در تغيير صفت آب علّت تامّه مىباشد؛ يعنى مثلاً فقط با تغيير بوى آب به واسطهى ملاقات با نجس، حكم به نجاست آب خواهد شد.
ب- اگر آب با نجاست ملاقات بكند، ولى علت تغيير اوصافش چيز ديگرى باشد؛ مثلاً ملاقات با يك رنگ باعث عوض شدن رنگش شود حكم به نجاست آن نمىشود. ج- اگر آب با چيزى كه نجاست يا طهارتش قطعى نيست، برخورد كند از طهارت خارج نمىگردد؛ يعنى حكم به نجاستش نمىشود. 3- تغيّر گاهى حسّى است گاهى تقديرى.
نوع آب بما هو هو، موضوع ينبوع بعدى است كه پنج جهت دارد:
1- مقدار كرّ، 2- عدم انفعال كرّ با ملاقات نجس، 3- اشتراط قليل بودن براى انفعال، 4- اشتراط يا عدم اشتراط مساوات سطوح در انفعال، 5- مقدار كرّى كه با ملاقات نجس، نجس نمىگردد.
مؤلف حدّ كرّ را به لحاظ وزن و مساحت مورد بررسى قرار داده است. انفعال آب قليل، آب جارى، آب حمّام، آب باران، آب چاه، عدم جواز استعمال آب نجس، مسئله بئر و بالوعة، آب مضاف و... مطالب ينابيع بعدى اين بخش مىباشد.
كتاب التجارة
همانگونه كه قبلاً اشاره شد، پنج باب در اين بخش وجود دارد كه قبل از ورود به آنها، مؤلف، راجع به معنى تجارت بحثى لغوى و اصطلاحى مطرح كرده است.
ايشان تجارت را مانند كتابت، مصدر دوم مىداند و مىگويد: تجارت در عرف عربها ملكهاى است كه به صناعت معروفى اطلاق مىشود و صاحب آن صنعت تاجر خطاب مىگردد. تجارت، فعل خريدار يا فروشنده در مقام بيع و شرا مىباشد كه مثلاً مىگويند: فلانى در مال ديگرى تجارت كرده است.
باب اول در اعيان نجسه مىباشد كه از هفت مبحث تشكيل يافته است:
مبحث اول، در مورد مشروبات مىباشد.
مبحث دوم، در آب جو و... مىباشد.
مبحث سوم، در مورد ميته و موضوع و حكم آن مىباشد.
مبحث چهارم، در مورد بيع و شراى خون است.
مبحث پنجم، در مورد بول و غائط و خريد و فروش آن است.
مبحث ششم، درباره خريد و فروش منى، كافر، سگ و خوك است.
مبحث هفتم، در مورد خريد و فروش مايعات نجس است.
باب دوم، در مورد اعيانى است كه از آنها استفادهى حرام مىشود.
مؤلف، عمدهترين دليل اين مسئله را عموماتى مىداند كه از جمله آنها روايت تحف العقول است كه مىفرمايد: «امّا وجوه الحرام من البيع و الشراء فكلّ أمر يكون فيه الفساد ممّا هو منهي عنه من جهة أكله أو شربه أو كسبه أو نكاحه أو ملكه أو إمساكه أو هبته أو عاريته...». مؤلف، بنا را بر عموم لفظ مىگذارد نه مثالهايى كه در متن روايت آمده است.
دو مسئله در ذيل اين بخش آمده كه اولى در مورد اشيايى است كه غير از منفعت حرام، منفعت حلالى هم مىتوان از آن به دست آورد.
دومين مسئله در مورد اجناسى كه شكستهشان نيز قيمت دارد، مىباشد؛ مانند طلا و نقره.
باب سوم، دربارهى اجناسى است كه انتفاعى از آنها حاصل نمىشود، مانند حشرات يا فضولات انسانى و مانند آنها كه در دو مقام از آنها بحث شده است.
مؤلف در ذيل مقام دوم، مسوخ و سباع را جداگانه مورد بررسى قرار داده است. مسوخ؛ يعنى آن حيواناتى كه همشكل با حيواناتى هستند كه برخى از امم پيشين بر اثر گناهانى خاص به صورت آنها درآمدهاند، مانند ميمون و... سباع؛ يعنى حيوانات وحشى و درنده.
باب چهارم در مكاسب محرمه؛ يعنى مكاسبى كه فى نفسه حرامند، مىباشد كه در ضمن يازده نوع مورد بررسى قرار گرفتهاند به شرح زير: مجسمهسازى، غناء، كمك رساندن به ظالم، نوحهسرايى باطل، نگهدارى كتب ضالّه، هجو مؤمنين با شعر و غير آن، غيبت، سحر، تنجيم، قمار، غش و زينت كردن مرد با چيزى كه بر وى حرام است.
باب پنجم، آخرين باب كتاب تجارت است و در مورد كسب با كارهاى واجب مىباشد.
مؤلف، ادلهى قول به جواز كسب با كارهاى واجب و ادلهى عدم جواز آن را بررسى كرده، بعد راجع به رشوه و موضوع و حكم آن بحث كرده است.
گرفتن اجرت بر كارهاى مستحبى، يكى ديگر از بخشهاى اين قسمت مىباشد.
كتاب البيع
آخرين بخش كتاب، دربارهى بيع است و با تعريف بيع آغاز شده كه مؤلف آن را از قول صاحب مصباح المنير به مبادلهى مالى با مال ديگر تعريف كرده است، بعد مقاصد موجود در باب بيع را مىشمارد كه مقصد اول در صيغهى بيع و متعلقات و خصوصيات آن مىباشد.
مبحث اول اين مقصد دربارهى معاطات است كه به بيع بدون عقد گفته مىشود.
مبحث دوم، دربارهى نفس صيغهى بيع مىباشد و نيز امور معتبره در آن كه راجع به مفاد الفاظ آن و لزوم عربى بودن آن و مسائلى مانند آن بحث شده است.
مقصد دوم هم در شروط متعاقدين است كه بلوغ و عقل و اختيار از مهمترين آنها مىباشد.