پرش به محتوا

جماليات المفردة القرآنية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '( ' به '('
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
خط ۴۰: خط ۴۰:




«جماليات المفردة القرانية» تاليف احمد ياسوف و تحت اشراف نور الدين عتر در صدد بررسى جزئيات نصوص قرآنى و تدبر و تامل در آنها و جستجوى كتب بلاغى و تفاسير قرآن و منابع روايى متقدمين و متاخرين و اشاره به اختلافات، جهت شناسايى و جمع آورى زيباييهاى مفردات قرآنى و تبيين عناصر آن ( بصرى، سمعى و فنى) را به زبان عربى ميباشد.
«جماليات المفردة القرانية» تاليف احمد ياسوف و تحت اشراف نور الدين عتر در صدد بررسى جزئيات نصوص قرآنى و تدبر و تامل در آنها و جستجوى كتب بلاغى و تفاسير قرآن و منابع روايى متقدمين و متاخرين و اشاره به اختلافات، جهت شناسايى و جمع آورى زيباييهاى مفردات قرآنى و تبيين عناصر آن (بصرى، سمعى و فنى) را به زبان عربى ميباشد.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۰: خط ۵۰:




نگارنده پس از اشاره به اعجاز لغوى قرآن، اين بحث را ابتكارى در اين علم دانسته و پس از ذكر منابعى كه در تدوين كتاب از آنها بهره گرفته و مقدمه‌اى پيرامون مفهوم جميل و اثبات فطرى بودن حب جمال براى انسان، نظريات [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابى حيان و غزالى را مبنى بر اينكه گوش و چشم وسائل درك زيبايى و انتقال آن به قلب هستند، مفاد آيه '''( ان السمع و البصر و الفوآد كل اولئك كان عنهم مسئولا)''' را ارتباط بين اين اعضا مى داند.  
نگارنده پس از اشاره به اعجاز لغوى قرآن، اين بحث را ابتكارى در اين علم دانسته و پس از ذكر منابعى كه در تدوين كتاب از آنها بهره گرفته و مقدمه‌اى پيرامون مفهوم جميل و اثبات فطرى بودن حب جمال براى انسان، نظريات [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابى حيان و غزالى را مبنى بر اينكه گوش و چشم وسائل درك زيبايى و انتقال آن به قلب هستند، مفاد آيه '''(ان السمع و البصر و الفوآد كل اولئك كان عنهم مسئولا)''' را ارتباط بين اين اعضا مى داند.  


در فصل اول پس از بيان مفهوم مفرد در ادبيات و جوانب زيبايى آن، به آراء بعض معاصرين اشاره ولى بحث در راستاى توضيح نقش مفرد در نصوص ادبى معاصر است. بعد از عرضه كردن خصوصيات دلالت مفردات قرآن و رابطه منظمشان و رفع توهم تناقض در بعض مفردات، به اهميت دو عنوان «مفرد و نظم» تاكيد و ادله‌اى را كه عليه جرجانى كه قائل بر منطبق بودن نظريات جديدى بر قرآن است رد شده و مطرح ميشود كه، هيچ ترادفى در لغات قرآن نيست و هر لفظى در قرآن معناى ادبى منحصر به فرد خود را دارد و بدين جهت اصطلاح ترادف را توضيح و پس از اشاره به اقوال بعضى علما مثل ابن سكيت كه قائل به ترادف است و بعضى ديگر مثل ابى هلال عسكرى و ابى منصور ثعالبى كه ترادف را قبول ندارند، شواهدى از بعض نصوص قرآنى دال بر تفاوت معنايى لغات به ظاهر مترادف آمده نتيجه‌گيرى ميشود كه: ترادف در لغات ممكن الوجود است لكن وجودش در قرآن منتفى است.  
در فصل اول پس از بيان مفهوم مفرد در ادبيات و جوانب زيبايى آن، به آراء بعض معاصرين اشاره ولى بحث در راستاى توضيح نقش مفرد در نصوص ادبى معاصر است. بعد از عرضه كردن خصوصيات دلالت مفردات قرآن و رابطه منظمشان و رفع توهم تناقض در بعض مفردات، به اهميت دو عنوان «مفرد و نظم» تاكيد و ادله‌اى را كه عليه جرجانى كه قائل بر منطبق بودن نظريات جديدى بر قرآن است رد شده و مطرح ميشود كه، هيچ ترادفى در لغات قرآن نيست و هر لفظى در قرآن معناى ادبى منحصر به فرد خود را دارد و بدين جهت اصطلاح ترادف را توضيح و پس از اشاره به اقوال بعضى علما مثل ابن سكيت كه قائل به ترادف است و بعضى ديگر مثل ابى هلال عسكرى و ابى منصور ثعالبى كه ترادف را قبول ندارند، شواهدى از بعض نصوص قرآنى دال بر تفاوت معنايى لغات به ظاهر مترادف آمده نتيجه‌گيرى ميشود كه: ترادف در لغات ممكن الوجود است لكن وجودش در قرآن منتفى است.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش